در روش جمعبندي 3 روز يکبار به کمک کتابهاي زرد اختصاصي به چندين هدف ميرسيد.
ابتدا سؤالات کنکور سالهاي اخير را از خود آزمون ميگيريد و خود را با آزمون سالهاي قبل ميسنجيد و يک مرور کلي نسبت به مطالب خواندهشده در طول سال داريد و به شناسايي مطالب ياد گرفتهشده و فراموششده ميپردازيد.
در فرصتهاي در نظر گرفتهشده بعد از آزمونها به دورهي مطالب ميپردازيد همچنين برخي از مطالب را که به مرور زمان از ياد بردهايد دوباره يادآوري ميکنيد.
ميتوانيد با استفاده از ديويديهاي جمعبندي، تمام مطالب مهم را در مدتزمان کوتاهتري جمعبندي کنيد.
با استفاده از سيديهاي تخمين رتبه ميزان رتبه و رشتهي قبولي خود را در سال مورد نظر ميسنجيد و اطلاعات دقيقتري براي رسيدن به هدفگذاري منطقي و واقعبينانه به دست ميآوريد.
سيديهاي تخمين رتبه راهنماي خيلي خوبي براي رسيدن به رشتهي مورد علاقهتان در دانشگاه است. با استفاده از اطلاعات اين سيدي ميتوانيد براي رتبه و رشتهي مورد علاقهي خود برنامهريزي منطقي داشته باشيد.
اين را فراموش نکنيد که در اين ايام رتبهها تغيير ميکنند و هر چه هدفگذاري و برنامهريزي منطقي و مناسبي داشته باشيد راحتتر و با آسودگي بيشتر به اهداف خود ميرسيد.
چند توصيهي مهم:
براي هر تصميمگيري ابتدا خوب فکر کنيد و عجولانه تصميم نگيريد. قبل از اجرا حتماً با پشتيبان خود مشورت کنيد.
براي رسيدن به اهداف خود از تلاش دست برنداريد و در فرصتهاي باقيمانده نهايت تلاش خود را براي رسيدن به رتبه و رشتهي مورد علاقهتان داشته باشيد.
در هر آزمون (جمعبندي به روش سه روز يکبار) حتماً تکنيک × و - و زمانهاي نقصاني را اجرا کنيد تا بتوانيد در کنکور اصلي بهتر خود را مديريت کنيد.
توجه داشته باشيد که پاسخهاي نامطمئن، تراز شما را پايين ميآورد. اگر به سؤالي پاسخ ندهيد بهتر از آن است که پاسخ اشتباه بدهيد. کساني که پس از اطمينان کافي پاسخ ميدهند اشتباهشان کمتر است و تراز بهتري کسب ميکنند.
جدیدترین یوزرنیم و پسوردهای جدید آپدیت نود32 امروز شنبه، 30 خرداد 1394 (94/3/30)
برای دانلود رایگان از آخرین سری7 از بروزترین یوزرنیم و پسوردهای روزانه نود32 روز شنبه ( 30 خرداد 94 )
هر روز ۱۴۴۰ دقیقه است. این یعنی ما در هر روز ۱۴۴۰ بار فرصت داریم که یک تاثیر مثبت بگذاریم. متاسفانه بسیاری از ما به راحتی این فرصت ها را از کف می دهیم و حتی متوجه از بین رفتن شان نمی شویم. چرا؟ چون درگیر روزمرگی شده ایم! اما در واقع همان روزمرگی های زندگی واقعی است که انسان ها را از رسیدن به کمال دور نگه می دارد. خوشبختانه راه حل هایی وجود دارد که هر روزتان را به تازگی، اشتیاق و اراده مزین می کند. در اینجا لیستی از 30 کاری را عنوان میکنیم که هیچوقت نباید در حق خودتان انجام دهید.
سیدمحمد بطحایی معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش با بیان اینکه یکی از وجوه تفاوت معلمان و کارکنان آموزش و پرورش با سایر کارکنان دستگاههای اجرایی، پرداختهای رفاهی به مناسبتهای مختلف است، اظهار داشت: این مهم در آموزش و پرورش به دلیل کمبود اعتبارات و بودجه همواره مغفول مانده بود.
وی با اشاره به برخی شایعات درخصوص تقارن اعطای پرداختهای رفاهی با شرایط استیضاح وزیر آموزش و پرورش، گفت: در اواخر آذرماه سال 93، وزیر آموزش و پرورش طی جلسات مختلفی با مسئولین سازمان مدیریت و برنامهریزی به دنبال یافتن راهکاری برای اعطای پرداخت های رفاهی به معلمان و کارکنان آموزش و پرورش بود.
بطحایی ادامه داد: پس از آن، وزارت آموزش و پرورش در پنجم بهمن ماه 93 در اولین نامه رسمی، درخواست پرداخت رفاهی به معلمان را به مناسبت دهه مبارک فجر به سازمان مدیریت ارسال کرد که به دلیل مضائق خزانه در پایان سال، این امکان فراهم نشد.
