17روش شاد زیستن
ما با ارایه این مقاله قصد نداریم شما را مدام شاد نگاه داریم، بلکه بیشتر مایلیم تا به جای احساس ناراحتی، خشم، افسردگی و اضطراب، حداقل یک یا چند بار در روز شادی را حس کنید.
به چند نکته زیر توجه کنید. لازم نیست همه نکات را رعایت کنید به آن مواردی بپردازید که بیشتر برایتان کارساز است.
در حال زندگی کنید
در لحظه باشید! به طور مثال بهتر است که هنگام صرف شام با خانواده به جای نگرانی برای قرار ملاقات روز آینده با پزشک تان، به غذا، جمع خانواده و صحبت تان فکر نمایید.
بلند بخندید
پیش بینی احساس شادی، میزان هورمون "اندروفین" و هورمون های دیگری را که به خوشی و آرامش شما می انجامد افزایش می دهد و در عین حال تولید هورمون اضطراب را کاهش می دهد. دانشمندان دانشگاه کالیفرنیا 16 نفر را که همگی معتقد بودند، تماشای یک فیلم برای آنها خنده دار بود را مورد بررسی قرار دادند. سه روز قبل به نیمی از آنها گفته بودند که این فیلم کمدی است. این دسته از افراد قبل از تماشای این فیلم متوجه تغییرات بیولوژیکی در بدنشان شدند. وقتی به تماشای فیلم پرداختند، میزان هورمون اضطراب در بدنشان به طور چشم گیری کاهش یافت. این در حالی بود که میزان هورمون های شادی بخش افزایش داشت.
خوب بخوابید
بهتر است که روزانه برای مدتی کوتاه استراحت کنید و شب ها هم در حالی که کتاب می خوانید و حداکثر تا ساعت 10 شب، به رختخواب بروید و بخوابید. این راهکار برای بهبود خلق و خو و نیز چشم اندازتان نسبت به زندگی مؤثر است.
به موزیک گوش دهید
تحقیقات حاکی از آن است که شنیدن موسیقی آرام قسمتی از مغز را فعال می کند که باعث شادی می شود. در ضمن این راهکار به کسب آرامش هم می انجامد.
این روش به طور آزمایشی در گروهی از افراد بالغ در حین عمل جراحی چشم انجام شد و نتایج نشان داد که این افراد نسبت به کسانی که در سکوت عمل شده بودند، تعداد ضربان قلب، فشار خون و فعالیت قلبی کمتری داشته اند.
منظم باشید
با وجود شلوغی میز کارتان که پر از کاغذ، مجله و صورت حساب است، یا کابینت آشپزخانه تان که بسیار نامنظم است و نیز دفترچه چک تان که در طی 6 ماه اخیر هنوز تسویه نشده، نمی توانید تمرکز کنید و نفس عمیق بکشید.
به علاوه با انجام کارهای تکراری روزانه مثل جارو زدن، گردگیری و شستشوی زمین هم می توانید به آرامش و شادی برسید(البته فقط در صورتی که این کارها را با تمرکز کامل انجام دهید).
نه بگویید
کارهایی را که در اولویت نیستند و از آنها لذت نمی برید را از برنامه زندگی خود حذف نمایید.
برای انجام کارهایتان لیستی تهیه نمایید
هیچ چیز بهتر از این نیست که وظایف تان را بنویسید. این کار باعث می شود تا اهداف تان را شناسایی کرده و تنش و نگرانی را از وجودتان دور کنید. سپس مطمئن شوید که آیا همه وظایفتان را به خوبی انجام داده اید.
برای انجام هر کاری، زمان مشخصی را اختصاص دهید.
دکتر "ادوارد سوئارز" یکی از استادان روان پزشکی در دانشگاه دوک معتقد است: "افرادی که در یک زمان به انجام چند کار می پردازند، بیشتر به بیماری فشار خون مبتلا می شوند."
زمانی که با تلفن صحبت می کنید، به جای انجام همزمان شستشوی لباس ها یا نظافت آشپزخانه، بهتر است به راحتی بنشینید و به مکالمه خود تمرکز کنید و نیز زمانی که با کامپیوتر کار می کنید به کار یا پروژه دیگری نپردازید.
بهتر است که ابتدا کار نخست را به اتمام برسانید سپس به کار دیگری بپردازید.
باغبانی کنید
همان طور که تنفس هوای تازه و انجام حرکات ورزشی باعث کاهش اضطراب می شود و فرد را سرحال و سرزنده می کند، انجام امور باغبانی مثل زدودن علف های هرز باغ یا باغچه، تماشای رشد دانه ای که به گیاه تبدیل شده و گل می دهد و نیز هرس شاخ و برگ درختان که ممکن است فقط چند ساعتی وقتتان را بگیرد، نیز حس شادی و آرامش را در وجودتان زنده می کند.
برای مدتی به اخبار نشریات و رسانه ها گوش ندهید
برای یک هفته هیچ روزنامه ای را نخوانید، به هیچ اخباری گوش نکنید و به عناوین اخبار هم اهمیت ندهید، با این کار از دنیای پُر تنشی که این خبرها برای ما ساخته اند دور می شوید. در عوض زمانی را به عبادت، پیاده روی، شرکت در کلاس های یوگا یا مدیتیشن اختصاص دهید.
ایمان خود را محکم کنید
دکتر "دیوید مایر" استاد روان شناسی دانشکده "هوپ" هلند معتقد است "پس از بررسی های بسیار به این نتیجه رسیدیم که افراد با ایمان شادتر از کسانی هستند که پایه های اعتقادی سست دارند و بهتر می توانند با مشکلات و ناراحتی ها مقابله نمایند. اعتقاد و ایمان به زندگی بسیاری از افراد معنا می بخشد، قدرت پذیرش آنها را زیاد می کند، آنها را به عالم معنویت و دنیایی غیر از دنیای مادی سوق می دهد."
شکرگزار نعمت هایی باشید که خداوند به شما عطا کرده است
افرادی که روزانه زمانی را به تفکر در مورد نعمت هایی که خداوند به آنها عطا کرده (مثل سلامتی، دوستان، خانواده، آزادی، تحصیلات و...) اختصاص می دهند، بسیار شاد و سرحال اند.
گیاهان دارویی مناسب را بو کنید
بوییدن گیاهان یکی از راهکارهای مؤثر در کاهش اضطراب و ایجاد شادی است.
یکی از تحقیقات نشان داد افرادی که در معرض بوی گیاه رزماری قرار گرفتنه بودند، کاهش قابل توجه ای در اضطراب داشته اند، آگاهی شان بیشتر شده و سریع تر هم به حل مسایل ریاضی می پرداختند. از طرفی بوییدن گیاه استوخودوس هم باعث افزایش دسته ای از امواج مغزی می شود که آرامش را در بدن تقویت می کنند.
به مکان های آرام پناه ببرید
مساجد، امامزاده ها، مزارهای ائمه و علمای دین، کتابخانه، موزه و باغ ها دنیایی از آرامش هستند و برای مقابله با دنیای پر از تنش امروزی بسیار کار سازند.
در ضمن، می توانید مکان های مناسب و آرامی را که به منزلتان نزدیک است انتخاب کنید و در مواقع ناراحتی به آنجا پناه ببرید.
برای کمک به دیگران داوطلب شوید
کمک کردن به دیگران باعث می شود تا بسیاری از مشکلات خودتان هم برایتان حل شود و در ضمن باعث ارتباط اجتماعی بیشتر نیز می گردد.
از آنجایی که افراد شاد بیشتر از دیگران مایل به کمک دیگران کمک هستند، هم یاری با دیگران، شادی و رضایت فرد را افزایش می دهد.
یکی از تحقیقات حاکی از آن است که کمک داوطلبانه باعث افزایش شادی، رضایت از زندگی، عزت نفس، تسلط بیشتر به زندگی، سلامت بدنی و کاهش اضطراب می شود.
زمانی را به تنهایی بگذرانید
با وجود این که بهترین پادزهر برای درمان اضطراب ارتباط با دیگران است، اما گاهی اوقات تنهایی برای واکنش بهتر نسبت به مشکلات، لازم و ضروری است. شما می توانید به تنهایی پارک بروید یا به تماشای یک فیلم خوب بپردازید و یا ساده تر اینکه به کتاب داستان هایتان و یا لوازم قدیمی نگاهی بیندازید.
به دوستان نزدیکتان اهمیت دهید
یکی از تحقیقات انجام شده در مورد 1300 نفر حاکی از آن است که کسانی که دوستان نزدیک و صمیمی بیشتری دارند، نسبت به آنهایی که فقط یک یا دو دوست صمیمی دارند، فشار خون، چربی و قند خون و هورمون اضطراب شان کم تر است.
به طور کلی زنان بیش از مردان از روابط دوستانه خود با خانواده و همسرشان لذت می برند.
بسیاری از بررسی ها این نکته را خاطرنشان می کند، افرادی که احساس تنهایی و اضطراب دارند و گوشه گیری می کنند، 3 تا 5 برابر بیشتر از کسانی که به دیگران محبت می کنند، (با دیگران صمیمی هستند و به خوبی ارتباط برقرار می کنند)، بیمار می شوند و زودتر مرگ به سراغ شان می آید.
بعضی از آدمها را باید چند بار خواند تا معنی آنها را فهمید و
بعضی از آدمها را باید نخوانده دور انداخت.
بعضی آدمها جلد زرکوب دارند٬ بعضی جلد ضخیم،
بعضی جلد نازک وبعضی اصلا جلد ندارند.
بعضی آدمها با کاغذ کاهی نا مرغوب چاپ می شوند و
بعضی با کاغذ خارجی.
بعضی آدمها ترجمه شده اند و
بعضی تفسیر می شوند.
بعضی از آدمها تجدید چاپ می شوند و
بعضی از آدمها فتو کپی آدمهای دیگرند.
بعضی از آدمها دارای صفحات سیاه وسفیداند و
بعضی از آدمها صفحات رنگی و جذاب دارند.
بعضی از آدمها قیمت پشت جلد دارند.
بعضی از آدمها با چند درصد تخفیف به فروش می رسند.
بعضی از آدمها بعد از فروش پس گرفته نمی شوند.
بعضی ازآدمها را باید جلد گرفت.
بعضی از آدمها را می شود توی جیب گذاشت و
بعضی را توی کیف.
بعضی از آدمها نمایشنامه اند و در چند پرده نوشته و اجرا می شوند.
بعضی از آدمها فقط جدول سرگرمی اند وبعضی ها معلومات عمومی.
بعضی از آدمها خط خوردگی و خط زدگی دارند و
بعضی از آدمها غلط های چاپی فراوان .
ازروی بعضی از آدمها باید مشق نوشت و
از روی بعضی آدمها باید جریمه نوشت
به راستی ما کدامیم؟…
"زنده یاد قیصر امین پور"
جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت: بین شما کسی هست که مسلمان باشد؟ همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرما شد.
بالاخره پیرمردی با ریش سفید از جا برخواست و گفت: آری من مسلمانم، جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت با من بیا، پیرمرد بدنبال جوان براه افتاد و با هم چند قدمی از مسجد دور شدند، جوان با اشاره به گله گوسفندان به پیرمرد گفت که میخواهد تمام آنها را قربانی کند و بین فقرا پخش کنند و به کمک احتیاج دارد.
پیرمرد و جوان مشغول قربانی کردن گوسفندان شدند و پس از مدتی پیرمرد خسته شد و به جوان گفت که به مسجد بازگردد و شخص دیگری را برای کمک با خود بیاور. جوان با چاقوی خون آلود به مسجد بازگشت و باز پرسید: آیا مسلمان دیگری در بین شما هست؟ افراد حاضر در مسجد که گمان کردند جوان پیرمرد را بقتل رسانده نگاهشان را به یکدیگر دوختند، ناگهان یکی از بین جمعیت بلند شد و گفت: چرا نگاه میکنید، به عیسی مسیح قسم که با چند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمیشود!!
روزي بزرگان ايراني و مريدان زرتشتي از کوروش بزرگ خواستند که براي ايران زمين دعاي خير کند و ايشان بعد از ايستادن در کنار اتش مقدس اينگونه دعا کردن:
خداوندا اهورا مزدا اي بزرگ آفريننده، آفريننده اين سرزمين بزرگ، سرزمينم ومردمم را ازدروغ و دروغگويي به دور بدار.
بعد از اتمام دعا عده اي در فکر فرو رفتند و از شاه ايران پرسيدند که چرا اين گونه دعا نموديد؟
فرمودند: چه بايد مي گفتم؟ يکي جواب داد: براي خشکسالي دعا مينموديد.
کوروش بزرگ فرمودند: براي جلو گيري از خشکسالي انبارهاي اذوقه و غلات مي سازيم.
ديگري اينگونه سوال نمود: براي جلوگيري از هجوم بيگانگان دعا مي کرديد.
ايشان جواب دادند: قواي نظامي را قوي ميسازيم و از مرزها دفاع مي کنيم.
گفتند: براي جلوگيري از سيلهاي خروشان دعا مي کرديد.
پاسخ دادند: نيرو بسيج ميکنيم و سدهايي براي جلوگيري از هجوم سيل مي سازيم.
و همينگونه سوال کردند و به همين ترتيب جواب شنيدند...
تا اين که يکي پرسيد: شاها منظور شما از اين گونه دعا چه بود؟!
و کوروش تبسمي نمودند و اين گونه جواب دادند:
من براي هر سوال شما جوابي قانع کننده آوردم ولي اگر روزي يکي از شما نزد من آيد و دروغي گويد که به ضرر سرزمينم باشد من چگونه از آن باخبر گردم و اقدام نمايم؟ پس بياييم از کساني شويم که به راست گويي روي آورند و دروغ را از سرزمينمان دور سازيم، که هر عمل زشتي صورت گيرد باعث اولين آن دروغ است.
زماني کزروس به کوروش بزرگ گفت: چرا از غنيمت هاي جنگي چيزي را براي خود برنمي داري و همه را به سربازانت ميبخشي؟
کوروش گفت: اگر غنيمت هاي جنگي رانمي بخشيديم الان دارايي من چقدر بود؟! کزروس عددي را با معيار آن زمان گفت.
کوروش يکي از سربازانش را صدا زد و گفت: برو به مردم بگو کوروش براي امري به مقداري پول و طلا نياز دارد. سرباز در بين مردم جار زد و سخن کوروش را به گوششان رسانيد.
مردم هرچه در توان داشتند براي کورش فرستادند. وقتي که مالهاي گرد آوري شده را حساب کردند، از آنچه کزروس انتظار داشت بسيار بيشتر بود.
کوروش رو به کزروس کرد و گفت: ثروت من اينجاست. اگر آنها را پيش خود نگه داشته بودم، هميشه بايد نگران آنها بودم. زماني که ثروت در اختيار توست و مردم از آن بي بهرهاند مثل اين ميماند که تو نگهبان پولهايي که مبادا کسي آن را ببرد!
کودک آدمی، آدمی تر از آدمی است!
" ژان ژاک روسو "
سخنی پربار و تفسیرپذیر که می توان درباره آن صدها صفحه نوشت . . .
در نگاه نخست منظور روسو این بود که نهاد کودک به طبیعت نزدیک تر است، پس ذهن او از جنبه اخلاقی و اجتماعی هنوز مانده است که مانند خود آدمی، تباه شود.
از نگاه دیگر روسو می خواهد بگوید که کودک آدمی، تشنه دانستن است، نه تشنه داشتن.
با توجه به آموزه روسو می توان گفت که ما این جوانان را خوب تربیت نکردیم که دارایی را از دانایی برتر می دانند. موبایل مدل پایین یعنی نداشتن دارایی و کتاب نخواندن یعنی نداشتن دانایی. بی گمان یک جایی از کار ما مشکل داشته است که آنها به سوی دارایی می روند و نه دانایی. زیرا دانایی در ذات طبیعت و هستی وجود دارد پس با آن چیزی که روسو می گوید همساز است.
اما نظام تربیتی ما کم کم به این جوان ها یا کودکان دیروزی آموخت که از ذات آدمی دور و موجودی شوند که در ستیز با ذات هستی است. ما به این جوان ها آموختیم که برای کوچک شمردن دیگران باید به دارایی خود تکیه کنند و به آنها یاد ندادیم که برای بزرگ داشتن انسان از هر گروه و قشری به دانایی خود تکیه بزنند. دانایی هم از راه کتابخوانی به دست می آید.
آنها در یک نظام آموزشی بسته نیاموختند که گوهر خویش را با خواندن کشف کنند. در این شیوه از نظام آموزشی، مدرک هم تبدیل به دارایی شد نه دانایی، زیرا اکنون بی اغراق ما صدها هزار دانش آموخته دانشگاهی داریم که مدرک دارند، اما توانایی بهره بردن از دانایی ای که باید همراه با این مدرک باشد، ندارند. این طیف بزرگ دانش آموخته، کتاب نمی خوانند به همین دلیل است که شمارگان کتاب های دانایی محور در ایران دارد به زیر هزار کشیده می شود. ما تنها در نهاد آموزش و پرورش یک میلیون آموزگار و دبیر داریم، اگر اینها می خواستند کتاب بخوانند اکنون باید شمارگان کتاب های علوم تربیتی و رشته های مرتبط به صدهزار می رسید!
پس نباید شگفت زده شویم اگر دارایی جای دانایی نشسته است، اما یادمان باشد که مسیر توسعه از دانایی می گذرد، نه دارایی، آن هم دارایی نفتی. دارایی نفتی از چاه به دست می آید، در حالی که دانایی را ذره ذره باید آموخت. ما اگر قرار است مردمی دانا و آگاه شویم باید سر هر برزن و سرایی یک کتابخانه داشته باشیم. این کتابخانه ها باید که شبانه روز کار کنند و از کودک تا بزرگ ما کتاب بخوانند. آنگاه ممکن است روزی برسد که جوانان ما هم اگر دور هم جمع شدند از کتاب هایی که خوانده اند سخن بگویند.
اگر همه این پیش فرض ها آماده شد آنگاه شاید آدمی مانند کودک خود به سر چشمه باز گردد و اصل خود را که درستی و پاکی و دانایی است، بر دارایی برتر بداند. پس بیایید با هم هفته کتاب را یک شوخی سالانه فرض کنیم که در این هفته کتاب را بزرگ می داریم، اما همچنان آداب و آیین کتاب خواندن را در دیگر روزهای سال به کودکانمان نمی آموزیم.
• آن ها ممکن است از حدس زدن قافیه ی شعرها یا عبارت پایانی آشنای داستان ها [ مانند قصه ی ما به سر رسید ...] احساس خوشحالی کنند. بنابراین، بهتر است با درنگ در خواندن، به آن ها این فرصت را بدهید.
• بعضی از کتاب ها کودکان را به پیوستن به ماجراها و مشارکت بیشتر در داستان تشویق می کنند. گفت و گو درباره ی داستان و تصویرهای کتاب، به لذت و درک بیشترداستان از سوی آن ها می انجامد.
• اگر کودک تان هنگام خواندن از شما سوال می کند یا با اشاره به تصویرها و واژه ای که می شناسد، خواندن شما را قطع می کند، نشانه ی آن است که مورد توجه او قرار گرفته اند و می خواهد بیشتر درباره ی آن ها بداند.
• شما می توانید با گفت و گو درباره ی کتاب و پرسش هایی مانند: "برایم جالب است بدانم چرا این اتفاق افتاد؟" یا "می توانی حدس بزنی بعد چه خواهد شد؟" کنجکاوی و توجه بیشتر او را به کتاب برانگیزید.
• کودکان، بیشتر وقت ها تجربه های شان را از کتاب هایی که با هم خوانده اید، به یاد دارند و یک داستان می تواند داستان های دیگری را در ذهن آن ها بیافریند.
گفت و گو با هم
• درباره ی کتاب ها یکی از بهترین راه ها برای درگیر کردن کودکان با کتاب است و سبب می شود احساسی همانند خود خواننده داشته باشند.
• البته، تصویرهای کتاب نیز به داستان گویی کمک می کنند و در برخی کتاب ها به تنهایی بیشتر از واژگان داستان سخن می گویند. بیشترکودکان خردسال برای سخن گفتن به شیوه ی خود، از تصویرهای کتاب های مورد علاقه شان کمک می گیرند.
• ممکن است آن ها داستان را از بر باشند یا آن را با واژگان خود بیان کنند. این تقلب نیست، بلکه بخشی از شکل گیری مهارت خواندن است. با بزرگتر شدن کودکان، تصویرها در حدس زدن واژگان نا آشنا به آن ها یاری می کنند.
• روش دیگری که کودکان بزرگتر دوست دارند، استفاده از دانش خود درباره ی واژگانی که می شناسند و یافتن حروف آشنا در کتاب هاست. شما می توانید با کمک کردن به آن ها در پیدا کردن رابطه و الگوی واژگان، به این خواست پاسخ دهید.