تخمه ها مانند ماهی ها از نظر امگا ۳ غنی اند. امگا ۳ موجود در تخمه ها به کاهش بی نظمی های ضربان قلب، تری گلیسرید خون، خطرات تشکیل لخته، سرعت سخت شدن شرایین، خطر فشارخون بالا و کاهش سرطان و اختلالات رفتاری در جوانان کمک می کند و برعکس امگا۳ های دارویی، خطر مسمومیت ندارند. تخمه ها منبع غنی چربی هستند که هنگام رسیدن، مقدار زیادی از نشاسته خود را از دست می دهند و به میزان چربی آنها افزوده می شود. از نظر نوع چربی هم دارای اسیدهای چرب اشباع و غیراشباع هستند که البته مقدار اسیدهای چرب غیر اشباع (مفید) آنها بیشتر است... در ادامه ایمیل به خواص برخی از انواع تخمه ها اشاره می کنیم.
نماینده مردم دشتستان در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه جلسه نمایندگان استیضاحکننده وزیر آموزش و پرورش شامگاه یکشنبه برگزار شد، افزود: در این نشست نمایندگان از پاسخ وزیر قانع نشده و خواستار پیگیری استیضاح شدند.
موسوینژاد تصریح کرد: بر اساس آییننامه جدید مجلس، طرح استیضاح ابتدا از سوی هیئت رئیسه به کمیسیون تخصصی ارجاع داده میشود تا کمیسیون جلسهای را با حضور استیضاحکنندگان و وزیر برگزار و چنانچه نمایندگان بر استیضاح خود پافشاری کنند طرح پس از یک هفته برای اعلام وصول در صحن به هیئت رئیسه مجلس ارجاع میشود.
وی بیان کرد: جو مجلس برای استیضاح وزیر آماده است و به نظر میرسد عزم مجلس برای استیضاح فانی قطعی است.
نماینده دشتستان در مجلس شورای اسلامی گفت: فرهنگیان و معلمان و همچنین دانشآموزان قشر فرهیخته جامعه محسوب میشوند و باید بهترین خدمات با بهترین کیفیت به آنها ارائه شود و امیدوار هستیم در آینده شاهد بهبود وضعیت فرهنگیان و معلمان باشیم.
موسوینژاد یادآور شد: پیشبینی میشود جلسه استیضاح وزیر آموزش و پرورش هفته آینده برگزار شود.
ابتدا بهتر است بدانید با توجه به اصل تفاوت های فردی، هر کس ویژگی مربوط به خود را دارد و نمی توان برنامه ثابتی برای همه نوشت و گفت همگی اینطور عمل کنند تا موفق شوند. این تفاوت های انسان هاست که باعث شده مسیر موفقیت برای همه یکسان نباشد.
هر فردی خصوصیات خود را بهتر می شناسد و با مهارت ها، توانایی ها، نقاط قوت و ضعف خود بیشتر آشناست و با شناختی که از اصول برنامه ریزی صحیح به دست می آورد، می تواند برنامه ای متناسب با ویژگی های خودش تنظیم کند. مثلا شما این آگاهی را نسبت به خود دارید که شب ها بهتر درس می خوانید یا صبح ها؛ پس با توجه به این ویژگی ها برنامه ریزی هم متفاوت خواهد بود.
در این مطلب، اصول مربوط به برنامه ریزی صحیح را معرفی می کنیم تا به شناخت کافی در این زمینه برسید؛ اما این نکته قابل توجه است که اگر اراده و همت عمل به این برنامه ریزی ها نباشد، برنامه شما فقط در حد نوشته باقی خواهد ماند.
1- قبل از هر چیزی اهداف خود را روشن کنید
فرد هدفمند و موفق کسی است که برای روزها، هفته ها و ماه های خود برنامه ریزی کند. برای شروع باید اهداف را به دو گروه بلندمدت و کوتاه مدت تقسیم کرد؛ مثلا: هدف بلندمدت، فراگیری کل منابع کنکور؛ هدف کوتاه مدت: مطالعه چند فصل در این ماه. یادتان باشد اهداف کوتاه مدت جدا از بلندمدت نیست. در اصل هدف کوتاه مدت جزیی از بلندمدت است. این مرحله قدم بسیار مهمی است چون انگیزه زیادی در این مسیر به شما می دهد.
2- اهداف تان را زمان بندی کنید
اینکه برای کدام درس چقدر زمان نیاز دارید را مشخص کنید. (با توجه به آسان و سخت بودن منابع و اینکه هر درس چه ضریبی در کنکور رشته مورد علاقه شما دارد.) فرصت هایی را که نیاز دارید تا صرف تحقق اهداف برنامه تان شود، مشخص کنید تا در نهایت معلوم شود چقدر زمان در هر روز یا هفته باید به آن موضوع اختصاص دهید. به عنوان مثال اگر قرار باشد یک کتاب 200 صفحه ای در طول یک ماه خوانده شود لازم است حداقل روزی 11 صفحه از کتاب مطالعه شود و این حداقل نیاز به یک ساعت وقت دارد.
3- اهداف را اولویت بندی کنید
کارهایی که می خواهید انجام دهید، برحسب اولویت ها و میزان اضطرار و اهمیت شان طبقه بندی کنید. بهترین زمان ها و اوقات را برای مهمترین کارها قرار دهید. در این صورت، اگر وقت کم داشته باشید و یا به هر دلیل نتوانید به همه اهداف و کارهای تان برسید، مطمئن هستید که اهداف و برنامه های اصلی را انجام خواهید داد.
4- برنامه تان را متناسب با توانمندی هایتان تنظیم کنید
برنامه باید در حد توان تان باشد، پس باید مطابق طاقت و توان جسمی و روحی تان برنامه را طرح ریزی و اجرا کنید و از حد تعادل خارج نشوید. برنامه هایتان را باید بین مطالعه، تفریح، عبادت، خرید، ورزش و ... تقسیم کنید.
یعنی هر کدام در زمان خود باید باشد و حذف آنها در این دوره کار اشتباهی است. تک بُعدی عمل نکنید. اگر خوابگاهی هستید حتما در این مدت حداقل چند مرتبه به خانواده سر بزنید و در صورتی که امکان نداشت، هر روز یا یک روز در میان تماس تلفنی خود را با آنها حفظ کنید. زمانی را برای استراحت، خرید یا دیدن فیلم های آرام بخش و امیدبخش تعیین کنید. یادتان باشد حذف یکی از موارد مورد نیاز و تک بُعدی عمل کردن باعث می شود اواسط یا اواخر راه که زمان طلایی درس خواندن تان است و باید نتیجه را دریافت کنید ناگهان مأیوس و ناامید و خسته خواهید شد و از ادامه مسیر غافل می شوید.
5- استعداد درخشان تان را دریابید
در سال 1385 وزارت علوم، در آیین نامه استعدادهای درخشان قانونی را تصویب کرد که به موجب آن هر دانشگاهی می تواند از میان رتبه های برتر در دوره های کارشناسی و با توجه به معدل کل، افراد را بدون کنکور وارد دوره کارشناسی ارشد کند. (اگر جزو معدل های بالای کلاس تان هستید، می توانید این موضوع را پیگیری کنید.)
6- لیست منابع را تهیه کنید
منابع کارشناسی ارشد، معمولا تغییر می کند و مثل کارشناسی همیشه ثابت نیست. البته مواد امتحانی (منابع کتبی که مربوط به مواد امتحانی است)، قبلا تصویب شده و معمولا ثابت هستند. تهیه لیست دقیق منابع کارشناسی ارشد با توجه به رشته تان بسیار اهمیت دارد.
7- سوالات سال قبل را بخوانید
حتما سوالات کنکور سال های قبل را تهیه کنید و در دوره های مرور که در برنامه تان دارید آنها را بخوانید. تعدادی از سوالات مانند سال های قبل خواهد بود و اینکه مشخص می شود کدام فصل ها مهمتر از فصل های دیگر است و می توانید در برنامه ریزی زمانی روی این فصل ها مانور بیشتری بدهید.
8- نگران فراموش کردن نباشید
از آنجایی که منابع کارشناسی ارشد حجیم هستند، خیلی از افراد نگران این موضوع هستند که مطالبی را که مطالعه می کنند فراموش شان شود و همین احساس به آنها استرس و اضطراب می دهد؛ احساسی که مطابق با واقعیت نیست و هنگام مواجهه با آزمون های آزمایشی خواهید دید که تمام مطالب در ذهن تان فراخوانی خواهد شد.
9- با موفق شده ها حرف بزنید
شما می توانید از افرادی که تازه قبول شده اند و این مرحله را با موفقیت پشت سر گذاشته اند یا اساتید در این رشته و یا مشاورین دانشگاه به عنوان پشتیبان کمک بگیرید.
10- مواظب تغییر رشته باشید
دوستان عزیز شما می توانید بدون توجه به رشته ای که در دوره کارشناسی از آن فارغ التحصیل شده اید، رشته ای غیرمرتبط را برای آزمون کارشناسی ارشد انتخاب کنید اما به این نکات توجه کنید:
* معمولا افراد در رشته ای که در دوره کارشناسی فارغ التحصیل مخ شوند در مقطع کارشناسی ارشد موفق ترند و همچنین احتمال قبولی آنها در کارشناسی ارشد هم بیشتر است.
* افرادی که در رشته های غیرمرتبط قبول می شوند، نیاز به گذراندن دروس پیش نیاز دارند که باید برای آن زمان و هزینه بیشتری داشته باشند.
* با شرکت در رشته ای غیرمرتبط، دیگر نمی توانید از قبولی بدون کنکور کارشناسی ارشد استفاده کنید.
11- درس های کمتری بردارید
اگر قصد دارید هم در کنکور شرکت کنید و هم دروس طول ترم را در دوره کارشناسی بگذرانید، باید سعی کنید دروس کمتری را بردارید؛ ولی حواس تان باشد که در صورت قبولی در دانشگاه درسی از دروس دانشگاه باقی نمانده باشد که همین مسئله برایتان دردسرساز شود.