باز خوانی
• باز خوانی كتاب های مورد علاقه ی كودكان بسیار مهم است. آن ها با كتاب هایی كه می شناسند، به اعتماد به نفس و لذت دست می یابند. وقتی كودكان یادگیری خواندن و توجه به واژگان را می آموزند، كتاب های آشنا به آن ها كمک می كنند. می توانید کودک تان را تشویق كنید كه با دقت بیشتری به واژگان و حروف كتاب های آشنای خود نگاه كند.
• حتی هنگامی كه كودكان خواندن را آغاز می كنند، شاید بخواهند بارها کتابی را بخوانند یا برای شان خوانده شود. این به معنای در جا زدن نیست. رفتن به سراغ كتاب های دیگر، همیشه پیشرفت به شمار نمی آید.
• حتی خواننده های با تجربه هم از باز خوانی لذت می برند. نوارها و سی دی های داستان های مورد علاقه كودكان امکان دیگری برای شنیدن داستان ها برای آن ها فراهم می آورد و به كودكان در تشخیص و تطبیق واژه هایی كه می شنوند و واژه های نوشته شده كمك می كنند. با شنیدن چند باره ی یک كتاب، كودكان خردسال ،اغلب داستان را می شناسند و آن را با واژه های خود بازگو می كنند.
• بازخوانی، بازگویی را امكان پذیر می سازد و شیوه ی مناسبی برای یاد گیری است. كودک خود را به بازگویی داستان به كمک تصویرها و جلد كتاب تشویق كنید.
اجرا ی نمایش از داستان ها
• ممکن است كودكان از به نمایش در آوردن داستان ها با استفاده از زبان كتاب لذت ببرند. این کار به آن ها فرصت می دهد آنچه را یاد گرفته اند، بیازمایند.همچنین می آموزند چگونه قصه گویی کنند یا گفت و گویی ترتیب دهند. شما می توانید با در اختیار قرار دادن لباس و ابزار خانگی، كودک خود را به این کارها تشویق كنید.
• برخی از داستان ها برای اجرای مشترک مناسب اند. شما می توانید آن ها را در خانه یا حتی در حال پیاده روی اجرا كنید. شعرهای كودكانه ی قدیمی برای اجرا بسیار مناسب اند.
كودكان همچنین دوست دارند از حیوانات عروسكی در اجرای نمایش استفاده كنند. ممكن است تصویری از داستان بکشند و آن را با واژه های خود بیان كنند، یا داستانی نو بیافرینند.همه ی این فعالیت ها، برای نگارش داستان های بعدی شان بسیار سودمند خواهد بود.
آغازخواندن و نوشتن
• بین ۴ تا ۷ سالگی، بسیاری از كودكان كوشش هایی را برای خواندن به تنهایی آغاز می كنند. آن ها این كار را به شکل های گوناگون انجام می دهند گروهی، در آغاز کار، خود می خوانند. گروهی ممكن است بخواهند همان واژه های نوشته شده را به کار ببرند و در غیر این صورت کارشان را کامل نخواهند دانست. مهم است كه تفاوت های فردی در نظر گرفته شوند. کم کم این امكان را برای شان فراهم كنید كه هر چقدر می توانند و می خواهند، بخوانند.
• ممكن است کودکان برای نگاه كردن دقیق تر به واژه ها نیاز به كمک داشته باشند. گاهی باید آن ها را به ادامه ی خواندن تشویق کرد و اطمینان دادکه از اشتباه در خواندن نگران نباشند. بهتر است اگر كودک نگران به نظرمی رسد یا مایل به ادامه ی خواندن نیست، خواندن را متوقف كنید.هر گاه كودک تان نتوانست واژه ای را بخواند، برای ادامه یافتن داستان، آن را برایش بخوانید.
• نوشتن، به كودكان در خواندن كمک می كند، چون هنگام نوشتن، به ناچار درباره ی صدا و شكل واژه ها فکر می کنند.
• شما می توانید كودک خود را از خردسالی تشویق کنید و به او بیاموزید که نام خود را روی كارت تولد، یا زیر نقاشی و پیام هایی برای خویشاوندان و دوستانش بنویسد و به این ترتیب در او برای نوشتن انگیزه ایجاد کنید. کودکان از ساختن برچسب و آگهی یا روخوانی داستان ها برای شما نیز لذت می برند.
همیشه به یاد داشته باشید که:
كودكان از راه تقلید می آموزند. اگر كودک شما ببیند كه شما از خواندن به ویژه خواندن به همراه او لذت می برید، این شانس وجود دارد كه او نیز از خواندن لذت ببرد.
تولد انسان روشن شدن کبریتی است
و مرگش خاموشی آن !
بنگر که در این فاصله چه کردی؟؟؟
گرما بخشیدی...؟
یا
سوزاندی...
استان کرمان با سه میلیون نفر جمعیت، در جنوب شرقی ایران قرار گرفته است. کرمان از استانهای مهم و تاریخی ایران به حساب میآید. در این گالری تنها گوشهای از زیباییهای این استان به تصویر کشیده شده است.
ارگ بم
ارگ بم قدیمیترین و بزرگترین بنای خشتی جهان است که درشهر بم واقع شده است. این بنا که در زلزله مرگبار پنجم دی ماه ۱۳۸۲، نیمه ویران شد. از آن زمان بازسازی این مجموعه عظیم آغاز شد.
این باغ در سال ۱۲۹۷ هجری قمری توسط عبدالحمید میرزا ناصرالدوله، شاهزاده قاجار و حاکم کرمان، طی یازده سال (۱۲۹۸ه.ق تا ۱۳۰۹ه.ق) بنا شد. اما با مرگ وی بنای آن نیمهتمام رها شد. به همین علت جاهای خالی کاشیها را بر سردر ورودی میتوان دید. تاریخ بنای باغ ۱۲۷۶ خورشیدی است. میمند در ۳۶ کیلومتری شهرستان شهربابک قرار دارد و مجموعهای از ۴۰۰ خانه، مسجد، حسینیه، حمام و مدرسه است که همگی در دل کوه کنده شدهاند فصول مناسب برای بازدید از این روستا بهار و تابستان است. این حمام یکی از شاهکارهای معماری عصر صفویه است. سردر این حمام، به خط علیرضا عباسی خوشنویس معروف عصر صفویه است. این حمام از سرسرا، دالان، رخت کن، هشتی و گرمخانه تشکیل شده است. این میدان محوریت مجموعه گنجعلیخان را برعهده دارد که در سه طرف آن بازار مسگری و بازار گنجعلیخان واقع شده و در گذشته به عنوان بارانداز و محل خرید و فروش کالاهایی بود که از اطراف و اکناف به کرمان وارد میشد. این گنبد که به گنبد گبری نیز معروف است در عصر ساسانی و قبل از اسلام بنا شده است. گنبد جبلیه که تنها بنای سنگی کرمان است بر اساس یک افسانه با خمیر شیر شتر ساخته شده و در شرق شهرکرمان قرار دارد. این باغ که از شاهکارهای تاریخی است، در فاصله ۴۵ کیلومتری جنوب شرقی سیرجان قرار دارد و به دست فردی ناشنوا به نام درویش خان گنگ اسفندیارپور حدود ۳۵ سال پیش ساخته شده است. شهر راین یکی از ییلاقهای دیدنی استان کرمان است که در فاصله ۱۱۰ کیلومتری مرکز این استان قرار دارد. این ییلاق در دامنه کوه هزار بلندترین قله استان و سومین قله بلند ایران قرار دارد که یکی از جاذبههای آن، آبشار این شهر است. ارگ رایِن یکی از بزرگترین بناهای خشتی جهان است. این بنای تاریخی بزرگ با مساحتی بیش از ۲۲ هزار مترمربع، دومین بنای خشتی بزرگ جهان بعد از ارگ بم است که هرساله میزبان هزاران گردشگر داخلی و خارجی است. ارگ راین در جنوب غربی شهر کنونی راین در استان کرمان ایران قرار دارد. بازار کرمان یکی از مهمترین بازارهای ایرانی به شمار میرود که مجموعههای با ارزشی را در خود دارد از جمله مجموعه گنجعلی خان، ابراهیم خان، وکیل و... قلعه دختر یا آتشکده آناهیتا (ناهید) که به قلعه کهنه نیز مشهور است، بر فراز تپه های مرتفع شرقی شهر کرمان قرار دارد و از دوران پیش از ورود اسلام به ایران به یادگار مانده است. مصالح به کار رفته در این قلعه تنها خشت خام و گل رس است. بقایای قلعه دختر دورنمای گذشته دراز این شهر و نام آن (آتشکده آناهیتا) یادآور پرستش آناهیتای باستانی، ایزد آب و باروری است. این مسجد که در بافت قدیم شهر كرمان در محلهای موسوم به شاه عادل بنا شده است، یكی از قدیمیترین و بزرگترین مساجد ایران و كرمان است كه سابقه تاریخی آن به قرن پنجم میرسد. این مسجد با شبستانهای متعدد و صحن وسیع جاذبه تاریخی خود را حفظ كرده است. وجود برج آجری و سه محراب گچبری شده حكایت از قدمت و دیرینگی این مسجد دارد. یخدان مویدی در اواخر دوره صفویه بنا شده و قنات مؤیدی آب آن را تأمین میکرده است. یخچال زریسف نیز مربوط به دوره قاجار است و در کرمان در خیابان زریسف واقع است. عناصر تشکیلدهندهی یخدانها عبارتاند از: مخزن، حصار، استخر و چاله یخ. تنها موزه� مردم�شناسی زرتشتیان جهان در آتشکده� شهر کرمان جای دارد.از کهنترین اشیاء این موزه یک جلد کتاب دست�نویس گاتها با پیشینهٔ بیشتر از دویست سال و یک آتشدان دستی با تاریخ حک شده ۱۲۰۷ است. بخشی از این موزه به انواع آتشدان، روغنسوز، پیه�سوز و چراغ لاله اختصاص داده شده است. گنبد مشتاقیه که به سه گنبد نیز شهرت دارد، از آثار دوران قاجار در شهر کرمان است که در گذشته در جوار قبرستان کهنه و خارج از حصار شهر قرار داشته است. درویش مشتاق در سال ۱۲۰۶هجری قمری به جرم آنکه قرآن را با نوای سهتار مىخواند، سنگسار شد و جسد او را در کنار مقبره میرزا حسین خان دفن کردند. در سال ۱۲۶۰ قمری سه گنبد بر روی قبور مشتاق علیشاه، شیخ اسماعیل و کوثرعلیشاه بنا گردید. استان کرمان یکی از معدود نقاط ایران است که در آن بقایای جانداران خشکیزی دورانهای گذشته زمینشناسی مشاهده شدهاست. در جریان پیجویی دایناسورها توسط تیم مشترک ایران-برزیل که در نواحی شمال کرمان صورت گرفت، نخستین آثار اسکلتی دایناسورها شامل یک دندان دایناسور گوشتخوار مورد شناسایی قرار گرفت. قبل از آن هم، نزدیک به ۴۰ سال پیش، محققان فرانسوی مقداری از بقایای یک دایناسور را در حوالی کرمان کشف کردند. یکی دیگر از حمامهای سنتی و تاریخی شهر کرمان، حمام وکیل است که اولین بخش از مجموعه وکیل به حساب میآید. این بنا براساس معماری زندیه ـ قاجاریه و با تقلید از حمام گنجعلیخان در سال ۱۲۷۰ هجری قمری ساخته شد. سرامیک و کاشیکاریهای زیبای این حمام که از کف تا سقف امتداد یافته است، فضای داخلی حمام را بسیار زیبا و چشمنواز کرده است. آرامگاه یا آستانهٔ شاه نعمتالله ولی در ۳۰ کیلومتری جنوب شرقی شهر کرمان در شهر ماهان واقع شده است. هستهٔ اولیهٔ این بنا گنبدی منفرد بود که در سال ۸۴۰ هجری و به دستور احمدشاه دکنی ساخته شد و به تدریج گسترش یافت. این بنا ۳۲۰۰۰ مترمربع مساحت دارد و از چندین صحن تشکیل شده است، شامل صحنهای اتابکی، وکیل الملکی، حسینیه، میرداماد و بیگلربیگی. تاریخ ساخت این بنا مربوط به قرن هشتم هجری قمری است و در بردسیر و در ۴۳ کیلومتری کرمان قرار دارد. این مقبره دارای گنبد دو پوشه آجری و پلان مربع شکل میباشد. در درون بنا تزئینات گچبری مقرنس کاری و خطوط کوفی دیده میشود. اصل بنا سه طبقه ساخته شده و نمای کلی آن آجر است. یکی از کویرهای زیبای دنیا با کلاتهای منحصربه فردش در منطقه شهداد کرمان قرار دارد. قدیمیترین پرچم فلزی جهان در کاوشهای سال ۱۳۵۰ در این منطقه یافت شد. کویر شهداد بخشی از کویرلوت به شمار میرود. تخت درگاه قلیبیگ، مقبره یکی از نوادگان بهرام بیگ به نام درگاه قلی بیگ است. درگاه قلی بیگ از امرای اواخر دوره صفویه و رییس ایل افشار در کرمان بودهاست. عمارتی است که در جنوب شرقی شهر کرمان و در زاویه جنوبی کوه قلعه دختر قرار دارد. شهرستان انار در شمال استان کرمان قرار دارد. در مرکز این شهر کهن یک ارگ تاریخی قرار دارد. مساحت این ارگ ۱۱هزار و ۱۷۹ متر مربع است. تاریخ احداث این بنا بر اساس گزارش ثبتی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ایران، به دورههای پیش از اسلام برمیگردد. این ارگ در دوره صفویه بازسازی شده و مورد استفاده مجدد قرار گرفته است.