12- برای تغذیه و سلامت خود ارزش قائل باشید
تغذیه درست و مناسب مخصوصا در این ایام، ورزش کردن و تعریق، شنا و به کارگیری روش های ریلکسیشن می تواند باعث سرزندگی، شادابی و کاهش تنش شما شود.
13- از حجم داوطلبان نترسید
در مسیر تلاش برای کسب علم، هیچ گاه ناامید نشوید و انگیزه های خود را حفظ کنید. دانشجویانی بوده اند که با بهانه های مختلف مانند «مشکل است»، «من که قبول نمی شوم»، «من نمی توانم»، «حوصله مطالعه و درس خواندن ندارم» و ... متوقف شده اند. تعدادی از افراد همیشه سیاه لشگر هستند و تعداد زیاد شرکت کننده ها نباید در انگیزه شما اثر منفی بگذارد.
14- انگیزه های خود را حفظ کنید وتا رسیدن به اهداف از پا ننشینید
کنکور ارشد یک رقابت است و موفقیت از آنِ کسانی است که به صورت اصولی، بیشترین تلاش و زحمت را کشیده اند، در انتها فراموش نکنید قبول نشدن در کنکور ارشد، پایان زندگی نیست. شما می توانید دوباره شرکت کنید. برنامه سال قبل را مرور کنید تا عیب های برنامه و روند برنامه ریزی خود را کشف کنید.
دعای روز سوم ماه مبارک رمضان
دعای روز چهارم ماه مبارک رمضان
دعای روز یازدهم ماه مبارک رمضان
دعای روز دوازدهم ماه مبارک رمضان
دعای روز سیزدهم ماه مبارک رمضان
دعای روز چهاردهم ماه مبارک رمضان
دعای روز پانزدهم ماه مبارک رمضان
دعای روز شانزدهم ماه مبارک رمضان
دعای روز هفدهم ماه مبارک رمضان
دعای روز هجدهم ماه مبارک رمضان
دعای روز نوزدهم ماه مبارک رمضان
دعای روز بیستم ماه مبارک رمضان
دعای روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان
دعای روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان
دعای روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان
دعای روز بیست و چهارم ماه مبارک رمضان
دعای روز بیست و پنجم ماه مبارک رمضان
دعای روز بیست و ششم ماه مبارک رمضان
دعای روز بیست و هفتم ماه مبارک رمضان
دعای روز بیست و هشتم ماه مبارک رمضان
دعای روز بیست و نهم ماه مبارک رمضان
دعای روز سی ام ماه مبارک رمضان
منبع : http://dadgarasl.mihanblog.com
چه برفراز یک قلهی آتشفشانی قرار گرفته و چه خود را به زور در میان کوههای سر به فلک کشیده جای داده باشند، جذابیت دریاچهها انکار ناپذیر است. در این مطلب و در سفری دیگر سری به تعدادی از دریاچههای معروف و دیدنی جهان خواهیم زد. در این سفر زومیت را همراهی کنید.
زیبایی و چشم انداز تماشایی دریاچهها، انسان را وا میدارد برای تماشای آنها حتی به دورافتادهترین نقاط این کره خاکی نیز سفر کند. همچنین این مظاهر طبیعت قادرند حتی معمولیترین نقاط را نیز به گردشگاههایی محبوب و دلپذیر تبدیل کنند. در ادامه ده دریاچهی دیدنی را به تماشا خواهیم نشست
10. دریاچه تیپسو(Tipsoo) ، واشنگتن، ایالات متحده
نامه های الکترونیکی یکی از محبوب ترین و رایج ترین ابزارهای تکنولوژی هستند که همه ما هر روز با آنها سر و کار داریم. درست به همین دلیل هم هست که سرویس های مختلفی برای ارائه ایمیل شخصی فعالیت می کنند. در این میان اما سرویس ایمیل شرکت گوگل؛ یعنی Gmail یکی از بهترین سرویس های ایمیل است که کاربران زیادی هم دارد. با این اوصاف است که حالا دیگر اغلب کاربران ایمیل در سراسر دنیا به Gmail مهاجرت می کنند تا از سرعت و امکانات پیشرفته آن بهره ببرند. بنابراین کلیدهای میان بر، امکانات و کلیدهایی که در جاهای مختلف برای انجام سریع تر امور قرار داده شده، برچسب ها و دسته بندی های شخصی، جست وجو و سایر امکانات جی میل برای کاربران آن مهم است. با این اوصاف می توانید با این چند نکته کاربردی از این سرویس ایمیل محبوب بهتر و راحت تر استفاده کنید.
به گزارش خبرآنلاین؛ امروز جلسه نمایندگان درخواست کننده استیضاح وزیر آموزش و پرورش برگزار شد. قرار بود تا قبل از استیضاح وزیر، جلسه ای با حضور او برگزار شود تا در صورت قانع شدن نمایندگان از استیضاح انصراف دهند. در این جلسه در مورد معیشت معلمان، استخدام و وضعیت آنها در مناطق محروم سوال شد. اما نتیجه هنوز مبهم است.
درحالی که محمدرضا باهنر، نایب رییس مجلس از بی ارتباط بودن این جلسه غیرعلنی با استیضاح خبر داده است و حتی چهارشنبه هفته آینده را روز استیضاح فانی، اعلام کرد (اینجا)، اما ظهر امروز در نامه ای اعلام شد که 15 نماینده امضای خود برای استیضاح فانی را پس گرفته اند (اینجا).
این درحالی است که جبار کوچکینژاد نایبرئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات میگوید هیچ یک از نمایندگان از استیضاح انصراف ندادند و درخواست استیضاح همچنان وجود دارد.
او درباره جزییات این جلسه, به خبرآنلاین گفت: 4 نفر از نمایندگان به نمایندگی از سایر نمایندگانی که درخواست استیضاح داشتند با وزیر گفت وگو کردند. برخی از نمایندگان از عملکرد وزیر رضایت ندارند. وزیر آموزش و پرورش تا کنون نتوانسته مشکلات فرهنگیان را حل کند و در شهرستانها این مشکل بیشترو جود دارد.
غیر از این عبدالوحید فیاضی عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات هم به خبرآنلاین گفت: وزیر یک گزارش عملکردی به نمایندگان ارائه کرد که کاملا تکراری بود و هیچ نکته جدیدی در آن وجود نداشت. حدود 17 نفر از 70 نماینده درخواست کننده استیضاح نامه خود را پس گرفتند اما این کافی نیست.
فباضی ادامه داد: برخی مشکلات ریشه ای هستند، اما وزیر می توانست با کمک دولت این مشکلات را حل کند اما آموزش و پرورش دچار روزمرگی شده و این اصلا خوب نیست.
همچنین محمدحسن آصفری، نماینده مردم اراک درباره این جلسه غیرعلنی به خبرآنلاین گفت: در این جلسه آقای نوبخت در خصوص تخصیص اعتبارات لحاظ برای وزارت آموزش و پرورش، توضیحاتی بیان کرد. تا نمایندگان اقناع شوند. اما نمایندگان از این توضیحات قانع نشدند و همچنان درخواست پیگیری موضوع و مطالبات فرهنگیان را دارند.
او گفت: از جمله این درخواست ها، رسیدگی به تبعیض پرداختهای حقوقی درباره فرهنگیان نسبت به سایر وزارتخانه هاست. آنها همچنین درباره خدمات و کمبودهای این وزارتخانه در مناطق و حوزه های انتخابیه، گلایه داشتند و نسبت به تفاوت قائل شدن دولت بین آموزش و پرورش و وزارتخانه های دیگر، اعتراض داشتند. به عقیده نمایندگان بودجه های هنگفت در اختیار سایر وزارتخانه ها قرار می گیرد، اما فرهنگیان امروز با مشکلات جدی مواجهند.
فرصت دو هفتهای که پیش از این آموزشوپرورش برای انتشار اطلاعیه آزمون استخدامی از آن یاد کرده بود به پایان رسید. حالا رئیس مرکز برنامهریزی و منابع انسانی آموزشوپرورش درخصوص آخرین سرنوشت برگزاری آزمون توضیحاتی را ارائه کرده است.
محمدحسین سلیمی جهرمی در پاسخ به این پرسش که فرصت دو هفتهای آموزش و پرورش برای انتشار صدور اطلاعیه آزمون استخدامی به پایان رسیده و هنوز هیچ محتوایی در این خصوص منتشر نشده است، اظهار داشت: باید منتظر بود تا اطلاعیه مربوطه بر روی سایت وزارت آموزش و پرورش قرار گیرد.
جا ظرفی جالب
حتی یک قطره آب را نیز هدر ندهید...!
(درطول یک سال باندازه یک گالن آب از قطراتی که از ظرف های شسته شده می چکد هدر می
رود...!
دستور العمل و روش ساخت سازه ماکارونی پل
دستور العمل و روش ساخت سازه ی ماکارونی پل جهت شرکت در مسابقات
(مربوط به قسمت پودمان کتاب کار و فناوری پایه ششم )
سرم درد میکند، دردش عادی نیست به طور ناگهانی بروز کرده و علتی هم برایش پیدا نمیکنم. آیا ممکن است به تومور مغزی یا بیماری خطرناک دیگری مبتلا باشم؟
خیلیها در مواجهه با سردردهای شدید و ناگهانی نگران میشوند که نکند این عارضه در آنها به معنای ابتلا به بیماری مزمنی باشد. در حالی که بروز سردرد همیشه جدی نیست و زمانی خطرناک میشود که بروز آن علامتی از یک بیماری زمینهای مانند سردرد ناشی از تومور، مننژیت یا خونریزی مغز باشد.