باغ شاهزاده ماهان
روستای میمند
حمام گنجعلیخان
میدان گنجعلیخان
گنبد جبلیه
باغ سنگی سیرجان
آبشار راین
ارگ راین
بازار بزرگ کرمان
قلعه دختر
مسجد ملک
یخدانهای کرمان
آتشکده و موزه زرتشنیان
آرامگاه مشتاقعلیشاه
آثار و بقایای دایناسورها در کرمان
حمام وکیل کرمان
آرامگاه شاه نعمتالله
مقبره پیرجارسوز
کویر شهداد
تخت درگاه قلیبیگ
ارگ ساسانی انار
از عمر بن الخطاب خلیفه مسلمین به یزدگرد سوم شاهنشاه پارس
یزدگرد، من آینده روشنی برای تو و ملت تو نمی بینم مگر اینکه پیشنهاد مرا بپذیری و با من بیعت کنی. تو سابقا بر نصف جهان حکم می راندی ولی اکنون که سپاهیان تو در خطوط مقدم شکست خورده اند و ملت تو در حال فروپاشی است. من به تو راهی را پیشنهاد می کنم تا جانت را نجات دهی.
شروع کن به پرستش خدای واحد، به یکتا پرستی، به عبادت خدای یکتا که همه چیزرا او آفریده. ما برای تو و برای تمام جهان پیام او را آورده ایم، او که خدای راستین است.
از پرستش آتش دست بردار و به ملت خود فرمان بده که آنها نیز از پرستش آتش که خطاست دست بکشند، بما بپیوند الله اکبر را پرستش کن که خدای راستین است و خالق جهان.
الله را عبادت کن و اسلام را بعنوان راه رستگاری بپذیر. به راه کفر آمیز خود پایان بده و اسلام بیاور و الله اکبر را منجی خود بدان.
با این کار زندگی خودت را نجات بده و صلح را برای پارسیان بدست آر. اگر بهترین انتخاب را می خواهی برای عجم ها ( لقبی که عربها به پارسیان می دادند بعمنی کودن و لال) انجام دهی با من بیعت کن.
الله اکبر
خلیفه مسلمین
عمربن الخطاب
پاسخ پادشاه پارسيان به نامه ي عمر بن الخطاب را در ادامه ي مطالب ببينيد؟!!!!!!!!!!!!
دریای مازندران
موقعیت: استانهای گلستان، گیلان و مازندران
طول دریای مازندران حدود ۱۰۳۰ تا ۱۲۰۰ کیلومتر و عرض آن بین ۱۹۶ تا ۴۳۵ کیلومتر است. این دریا دارای تنوع زیستی متفاوتی است كه مهمترین آن ماهیهای خاویاری است هرچند كه به دلیل صیدهای غیرمجاز نسل ماهیان خاویاری رو به انقراض است.
130 رودخانه به این دریا میریزند که بزرگترین آنها رود ولگا است که هر سال به طور میانگین ۲۴۱ کیلومترمربع آب را وارد دریای مازندران میکند. دریای مازندران را به نامهای دریای خزر، وركانه، گرگان و دریای كاسپین نیز میشناسند.
خزر نام قومی است كه به همراه دیگر اقوام بیابانگرد شمال قفقاز، در زمان ساسانیان، بارها و بارها به سرزمین ایران تاختند و پس از حضور کوتاه مدت خود معمولاً به دست سپاه ساسانی از مرزهای ایران بیرون رانده میشدند. در هیچ یک از نوشتههای مؤلفان شرقی و غربی دوران پیش از اسلام نامی از "خزر" بر دریای شمال ایران دیده نشده است. در نوشتههای مؤلفین اسلامی، این دریا در کنار نامهای دیگر، خزر هم نامیده شده است.
دریای گرگان یا دریای ورکانه نام این دریاچه بزرگ در عهد هخامنشیان و همچنین اشکانیان است اما كاسپین از نام قوم کاسپی یا کاسی گرفته شده که قبل از آریاییها در کرانههای غربی تا جنوب غربی این دریا ساکن بودهاند و به تدریج تا کرانههای جنوبی آمدند.
دریاچه گَهَر
موقعیت: استان لرستان
دریاچه گَهَر یک دریاچه کوهستانی در ایران است که در منطقه حفاظت شده اشترانکوه بین بخش زز و ماهروی الیگودرز و دورود قرار دارد و سالانه حدود یكصد هزار نفر از آن دیدن میكنند. شما میتوانید علاوه بر استفاده از آرامش این دریاچه ماهیگیری نیز كنید. این درحالی است كه به دلیل نداشتن راه ماشینرو تا حد زیادی از خرابی و آلودگی به دست انسان به دور مانده است.
ساحل این دریاچه به جز در ضلع غربی و شرقی که ساحلی ماسهای دارند برای شنا مناسب هستند اما در سایر نقاط دارای ساحلی صخرهای است که برای شنا مناسب نیست. در قسمت پایین دریاچه، جنگلی انبوه وجود دارد که در شرف نابودی است. در قسمت بالای آن نیز جنگلی انبوه وجود دارد که این جنگل هم در معرض خطر نابودی است. با حدود ۴۰ دقیقه پیادهروی میشود به دریاچه گَهَر دوم رسید. عمق آن کم است و ماهیان کف دریاچه را با کمی دقت میشود به خوبی دید. ماههای تیر و مرداد بهترین زمان سفر به این دریاچه است.
دریاچه شورمست
موقعیت: استان مازندران
تورهای گردشگری زیادی به صورت یكروزه و دو روزه علاقهمندان را به بازدید از دریاچه شورمست در سوادكوه میبرند. دریاچه شورمست، تنها دریاچه طبیعی شهرستان سوادکوه که وسعت آن ۱۵ هزار متر مربع و حداكثر عمق آن پنج متر است. این دریاچه در ۵/۵ کیلومتری شهرپل سفید واقع شده است. دریاچه طبیعی شهرستان سوادکوه، در شش کیلومتری غرب شهر پل سفید و در ارتفاعات مشرف به این شهر در مجاورت روستای شورمست واقع شده است.
منظره این دریاچه با جنگل اطراف آن که از درختان کهنسال و بلند قامت توسکا پوشیده شده، آن را به یکی از زیباترین اماکن موجود در شهرستان سوادکوه تبدیل ساخته است. دریاچه شورمست به دلیل قرار گرفتن در شاهراه تهران شمال و وجود دو محور جاده آسفالته و راه آهن از موقعیت بسیار مناسبی برخوردار است.
دریاچه مهارلو
موقعیت: استان فارس
نام این دریاچه، برگرفته از نام روستای مهارلو از توابع شهرستان سروستان استان فارس است که در نزدیكی آن قرار گرفته است. وسعت این دریاچه 25 هزار هكتار بوده كه بخش عمدهای از این دریاچه بر اثر خشكسالی سال 1387 خشك شده و تنها 600 كیلومتر مربع آن باقی مانده است. مهارلو در غرب دریاچه بختگان كه امروز كاملا خشك شده، قرار گرفته است.
مهمترین گونه پرنده این دریاچه فلامینگو است. از این دریاچه برای تهیه نمک صنایع استان فارس هم استفاده میشود. همچنین به دلیل سرازیرشدن فاضلاب آبزیانی كه در آن زندگی میكنند در خطر نابودی قرار گرفتهاند. آب دریاچه مهارلو شور است که توسط سه رودخانه نوبهاى خشک،حمزه، سروستان و همچنین روان آبهاى کوههاى مجاور تامین میشود. حداكثر عمق این دریاچه سه متر است.
دریاچه پریشان
موقعیت: استان فارس
دریاچه فامور یا پریشان یکی از زیباترین و بزرگترین دریاچههای آب شیرین ایران و خاورمیانه است که در بخش جره و بالاده شهرستان کازرون قرار گرفته است. مساحت این دریاچه 4300 هكتار است كه دور تا دور آن را کوه فراگرفته است.