البته نباید مضطرب شوید زیرا بسیاری از سردردها خطرناک نیست و معمولا عامل میگرنی یا عصبی (تنشی) دارد که با روشهای درمانی و مصرف دارو قابل کنترل و درمان است، ولی ضروری است در هر شخص مبتلا به سردرد، احتمال ارتباط با یک بیماری زمینهای کاملا مرتفع شده و سپس برای درمان و کنترل سردرد اقدام شود.
دکتر محمد روحانی، متخصص مغز و اعصاب نیز معتقد است برخلاف باور رایج، بیشتر سردردها به علت تومور مغزی نیست. بعلاوه همه تومورهای مغزی نیز با سردرد بروز نمیکند. سردردی که بتازگی شروع شده و شدتی داشته باشد که فرد را از خواب بیدار کند یا همراه با استفراغ و علائم عصبی چون دوبینی، تاری دید، افت سطح هوشیاری، تشنج و ضعف اندامها باشد، باید دقیق بررسی شود. در بیماری که سرطان دارد نیز باید سردرد ناشی از تومور مد نظر قرار گیرد و تصویربرداری مناسب مغزی انجام شود.
یک متخصص تغذیه با بیان اینکه افراط در مصرف نمک با کاهش جذب و افزایش دفع کلسیم همراه است، گفت: بر این اساس بطور تدریجی سیستم اسکلتی فرد از درون تهی و در نهایت موجب پوکی زودرس استخوانها و سنگ کلیه نیز میشود.
دکتر مینو فروزانی، گفت: بیماران دچار مشکلات بافت پارانشیمی کلیه از جمله سندرم نفروتیک و انواع نفریت کلیوی باید مصرف مواد پروتئینی و نمک طعام خود را محدود کنند و همین امر بیانگر تاثیر منفی مقادیر بیش از حد این مواد بر سلامت کلیه است.
این استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران یادآور شد: در افراد سالم نیز مواد غذایی و ترکیبات دارای پروتئین و نمک طعام (کلرید سدیم) باعث دفع بیش از حد ماده معدنی کلسیم در ادرار میشود.
فروزانی اضافه کرد: به ازای دفع 2300 میلی گرم سدیم در کلیهها، 20 تا 60 میلیگرم کلسیم نیز دفع میشود. در بزرگسالان با متابولیزه شدن (سوخت وساز) یک گرم پروتئین، یک میلیگرم کلسیم نیز به همراه آن دفع میشود. بنابراین در شرایط دریافت کم پروتئین و سدیم نیاز به کلسیم برای یک فرد ممکن است تا 450 میلیگرم در روز کاهش یابد.
وی تاکید کرد: اگر دریافت این مواد زیاد باشد (رژیم غذایی پر پروتئین و پرنمک)، ممکن است نیاز به کلسیم به حدود 2000 میلیگرم روزانه نیز برسد. این در حالیست که مصرف مواد دیگری که موجب سوء جذب کسیم میشوند در دراز مدت تاثیر این وضعیت را تشدید میکند.
این متخصص تغذیه گفت: کمبود ویتامین D که اکنون شیوع بالائی در جوامع بشری دارد خود موجب کاهش جذب کلسیم میشود.
فروزانی گفت: وجود جوش شیرین در مواد غذایی نشاستهای و به طور عمده نان نیز با قلیایی کردن محیط دستگاه گوارش باعث کاهش جذب کلسیم میشود. لذا از یک طرف با وضعیت کاهش جذب و از طرفی با افزایش دفع کلسیم مواجه میشویم. بر این اساس بطور تدریجی سیستم اسکلتی فرد از درون تهی و در نهایت موجب پوکی زودرس استخوانها و سنگ کلیه نیز میشود.
یکی از اشتباهات مردم این است که برنج را همراه با ماست مصرف میکنند که خود موجب افزایش سردی و تری مغز میشود غلبه بلغم در مغز موجب فراموشی, سستی و تنبلی میشود.
تحليل يادگيري يكي از موضوعات اساسي در روانشناسي است. در اين نوشتار بدون هيچ توضيح نظري اضافه ، روشي بنام پس خبا ( پ س خ ب ا ) براي خواندن و مطالعه مطالب كتابهاي درسي ارائه مي گردد كه به نظر مي رسد شيوه موثري براي بهتر فهميدن و بهتر حفظ كردن مفاهيم و اطلاعات كليدي است. نام اين روش (PQRST) برگرفته از نخستين حرف نام هريك از مراحل پنجگانه در مطالعه متون است:
پيشخواني ( Preview )
سئوال كردن ( Question )
خواندن ( Reading )
به خود پس دادن ( Self - recitation )
آزمون ( Test )
دو مرحله اول و آخر ( پيشخواني - آزمون ) ويژه هر فصل از كتاب هستند ، و سه مرحه مياني ( سئوال كردن - خواندن - به خود پس دادن ) اختصاص به هر بخش اصلي از هر فصل دارند.
1- مرحله پ ( پيشخواني ):
نخست به مرور كلي فصل معيني از كتاب مي پردازيد تا با موضوعات كلي مورد بحث آشنا شويد . براي اين منظور فهرست مطالب فصل را مي خوانيد . سپس مطالب فصل را مرور مي كنيد كه طي آن ، عناوين بخشهاي اصلي و فرعي فصل را مورد توجه قرار مي دهيد ، و تصاوير و نمودارها را از نظر مي گذرانيد. مهمترين نكته در مرحله پيشخواني اين است كه پس از مرور مطالب فصل ، چكيده اوليه يا پاياني فصل را ( در صورت وجود ) با دقت مطالعه كنيد و روي هر يك از نكاتي كه در آن آمده تامل كنيد . در اين مرحله ممكن است ، سئوالهايي به ذهنتان خطور كند كه پس از خواندن متن كامل فصل بتوانيد به آنها پاسخ دهيد. اين مرحله ، تصوير كلي از مطالب فصل و سازمان بندي آن به دست مي دهد.
2 - مرحله س ( سئوال كردن )
همانطور كه قبلا گفته شد مراحل سئوال كردن ، خواندن و به خود پس دادن ، ويژه هر بخش از هر فصل است. فصل هاي كتاب را يكي يكي در نظر بگيريد. هر سه مرحله سئوال كردن ، خواندن و به خود پس دادن را در مورد هر بخش اعمال كنيد و بعد ، به بعدي بپردازيد. قبل از مطالعه مطالب هر بخش ، نخست عنوان آن بخش و عنوان هاي فرعي آن را بخوانيد . سپس در حين خواندن مطالب هر بخش ، موضوعات مهم آن را به صورت يك يا چند سئوال در نظر بگيريد كه بعدا بايد به آنها پاسخ دهيد. از خود بپرسيد : مولف در اين بخش چه مفاهيم مهمي را در نظر داشته است ؟ مقصود از مرحله سئوال كردن نيز همين است.
3 - مرحله خ ( خواندن )
در اين مرحله ، مطالب هر بخش از فصل را براي آگاهي از معني آن با دقت بخوانيد و ضمن خواندن ، سعي كنيد به سئوالهايي كه در مرحله سئوال كردن مطرح شده بود ، پاسخ دهيد . در باره مطالبي كه مي خوانيد تامل كنيد و بكوشيد بين آن مطالب و اطلاعات قبلي خود ارتباط بر قرار كنيد . مي توانيد زير واژه ها يا عبارات كليدي خط بكشيد . اما ميزان آن از 10 تا 15 درصد متن تجاوز نكند. اگر مقصود از خط كشيدن زير مطالب ، مشخص كردن واژه ها يا عبارات كليدي براي مرور بعدي باشد ، خط كشدين زيادي زير مطالب ، مغاير با چنين هدفي است. تا وقتي تمام مطالب بخش معيني را نخوانده ايد يا با همه مفاهيم كليدي آشنا نشده ايد و اهميت نسبي آنها را ارزيابي نكرده ايد ، يادداشت بر نداريد. در خاتمه خلاصه فصل را از زبان خودتان نوشته و اشكالات احتمالي را با مرور فصل بر طرف كنيد.
4 - مرحله ب ( به خود پس دادن )
پس از خواندن هر بخش ، سعي كنيد مفاهيم اصلي را به خاطر آوريد و اطلاعات را از حفظ با خود بگوئيد . مفاهيم را به زبان خود بازگو كنيد و اطلاعات را ترجيحا با صداي بلند ( و اگر تنها نيستيد ، زير لب ) تكرار كنيد . مطالبي را كه به ياد مي آوريد با متن كتاب تطبيق دهيد تا مطمئن شويد كه آنها را كامل و درست حفظ كرده ايد. به خود پس دادن مطلب كمك مي كند كه به كمبود اطلاعات خود پي ببريد و آن را در ذهن خود سازماندهي كنيد. پس از آنكه بخشي از فصل را به اين شيوه مطالعه كرديد ، به بخش بعدي بپردازيد و دوباره مراحل سئوال كردن ، خواندن و به خود پس دادن را تكرار كنيد.
5 - مرحله آ ( آزمون )
پس از خواندن مطالب فصل بايد به آزمون و مرور مطالب بپردازيد . با مراجعه به يادداشتهايتان ، ببينيد چه مقدار از مفاهيم اصلي را به ياد داريد. سعي كنيد بفهميد چه پيوندي بين مطالب مختلف وجود دارد و اين مطالب چگونه در فصل ، سازمان بندي شده اند. در مرحله آزمون ممكن است مجبور شويد فصل را ورق بزنيد تا صحت مفاهيم و مطالب كليدي حفظ شده را وارسي كنيد در اين مرحله بايد چكيده فصل را بخوانيد و ضمن آن جزئيات مربوط به هر يك از نكات چكيده را در نظر آوريد. مرحله آزمون را هرگز به شب امتحان موكول نكنيد . نخستين مرور، مطالب فصل بايد بلافاصله پس از خواندن انجام شود.