این دریاچه دارای چهار گونه ماهی بومی به نامهای ماهی زردک، ماهی سرخه، ماهی پرک و مار ماهی آب شیرین و همچنین چند گونه ماهی وارداتی نظیر ماهی کپور، ماهی فیتوفالک و آمور است که در سال ۱۳۶۸ به دریاچه وارد شدهاند اما تنها کپور معمولی با شرایط دریاچه سازش پیدا کرد و دوگونه دیگر مشکلات متعددی را به وجود آوردهاند. هر سال با آغاز فصل پاییز پرندگان زیادی از سیبری و كشورهای اسکاندیناوی به جمله زیستگاهها و دریاچههای استان فارس مانند دریاچه پریشان كوچ میكنند و مناظر زیبایی را به وجود میآورند.
این دریاچه بر اثر سوزاندن بخش بزرگی از نیزارهای اطرافش به علت عملیات راهسازی در معرض خطر است. در طی این آتش سوزیها هزاران قطعه لاک پشت و پرنده مهاجر از بین رفتهاند. همچنین بخش اعظم این دریاچه به علت خشکسالی های اخیر خشک شده است. كارشناسان بر این باورند كه خشكسالی و برداشت بیرویه و غیر اصولی آب از مهمترین دلایل خشك شدن دریاچه پریشان میباشد.
دریاچه ارومیه
موقعیت: استان آذربایجان غربی
دریاچه ارومیه بزرگترین آبگیر دائمی آسیای غربی است که در شمال غرب فلات ایران قرار گرفته است. وسعت این دریاچه۸۷۶ /۵۱ كیلومتر مربع است که حدود سه درصد مساحت کل کشور را دربر میگیرد. از نكات جالب درباره این جاذبه طبیعی این است كه میزان نمک محلول در آب این دریاچه دو برابر اقیانوسها است و به همین دلیل، هیچ ماهی و نرمتنی به جز گونههایی از سختپوستان در آن زندگی نمیکنند، آب آن هیچوقت یخ نمیزند و شناگران نیز میتوانند روی آن شناور بمانند.
دریاچه ارومیه 102 جزیره دارد كه البته برخی از آنها مانند جزیره كاظم داشی این روزها به یك كوه تبدیل شدهاند. مدتی است كه این دریاچه به دلیل پل میانگذر شهید كلانتری، احداث چاههای عمیق بسیار زیاد و غیرقانونی و ساخت سد روی رودخانههایی كه دریاچه را تغذیه میكردند در خطر خشكسالی شدید قرار دارد.
دریاچه زریوار
موقعیت: استان كردستان
دریاچه آب شیرین زریوار یكی از مهمترین دریاچههای غرب كشور است كه در سه كیلومتری مریوان قرار دارد. مساحت این دریاچه 720 هكتار است كه حداكثر شش متر عمق دارد. وجه تسمیه زریوار و زریبار كه هر دو در منطقه متداول است، به واژه "زری" كه در زبان كردی به معنی دریاچه است، باز میگردد. پسوند "دار" و "بار" پسوند تشبیهی و زریبار یا زریوار به معنی دریاچهوار است.
درباره این دریاچه افسانههای متعددی وجود دارد كه مشهورترین آنها حکایت از وجود شهری مدفون در زیر آبهای دریاچه دارد. در این دریاچه ماهیهایی چون سیاه ماهی خالدار، سیاه ماهی معمولی و عروس ماهی و همین طور 31 گونه پرنده بومیو مهاجر زندگی میكند. اگر به دریاچه زریوار سفر كردید، ماهی كبابهایی كه كنار این دریاچه پخته میشوند و قایقرانی روی آن به طور حتم خاطرات خوبی برایتان میسازند.
دریاچه اوان
موقعیت: استان قزوین
اگر روزی خواستید قلعه الموت را ببینید دریاچه اوان را از یاد نبرید. این دریاچه که بیش از 70 هزار متر مربع مساحت دارد، در ارتفاع هزار و 800 متری از سطح دریا واقع شده و تنها از آب چشمههای زیرزمینی موجود در بستر دریاچه تغذیه و تنها بخش ناچیزی از آن هنگام بارندگی تامین میشود اما به صورت سطحی و کم. غلیان دائمی آن باعث صافی و زلالی آب دریاچه شده است.
عمیقترین بخش اوان به 5/7 متر میرسد که در جنوب شرقی آن واقع شده است البته برخی از مسئولان عمق دریاچه را بین یک تا 20 متر تخمین زدهاند. از سرریز آب دریاچه نیز رود کوچکی تشکیل میشود که آب آن مورد استفاده کشاورزان روستاهای کوشک و آیین است. در تابستان این دریاچه محل ماهیگیری، آبتنی و قایقرانی و در پاییز، مأمن پرندگان مهاجر مانند قو، غاز، مرغابی و در زمستان با توجه به برودت هوا و یخ زدن سطح آن قابل اسکیسواری است.
دریاچه حوض سلطان
موقعیت: شمال قم
اغلب تورهای گردشگری كه برای دیدن كاشان و یا زیارت حضرت معصومه (س) به قم میروند، سری هم به دریاچه آب شور حوض سلطان میزنند. دریاچه نمک حوض سلطان در ۴۰ کیلومتری شمال قم و به مساحت تقریبی ۲۴۰ کیلومتر مربع است. وسعت و شکل دریاچه متناسب با ورود آب و میزان بارندگی آن درفصول مختلف سال متفاوت است. در مواقع بارندگی و ذوب برفهای ارتفاعات اطراف، چون بر میزان آب ورودی افزوده میشود، وسعت آن زیاد و در غیر از این ایام، وسعت آن کم میشود. بدین ترتیب سطح آب دریاچه پیوسته در نوسان است. این دریاچه از دو چاله جدا از هم تشکیل شده است.
چاله غربی به نام حوض سلطان و چاله شرقی به نام حوض مره است که بهوسیله یک آبراهه به هم وصل میشوند. رودهای متعددی به این دریاچه وارد میشوند که از اراضی شورهزار ونمکی اطراف عبور میکنند. حوض سلطان در سال ۱۸۸۳ میلادی و بر اثر ساخت جاده شوسه تهران قم تشکیل شد.
دریاچه ولشت
موقعیت: استان مازندران
دریاچه کوهستانی ولشت در کیلومتر 25 جاده چالوس کرج، شهر مرزنآباد واقع شده، دریاچه ولشت یکی از 10 دریاچه آب شیرین کشور است که در این منطقه واقع شده و محیط زیست مناسبی را برای پرندگان و آبزیان فراهم كرده است. گونههای گیاهی و جانوری کلاردشت نیز از دیگر ویژگیهای آن هستند.
این دریاچه در ارتفاع یک هزار متری از سطح دریای خزر قرار دارد. مسیر دسترسی به آن از شهر چالوس و از طریق کندوان و محور ارتباطی چالوس به تهران آغاز و پس از طی 23 کیلومتر و بعد از پل کجور و گذر از سربالاییها و پیچهای جنگل تا کنار دریاچه ادامه مییابد. حضور گردشگران بدون نظارت طی سالهای گذشته طبیعت این منطقه آسیبپذیر و اکوسیستم طبیعی آن را دگرگون کرده است. از جمله ورود آلایندههای محیطی، حیات انواع آبزیان چون ماهی سفید، اردک ماهی، شاه کولی و حتی جلبکها و پلانگتونها را در معرض تهدید قرار میدهد.
دریاچه نِئور
موقعیت: مرز بین گیلان و اردبیل
دریاچه نِئور دریاچهای ما بین شهر اردبیل و شهر خلخال در مرز بین استان گیلان و استان اردبیل است. این دریاچه در ۴۸ کیلومتری جنوب شرقی اردبیل بهطرف خلخال در یکی از درههای کوهستان باغیرو و در ارتفاع ۲۵۰۰ متری از سطح دریا با مساحتی بالغ بر ۲۱۰ هکتار و عمق متوسط ۵ متر است.
پس از طی چهل کیلومتر از شهر اردبیل به سمت شهر خلخال به ده بودالالو میرسیم. سپس میبایست جادهای به طول سیزده کیلومتر را به سمت بالای کوه طی کرده تا به دریاچه رسید. این دریاچه دارای نوعی ماهی به نام قزلآلای رنگین کمان میباشد. جاده کوهستانی برای رسیدن به این دریاچه آسفالت بوده، ولی جاده دور دریاچه خاکی میباشد. متأسفانه نزدیک به دو سال است که ماهی در دریاچه وجود ندارد.
ماهیهای دریاچه نئور هر سال پیش از زمستان صید و جمعآوری میشوند زیرا در اثر یخ زدن دریاچه این ماهیها نمیتوانند در زمستان زنده بمانند و پس از زمستان دوباره ماهیهای کوچک پرورشی در نئور رها میشوند. با بهرهگیری از آب این دریاچه، تعدادی استخر پرورش ماهی نیز در پیرامون اردبیل درست شده است.
دریاچه قله سبلان
موقعیت: استان اردبیل
سبلان، از کوههای مرتفع ایران است که در شمال غرب کشور و در استان اردبیل قرار دارد. سبلان سومین قله بلند ایران (پس از دماوند و علمکوه) و یک کوه آتشفشانی غیرفعال است. ارتفاع قله این کوه ۴۸۱۱ متر است و در بالای قله آن دریاچه کوچکی قرار دارد. سبلان به خاطر آبگرمهای طبیعی دامنه کوه، طبیعت تابستانی زیبا و پیست اسکی آلوارس مورد توجه گردشگران است.
کوهستان سبلان از کانون های مهم آبگیر دائمی رودهای آذربایجان می باشد. دامنه های شمالی آن به دره رود قره سو و اهرچایی و دامنه های جنوبی آن به شاخه ها ی آجی چای منتهی می گردد. بنابراین سبلان بخش عمده ای از آب های حوضه رود ارس و دریاچه ارومیه را تامین می کند در دامنه های سبلان چشمه های فراوان آب گرم و آب سرد معدنی وجود دارد که در فصول مختلف مورد استفاده اهالی مشکین شهر و گردشگران قرار می گیرد. در بالای قله سبلان حفره ای وجود دارد که دهانه آتش فشان سبلان بوده است و امروزه به صورت دریاچه ای در فصل گرم ظاهر می شود.
ضرب المثلی که از دیرباز میان مردم رد و بدل می شود، به کسی اطلاق می شود که به اصطلاح، خودش را بسیار می گیرد. یعنی به زبان صریح تر، کسی که از خودراضی باشد و تکبر و خودبینی اش دیگران را آزار دهد، مردم درباره اش می گویند فلانی از دماغ فیل افتاده
مهدی پرتوی آملی، نویسنده و محقق کتاب جامع «ریشه های تاریخی امثال و حکم» معتقد است که ریشه این ضرب المثل به زمان حضرت نوح باز می گردد داستان از این قرار بود که حضرت نوح که از سوی خداوند مامور می شود تا از تمام موجودات کره زمین یک جفت در کشتی معروفش بگذارد تا سیل و طوفان نسل آنان را منقرض نکند، یک روز دید که کشتی پر از فضولات حیوانات شده است. همراهان حضرت نوح گله به نزد پیامبر می برند و او هر چه می اندیشد برای تخلیه فضولات آن همه حیوان، فکری به ذهنش نمی رسد. پس دست به دعا می برد و از خداوند می خواهد که در این طوفان، آنان را از فضولات و بوی آن نجات دهد. خداوند هم به او دستور می دهد که دستی به پشت فیل بزند. حضرت نوح به محض این که دستور را می شنود، آن را عملی می کند. دستی به پشت حیوان عظیم الجثه یعنی فیل می زند و ناگهان از دماغ بزرگ فیل، یعنی خرطومش یک خوک می افتد زمین. خوک هم به محض این که پایش به زمین می رسد شروع می کند به خوردن فضولات و کثافات و کشتی ظرف چند ساعت، مثل روز اول، پاک و پاکیزه می شود.
در همین هنگام می گویند، ابلیس که از پاکیزگی کشتی ناراحت شده بود، دست به پشت خوک می زند و ناگهان از دماغ خوک، موشی بیرون می جهد. موش شروع می کند به خرابکاری و آنقدر به کارش ادامه می دهد که نزدیک است کشتی سوراخ شود. خداوند که این را می بیند به نوح دستور می دهد تا دوباره دستی به پشت شیر بمالد. هنوز حضرت نوح دستش را از پشت شیر برنداشته بود که ناگهان از دماغ شیر درنده، گربه به زمین می افتد و به دنبال موش می افتد. پس طبق روایات اسلامی سه حیوان پس از طوفان نوح به جهان هستی گام گذاشتند و پیش از آن وجود نداشتند: خوک، گربه و موش.
حال ببینیم ارتباط خوک که از دماغ فیل افتاده است چه ربطی دارد به آدم های متکبر و از خود راضی مهدی پرتوی آملی در این باره آورده است: «از آنجا که فیل حیوان عظیم الجثه ای است و عظمت و هیبتش دل شیر را می لرزاند، لذا آنچه از دماغ فیل افتاده: «حتی اگر خوک مفلوک هم باشد» در مورد افراد خودخواه متکبر معجب مورد استفاده و ضرب المثل قرار گرفته است» اما به نظر می رسد که چهره خود خوک هم در کاربرد این ضرب المثل درباره آدم های از خود راضی، بی ارتباط نیست.
خوک همان طور که همگان می دانند دماغی سربالا دارد و چشم های ریزش هم طوری است که انگار همیشه از بالا، آن هم از بالای دماغ سربالایش به بقیه چیزها نگاه می کند. چنانچه اصطلاح دیگری هم در مورد آدم های از خود راضی به کار می رود: «طرف چنان دماغش را بالا می گیرد و راه می رود که انگار از دماغ فیل افتاده »
آورده اند که در روزگاران گذشته دزدی بود که با دزدهای دیگر فرق داشت . او با اینکه دزد بود ، جوانمرد بود . تنگدستی او را به دزدی وادار کرده بود ، اما هنوز خوی جوانمردی را از دست نداده بود . یک شب این دزد جوانمرد از دیوار یک کارگاه حریر بافی بالا رفت تا کمی حریر از آنجا بدزدد . با کمال تعجب دید که چراغ کارگاه روشن است و هنرمند حریر باف هنوز مشغول کار است . با خود گفت : ” این هم بدشانسی امشب ما . ” خواست برگردد که متوجه شد حریر باف ضمن بافتن حریر ، با خود چیزی می گوید . به دقت گوش داد و متوجه شد که هنرمند حریر باف می گوید : ” ای زبان سرخ ! خواهش می کنم دست از سر من بردار و فردا سر مرا بر باد نده . ”
دزد ، کنجکاو شد و ایستاد . حریر باف تا نزدیک صبح به بافتن پارچه حریر ادامه داد ، اما گاه ، از زبانش درخواست می کرد که مواظب حرف هایی که می زند باشد و فردا سر او را بر باد ندهد . دزد ، نگاهی به حریر انداخت . واقعا ً زیبا بود . دلش می خواست حریر باف بخوابد و او حریر را بدزدد و بفروشد و با پول آن زندگیش را بچرخاند . نقش هایی که حریر باف روی پارچه حریر ، بافته بود ، آن قدر قشنگ و دلربا بود که چشم هر بیننده ای را خیره می کرد . مطمئن بود که پول خوبی از فروش آن به دست می آورد . اما دیگر دزدی آن پارچه حریر ، برایش اهمیت زیادی نداشت . او می خواست بداند که فردا حریر باف به کجا می رود و چرا این قدر به زبانش التماس می کند که مواظب حرفهایش باشد و حرفی نزند که باعث مرگش شود . حریر باف کارش تمام شد . توی کارگاه دراز کشید و چرتی زد . صبح که شد ، از خواب برخاست . پارچه ای را که بافته بود ، توی بقچه ای پیچید و براه افتاد . دزد از یک فرصت استفاده کرد و پیش از او از کارگاه خارج شد . بعد هم سر راه حریر باف سبز شد و بعد از سلام و احوالپرسی گفت : ” کجا می روی ؟ “حریر باف گفت : ” می روم دربار حاکم ، این حریر زیبا را برای او بافته ام . آدم های معمولی به اندازه کافی پول ندارند که چنین حریر زیبایی را بخرند . ”
دزد گفت : ” فهمیدم ، حریر را برای حاکم می بری که پول خوبی از او بگیری . ” حریرباف گفت : ” شاید ! خدا می داند . شاید هم پولی نگیرم و حاکم دستور بدهد جلاد سرم را از تنم جدا کند . “
دزد می خواست از او بپرسد که چرا این چنین فکر می کند ، اما بهتر دید که خودش همراه او به قصر حاکم برود و ماجرا را از نزدیک ببیند . به همین دلیل ، به حریر باف و گفت : ” مرا هم با خودت به قصر ببر . خیلی دلم می خواهد از نزدیک قصر حاکم را ببینم . ” حریر باف که نگران و مضطرب بود ، از پیشنهاد او بدش نیامد و با خود گفت : ” بگذار او را همراه خودم ببرم . شاید همراهی او باعث شود که کمتر دلشوره داشته باشم .” حریر باف و دزد ، هر دو راه افتادند تا به قصر حاکم رسیدند . حریرباف در مقابل حاکم احترام کرد و حریری را که بافته بود ، به او تقدیم نمود . حاکم بقچه را باز کرد ، پارچه حریر را بیرون آورد و در مقابل چشم درباریان ، آن را روی میزی که در کنارش بود ، پهن کرد . همه از دیدن پارچه ای به آن زیبایی و خوش نقش و نگاری تعجب کردند . هر کس درباره زیبایی و ارزشمند بودن آن حرفی می زد . حاکم هم خوشحال بود که چنان پارچه لطیف و زیبایی به او هدیه شده است . حاکم تصمیم گرفت پاداش خوبی به هنرمند حریر باف بدهد . برای اینکه کمی با استاد حریر باف حرف زده باشد ، به او گفت : ” واقعا ً تو هنرمندی . دستت درد نکند . حالا بگو ببینم این پارچه ارزشمند به چه دردی می خورد ؟ چه استفاده ای از آن بکنیم ، خوب است ؟ ”
استاد حریر باف کمی مکث کرد و گفت : ” حیف است از این پارچه لباس تهیه شود . بهتر است دستور دهید آن را به خزانه ببرند و در جای امنی نگه دارند . بعد هم وصیت کنید که بعد از مرگ شما ، این پارچه را روی تابوتتان بکشند تا همه به تابوت شما خیره شوند و با چشم حسرت نگاه کنند . ” حاکم از شنیدن حرف های حریر باف ، ناراحت شد و فریاد زد : ” مردک ! خجالت نمی کشی ؟ در حضور من ایستاده ای و از مرگم حرف می زنی ؟ این حریر را توی آتش بیندازید تا بسوزد و نابود شود . این مردک حریرباف را هم بکشید و زبانش را از حلقومش بیرون آورید . ” حاکم پارچه را جمع کرد و جلوی پای مامورانش انداخت . چند مأمور بلافاصله سراغ استاد حریر باف رفتند و او را دستگیر کردند تا ببرند و دستور حاکم را درباره اش اجرا کنند . اوضاع قصر حاکم به هم ریخت . در این هنگام ، دزد با صدای بلند گفت : ” جناب حاکم ! امر ، امر شماست ، اما من اجازه می خواهم راز حرفهای حریر باف را برای شما بگویم ، بعد ، هرچه فرمان دادید ، اجرا خواهد شد . ”
حاکم با بی میلی اجازه داد که دزد حرفش را بزند . کسانی که در قصر بودند ، سکوت کردند . دزد پیش رفت و گفت : ” ای حاکم بزرگ ! از قدیم گفته اند : راستگو باش تا رستگار شوی . کار من دزدی است . من دیشب برای دزدی حریر ، به کارگاه این مرد رفتم . اما وقتی دیدم که تا صبح ، ضمن بافتن حریر ، به زبان سرخش التماس می کند که مواظب حرفهایش باشد تا موجب مرگش نشود ، تعجب کردم . به جای دزدی حریر ، تا صبح ایستادم و صبح نیز تا اینجا او را همراهی کردم . او قصد توهین نداشته ، اما زبانش به التماس های او گوش نکرده و باعث شده سر سبزش را بر باد دهد . ”
حاکم کمی فکر کرد . پارچه را برداشت ، به دزد داد تا کار کند و دزدی نکند . به او گفت : ” این پاداش جوانمردی توست .” استاد حریرباف را بخشید . پول خوبی به او داد و گفت : ” دیگر حرف نزن ، برو به کارگاهت و کار کن . اما خودت پارچه ها را به قصر من نیاور ، به وسیله همین دوستت برایم بفرست . من خودم می دانم که با این پارچه های ارزشمند چه کنم . ” از آن به بعد ، به کسی که مواظب حرف زدنش نیست و حرف هایش موجب درد سر او می شود ، می گویند :
” زبان سرخ ، سرسبز می دهد بر باد . “
روان شناسان معتقدند، ظاهر هر فردی، اولین شکل ارتباط را شکل می دهد و بیش از دیگر گزاره های ارتباطی حائز اهمیت است.
خانم محترم، آقای عزیز، چهار دیواری وقتی اختیاری است که در بیابانی بنا شده باشد. چهاردیواری هایی که به هم چسبیده اند ضرب المثل دیگری دارند. شاید پاتو بیشتر از گلیمت دراز نکن یا یه چیزی تو این مایه ها ...
هر کاری را بهتر است طبق اصول ان انجام دهیم تا موفق بوده و نتیجه ی درستی بگیریم .برای شرکت در جمع باید قواعدی را رعایت کنیم.
زندگی نامه خوارزمی
ابو عبدالله محمد بن موسی خوارزمی که ریاضیدانان اروپا او را algoritmus می خوانند یکی از نخستین و بزرگترین ریاضیدانان و اختر شناسان ایران است که در بغداد کار میکرد .از زندگی و خانواده او آگاهی زیادی در دست نیست جز در حدود سال 175 – 180 هجری – در خوارزم متولد و هنگام جوانی در خزانه الحکمه مامون مشغول به کار و تحقیقات شد و پس از سالها فعالیت شبانه روزی بلاخره در حدود سال 225 – 232 هجری – دعوت حق را لبیک گفته و به دیار باقی شتافت .
برخی ار تاریخ نویسان عنوان مجوسی را به دنبال نام او اورده اند ، معلوم میشود در خانواده ای با فرهنگ از زرتشتیان خوارزم زاده شد و به همین مناسبت به احتمال قوی به نوشته های علمی ایرانی پیش از یورش عرب دسترسی داشته است
زمان خوارزمی :
روزگار خوارزمی به روزگار زرین در دوران حکومت خلیفه های عربی معروف است . روزگاری که هارون بر سرزمین های خلافت شرقی فرمان میراند . این روزگار دوران شکفتن فرهنگی است که مرکز ثقل آن در ایران بوده است
زندگی خوارزی با خلافت مامون متقارن بود . مامون به کوشش و همراهی طاهر فرزند حسین معروف به ذوالیمینین بر برادر خود امین پیروز شد.
کارهای خوارزمی در زمینه اختر شناسی :
نخستین اثری که خوارزمی در بغداد نوشت ، تنظیم جدول سینوس ها بود . خوارزمی این اثر خود را با توجه به کارهای بطلمیوس و جدول های دانشمندان هندی تنظیم کرد . ولی خود آنها را مورد تحقیق قرار داد و در نتیجه جدول او به مراتب دقیق تر از جدول های یونانی و هندی است
در واقع سه اثر خوارزمی
1. زیج الاول
2. زیج الثانی
3. السند هند الصغیر
به رصد هایی که در زمان مامون صورت گرفت به سیدهانتا مربوط میشود .زیرا سند هند همان سیدهانتای هند است . سیدهانتا به چند کتاب اختر شناسی و ریاضی گفته می شود که در هند تنظیم شده است و کهن ترین آنها مربوط به نیمه نخست قرن پنجم میلادی است .یکی از این کتابها در زمان منصور خلیفه دوم عباسی به بغداد آورده شد و توسط ابراهیم فرزند حبیب فزاری به یاری مانکا ، صفیر هند در بغداد ترجمه شد و ریاضیدانان و اختر شناسان حوزه خلافت بغداد برای نخستین بار با دانش ریاضی و اختر شناسی هند آشنا شدند .
ترجمه فزاری تا زمان خوارزمی مبنای کار اخترشناسان بود ولی پس از آن که خوارزمی دو زیج خود را ارائه کرد مرجع مطمئن تری برای اختر شناسان پدید آمد . خوارزمی در تنظیم این دو زیج به احتمال قوی روش تلفیقی خود را با استناد به دانش های یونانی ، هندی و ایرانی به کار برده است
خوارزمی از راه ترجمه سیدهاتنا با مکتب ریاضی و اختر شناسی هند و از راه ترجمه مجسطی کتاب بطلمیوس با مکتب یونانی آشنا شد. خوارزمی ترجمه هایی از نوشته های ارسطو و اقلیدس و دیگران با مکتب یونانی آشنا شد .به جز آنکه به خاطر بستگی هایی که با پاسداران فرهنگ ایرانی داشت کم و بیش از دانش نیاکان خود با خبر بود . رساله های زیج اول و زیج دوم خوارزمی به احتمال زیاد بر اساس دو رصدی که اولی در بغداد و دومی در دمشق انجام گرفت نوشته شده است
نوشته های خوارزمی در زمینه اختر شناسی و جغرافیای ریاضی اثر زیادی در کارهای دانشمندان بعدی داشته است. در واقع مسلمه مجریطی صورت تازه ایی از جدول هاب فلکی را بر اساس کارهای خوارزمی تنظیم کرد و همین جدول های مجریطی است که اساس کار اخترشناسان اروپای غربی قرار گرفت
1. صورت الارض
نخستین اثر علمی در دوران تازه شکوفایی دانش در زمینه جغرافیا دانست . خوارزمی واژه صورت الارض را به همان معنایی به کار برده است که ما امروز آن را جغرافی می نامیم
گرچه این کتاب بر اساس جغرافیای بطلمیوس تنظیم شده است ولی به هیچ وجه نمیتوان آن را ترجمه ای از جغرافیای وی دانست خوارزمی در این کتاب تقسیم بندی مطالب را به صورتی غیر از جغرافیای بطلمیوس انجام داده است و تحت تاثیر فرهنگ و باورهای ایرانی به تقسیم بندی اقلیم های هفت گانه گرایش دارددر حالی که بطلمیوس از بیست و یک ناحیه نام میبرد با وجود این ها باید گفت که خوارزمی برای نوشت کتاب صورت الارض کتاب جغرافیای بطلمیوس را پیش روی خود داشته است
کارهای خوارزمی در زمینه حساب و جبر :
کارهای خوارزی در زمینه حساب و جبر در تاریخ ریاضیات و از دیدگاه مسیر تکاملی ریاضیات اهمیت بسیار زیادی دارد
تالیف خوارزمی در باره حساب به نام
1. حساب الهند
این کتاب تنها از طریق ترجمه لاتینی آن به ما رسیده است و نسخه منحصر به فرد این ترجمه به زبان لاتینی و با عنوان Algorithmi numero indorum در کتابخانه دانشگاه کمبریج نگهداری میشود
این کتاب در پیشرفت بعدی ریاضیات در اروپای غربی و جنوبی نقشی اساسی داشته است زیرا اروپای غربی و جنوبی نقشی اساسی داشته است . زیرا اروپایی ها به وسیله آن با روش هندی عدد نویسی یعنی نمادهای ده گانه هندی با به کر بردن صفر و استفاده از نظام موضعی بودن رقم ها آشنا شدند
از آنجا که در اروپای غربی و جنوبی این شکل عدد نویسی را از کتابی یاد گرفتند که به زبان عربی نوشته شده بود و نویسنده آن نیز در کشور های عربی زبان زندگی میکرد رقم های هندی دستگاه عدد نویسی دهدهی را به اشتباه رقم های عربی نامیدند
خوارزمی مسئله هایی را که به معادله درجه اول منجر می شود از راه حسابی و با روش های یک فرضی و دو فرضی حل میکند روش یک فرضی همان روشی است که امروز هم با نام راه حل فرضی مورد استفاده قرار میگیرد و خوارزمی آن را از هندی ها گرفته است
روش دوم یعنی روش دو فرضی به این ترتیب بود که با فرض دو عدد دلخواه برای مجهول هر بار میزان اشتباه را به دست آورده و به کمک انها مقدار واقعی مجهول را محاسبه می کرد . اگر به زبان نمادهای امروزی جبر صحبت کنیم ، روش دو فرضی را میتوان به این ترتیب شرح داد
فرض کنید f(x) = p ، که در آن f(x) تابعی خطی نسبت به x و p مقدار تابت باشد در آغاز x=a و سپس x=b و به دست می اوریم
f(a) = A و f(b) = B
P-A را با E و P-B را با K نشان می دهیم در این صورت داریم
X = (bE – Ak)/(E – K)
البته به گمان خوارزمی رابطه ای که در اینجا به دست می آید و به یاری آن میتوان مقدار مجهول را پیدا کرد تصادفی است
1. جبر
کتاب جبر خوارزمی نقشی بسیار اساسی در تاریخ ریاضیات داشته و نمونه مشخصی است از پژوهش های ریاضیدانان ایرانی در دوره ای از تکامل ریاضیات که سمتگیری کاربردی داشته است .این کتاب بعدها به زبان لاتین ترجمه شد و برای مدتی طولانی تنها کتاب درسی ریاضیات در اروپای غربی بود
برخی از مطالب این کتاب ، کارهای دیوفانت و دانشمندان هندی را به یاد می آورد و به همین مناسبت برخی گمان می بردند که خوارزمی از این سرچشمه ها استفاده می کرده است ، برخی از روش هایی که خوارزمی برای حل معادله به کار برده ما رو به یاد دیوفانت می اندازد ولی خوارزمی به هیچ وجه از کوتاه نویسی که خاص جبر دیوفانت است استفاده نمی کند و اصطلاح های او را به کار نمی برد به جز این بررسی های تاریخی نشان داده است که آشنایی دانشمندان دربار خلیفه عربی با کارهای دیوفانت بعد از تنظیم کتاب خوارزمی بوده است
به همین ترتیب به دلیل اختلاف هایی که بین روش های خوارزمی با روش های دانشمندان هندی در حل معادله ها وجود دارد میتوان نتیجه گرفت که او در کتاب جبر و مقابله خود از روش های هندی هم پیروی نکرده است
جبر خوارزمی حتی از دیدگاهی که دنبال می کند ارتباطی با جبر یونانی ندارد یونانی ها در بخش عمده ای از کارهای خود هیچ ضرورتی نمیدیدند که به کاربرد مفهوم های عملی توجه کنند در حالی که خوارزمیدرست برعکس عمل میکرد و تلاش او در اینت جهت بود که علم را به خدمت زندگی بگمارد هدف علمی آن را بشناسد و بشناساند . جبر خوارزمی بخش های ویژه ای درباره تجارت ، تقسیم ارث و عمل کردن به وصیت ها دارد و بر خلاف یونانی ها که همه چیز را به هندسه منجر می کردند خوارزمی برخی از مسئله های هندسی را با یاری معادله حل میکند
ارزش علمی کار خوارزمی در این است که کتاب او تنها رساله ای درباره حل مسئله نیست بلکه خوارزمی الگوریتم حا معادله ها را مطرح میکند کاربرد آن را هم توضیح میدهد و هر جا لازم می بیند از روش های هندسی هم سود می جوید
واژه جبر که خوارزمی برای نامیدن این شاخه از دانش ریاضی انتخاب کرده است معرف درستی این اندیشه است . خوارزمی جبر را به معنای جبران کردن می گرفت که به زبان امروزی به معنای انتقال یک عدد با یک جمله منفی از یک سمت به سمت دیگر معادله است که آن را به عدد یا جمله ای با ضریب مثبت تبدیل می کند
در کنار واژه جبر به واژه مقابله بر میخوریم که معرف عمل دیگری در معادله است : معادل قرار دادن دو عبارت برابر در دو سمت معادله
بهاء الدین عاملی معروف به شیخ بهائی ریاضیدان آغاز سده شانزدهم میلادی خیلی خوب دو واژه جبر و مقابله را تعریف میکند ، شیخ بهائی می گوید :
قسمتی از معادله را که شامل مقدار منفی است ممیتوان حذف کرد و به طرف دیگر معادله افزود این عمل را جبر گویند جمله های مشابه را میتوان از دو طرف معادله حذف کرد این عمل مقابله است
عمل های جبر و مقابله به زبان امروزی ، عبارتند از انتقال جمله ای از یک سمت به سمت دیگر معادله – با تغیر علامت – و جمع جبری جمله های مشابه
در کتاب جبر خوارزمی راه حل معادله های درجه اول و دوم شرح داده شده است درست است که خوارزمی برای حل معادله های درجه دوم به ظاهر راه حل کلی نمیدهد و با تقسیم معادله های درجه دوم به پنج گونه مختلف برای هر کدام راه حلی جداگانه ارائه می کند ولی ضمن حل نمونه های عددی اغلب همان دستوری را دنبال میکند که امروز برای حا معادله های درجه دوم می شناسیم – نمونه معادله حل شده توسط خوارزمی و مقایسه با روش امروزی در صفحه 74 الی 79 کتاب نگاهی به تاریخ ریاضیات در ایران اثر پرویز شهریاری -
نام خوارزمی در آغاز با ترجمه کتاب حساب الهند او به اروپا رفت و الخوارزمی به صورت لاتینی شده آن الگوریتموس تبدیل شد و بعد ها به تدریج در تمامی اروپای غربی و جنوبی با نام الگوریتموس و بعد ها الگوریتم از راه عدد نویسی هندی آشنا شدند . ولی به تدریج این اصطلاح به هر دستگاه یا دنباله ای از محاسبه داده شد
به این نکته باید توجه کرد که واژه الگاریتم هیچ ربطی با واژه الگوریتم ندارد در ضمن الگوریتموس در آغاز در اروپای غربی به معنای محاسبه شمرده می شد و بعد ها به شاخه ای از منطق ریاضی شمرده شد
نامی که خوارزمی بر کتاب جبر خود گذاشته است امروز در همه زبان های زنده دنیا باقی مانده است : در زبان فرانسوی Algebre ، در زبان انگلیسی Algebra ، در زبان روسی آلگبر و غیره . میبینیم حتی حرف تعریف ال هم از ابتدای آن حذف نشده است
تا بیش از نیم سده پیش در ایران کتاب های درسی و غیر درسی جبر را با عنوان جبر و مقابله می نوشتند
یکی از کارهای پر ارزش خوارزمی قبل ار پیدایش نمادها و واژه های تازه پیدا کردن واژه و اصطلاح های مناسب در قلمرو جبر بود برای نمونه برای مجهول از واژه شیء استفاده می کرد و آن را درست به همان مفهومی که امروز از نماد X استفاده می کنیم به کار می برد . انتقال این واژه به اروپا و نوشتن آن به صورت X در آغاز نماد x و سپس سایر نماد ها را برای بیان مقدارهای مجهول به وجود آورد
از میان کتاب های خوارزمی تنها کتاب جبر او به همت زنده یاد حسین خدیو جم به فارسی بر گردانده شده است
کتاب جبر و مقابله خوارزمی دو بخش دارد که در بخش اول به حل مسئله هایی درباره شش نوع معادله صحبت میکند و راه حل ها همه جبری و گاه هندسی اند و در بخش دوم از کاربرد ها بحث میکند و نمونه هایی از مسئله هایی می آورد که بیشتر مربوط به تقسیم ارث و عمل به وصیت هاست
کتاب خوارزمی ابتدا در اروپا در قرن ششم – سده دوازدهم میلادی – توسط جراد کرمونایی ترجمه شد در همین سده ترجمه دیگری از رابرت چستری باز هم به زبان لاتین انجام گرفت و از قرن هشتم – قرن شانزدهم میلادی – ابتدا توسط آدریان رومانوس و سپس دیگران کتاب را به زبان های مختلف اروپایی ترجمه کردند.
در اين مقاله مي آموزيم:
-اضطراب و استرس چيست؟
- راه هاي پيشگيري از اضطراب و استرس
- درمان اضطراب و استرس
و…
بقيه ي مقاله در ادامه ي مطالب
احترام در خانواده Reviewed by Milad on Oct 26Rating: 5.0 احترام در خانوادهچکیده: تربیت یک فرایند مستمر و پیوسته بوده که هد ف نهایی آن کمال وسعادت انسان است و این کمال درمکتب ما همان قرب الهی است. و اهمیت آن به این خاطراست که کودک مانند مومی دردست ماست و ما هم می توانیم با تربیت درست اورا به انسانی تبدیل کنیم که خلیفه الله روی زمین باشد وهم به موجودی پست تر از حیوان تبدیل شود ، تربیت انواع مختلفی داشته وعوامل زیادی درآن نقش دارند ومتناسب با توانایی های فرد مقابل مراحل مختلفی دارد که دراین مقاله هر کدام از آن ها ذکر شده اند
بقيه متن را در ادامه ي مطالب بخوانيد
الف: اشتیاق برای رسیدن به نهایت آرزوها
ب: بخشش برای تجلی روح و صیقل جسم
پ: پویایی برای پیوستن به خروش حیات
ت: تدبیر برای دیدن افق فرداها
ث: ثبات برای ایستادن در برابر باز دارنده ها
ج: جسارت برای ادامه زیستن
چ: چاره اندیشی برای یافتن راهی در گرداب اشتباه
ح: حق شناسی برای تزكیه نفس
خ: خودداری برای تمرین استقامت
د: دور اندیشی برای تحول تاریخ
ذ: ذكر گویی برای اخلاص عمل
ر: رضایت مندی برای احساس شعف
ز: زیركی برای مغتنم شمردن دم ها
ژ: ژرف بینی برای شكافتن عمق درد ها
س: سخاوت برای گشایش كار ها
ش: شایستگی برای لبریز شدن در اوج
ص: صداقت برای بقای دوستی
ض: ضمانت برای پایبندی به عهد
ط: طاقت برای تحمل شكست
ظ: ظرافت برای دیدن حقیقت پوشیده در صدف
ع: عطوفت برای غنچه نشكفته باورها
غ: غیرت برای بقای انسانیت
ف: فداكاری برای قلب های درد مند
ق: قدر شناسی برای گفتن ناگفته های دل
ك: كرامت برای نگاهی از سر عشق
گ: گذشت برای پالایش احساس
ل: لیاقت برای تحقق امید ها
م: محبت برای نگاه معصوم یك كودك
ن: نكته بینی برای دیدن نادیده ها
و: واقع گرایی برای دستیابی به كنه هستی
ه: هدفمندی برای تبلور خواسته ها
ی: یك رنگی برای گریز از تجربه دردهای مشترک
* ای کاش همگی این الفبا را خوب بیاموزیم. *
فَریدالدّین ابوحامِد محمّد عطّار نِیشابوری (۵۴۰ - ۶۱۸ قمری) یکی از عارفان و شاعران ایرانی بلندنام ادبیات فارسی در پایان سدهٔ ششم و آغاز سدهٔ هفتم است. او در سال ۵۴۰ هجری برابر با ۱۱۴۶ میلادی در نیشابور زاده شد. وی یکی از پرکارترین شاعران ایرانی به شمار میرود و بنا به نظر عارفان در زمینه عرفانی از مرتبهای بالا برخوردار بودهاست.
بقيه در ادامه ي مطالب
در قیام عاشورا افراد بسیار زیادی در جبهه باطل و دشمن بودند که هیچ کدام از آنها هرگز عاقبتبخیر نشدند و هیچگاه در زندگی روز خوش ندیدند.
امام حسین علیه السلام و 72 تن از یاران از جان گذشته ایشان رقم خورد. قیامی که حضرت اباعبدالله حسین (ع) برای برپایی و اقامه دین مبین اسلام، همراه خانواده خویش، حج خود را نیمه تمام رها کرد و برای ادای رسالت مهمی به سوی کربلا حرکت کردند.
افراد بسیاری در واقعه عظیم عاشورا به ایفای نقش در جبهه حق و باطل پرداختند. آنهایی که دل در گروی محبوب حقیقی نهاده بودند، در یاری امام زمان خویش بر یکدیگر سبقت گرفته، عاشقانه از حریم ولایت و حرمت فرزند رسول خدا (ص) دفاع و حمایت کردند.
اما گروهی که فریفته مال و مقام دنیوی شده بودند و پاداش دنیای فانی را به آخرت جاودان ترجیح دادند در جبهه مقابل حق ایستادند و سرنوشتی ذلت بار را برای خود در دنیا و آخرت رقم زدند و به پاداش دنیوی هم نرسیدند.
با استناد به دانشنامه ۱۴ جلدی امام حسین(ع)، فهرستی از اصلیترین دشمنان امام حسین (ع) و چگونگی مرگ آنان تهیه شده است که در جدول زیر ارائه میشود:
بقيه در ادامه ي مطالب + جدول
بهاء الدین محمد عاملی مشهور به شیخ بهایی از دانشمندان بنام عهد شاه عباس صفوی است. وی در سال ۹۵۳ هجری قمری در بعلبک متولد شد. در ۱۳ سالگی همراه پدرش به ایران مهاجرت کرد. وی تألیفاتی به فارسی و عربی دارد که مجموعهٔ آنها به ۸۸ کتاب و رساله بالغ میشود. از آثار او میتوان به کشکول، دیوان غزلیات، جامع عباسی (در فقه)، خلاصةالحساب، تشریح الافلاک و دو مثنوی معروف " نان و حلوا" و "شیر و شکر" اشاره کرد. وی در سال ۱۰۳۰ هجری قمری در اصفهان دار فانی را وداع گفت. جنازهٔ او را به مشهد انتقال دادند و در مسجد گوهرشاد دفن کردند.
آثار او در این مجموعه:
.: Weblog Themes By Pichak :.