پژوهشها حاكي از آن است كه روش پس خبا روش بسيار مفيدي است و مسلما كارآمدتر از روش روخواني ساده مطالب است . در اين روش مخصوصا به خود پس دادن مطالب نقش بسيار مهمي دارد. اختصاص بخش عمده زمان مطالعه به ياد آوري فعال مطالب بهتر از آن است كه تمام وقت خود را صرف خواندن و بازخواني مطلب كنيد. بررسيها مويد اين نكته اند كه خواندن چكيده فصل بيش از مطالعه سراسر فصل ، كارآمدي دارد. خواندن چكيده پيش از خواندن فصل ، چشم اندازي كلي از فصل فراهم مي كند كه خواننده را در سازماندهي مطالب در حين خواندن مطالب فصل ياري مي دهد. حتي اگر نخواهيد روش پس خبا را به طور كامل دنبال كنيد بهتر است از فوايد به خود پس دادن مطلب و نيز مطالعه چكيده فصل پيش از خواندن مطالب فصل ، غفلت نورزيد.
اين نكات را فراموش نكنيد.
براي اينكه مطالبي در ذهن بماند بايد سازمان بندي شود - با مطالب قبلي پيوند زده شود - تكرار شود ـ به خود پس داده شود - خلاصه بندي و يادداشت گردد. و مجددا يادآوري گردد.
1. هدف هر درس یا کتاب را در آغاز مطالعه دقیقا بدانید.
2. مطالب کتاب را از ساده به دشوار یاد بگیرید.
3. از رقابت و چشم و همچشمی پرهیز نمایید.
4. برای یادگیری مطالب کتاب از چند روش استفاده کنید. به عنوان مثال مباحثه کردن، تمرین و تکرار و...
5. تا آن جا که ممکن است فصل های یک درس را با یکدیگر و درس های دیگر را با هم مربوط سازید.
6. مطالب آموخته شده را تا حد ممکن در موقعیت های روزمره خود به کار ببرید و از این مطالب مثال بسازید.
7. هیچ گاه از نام درس نهراسید.
زمان مناسب برای مطالعه از جمله موضوعاتی است كه نظریه های گوناگونی درباره آن ارائه شده و بحثهای زیادی صرورت گرفته است.
هر كس بنا بر تجربه یا تحقیق خود زمان یا زمانهای خاصی را برای مطالعه پیشنهاد می كند. به راستی بهترین زمان برای مطالعه چه موقعی است؟ چه زمانی حافظه توانایی بیشتری برای به خاطر سپاری مطالب دارد؟ در چه هنگامی از شبانه روز، مغز كارایی بالاتری دارد؟ و خلاصه اینكه در چه زمانی باید درس خواند تا بتوان حد اكثر استفاده را از درس و یادگیری برد؟
پاسخ به این پرسشها متفاوت است. عده ای معتقدند شب و خصوصا آخر شب، زمانی مناسب برای مطالعه و یادگیری است و برعكس، عده ای دیگر عقیده دارند كه مناسب ترین زمان برای یادگیری اوایل صبح است.
گروهی كه معتقدند مطالعه آخر شب مناسب تر است، میگویند چون خواننده بعد از مطالعه می خوابد ذهن فرصت كافی برای پردازش اطلاعات دارد و مطالب خوانده شده بهتر در حافظه تثبیت می گردد. لذا مطالب برای مدت طولانی تری در حافظه باقی می ماند. در واقع این گروه معتقدند از آنجا كه در هنگام خواب مطلب یا اطلاعات جدید دیگری وارد حافظه نمی شود لذا فرصت كافی برای پردازش اطلاعات وارده است.
آنان معتقدند با این روش مطالب خوانده شده بهتر به خاطر سپرده می شوند و كمتر فراموش می گردند، زیرا خواب فرصتی بسیار مناسب برای ماندگاری آنها در حافظه است.
گروهی كه مطالعه در صبح زود را پیشنهاد می كنند عقیده دارند كه یادگیری نیاز به مغز آماده وسر حال و بدون خستگی دارد . این عده معتقدند با مغز خسته نمی توان چیزی را به درستی آموخت. در واقع اصل را بر آمادگی مغز می دانند.ميگنا دات آي آر.اینان بر این عقیده هستند كه چون در شب مغز استراحت كرده و شخص خستگی ذهنی ندارد لذا هنگام صبح آمادگی بیشتری برای یادگیری دارد و آنچه در صبح خوانده شود بهتر در حافظه باقی می ماند، به همین دلیل مطالعه در اوایل صبح را پیشنهاد می كنند.
به گزارش سرویس فناوری ایسنا، این رایانه با استفاده از ذرات مغناطیسیشدهای عمل میکند که در یک شبکه مینیاتوری متشکل از کانالهایی جریان دارند و گفته میشود این سیستم قادر به اجراکردن عملیات پیچیده منطقی است.
رایانه جدید از قطرات آب به اندازه دانه خشخاش که دارای این نانوذرات مغناطیسی هستند، استفاده میکند. این رایانه سیالگرا از میدانهای الکترومغناطیسی برای پمپاژ دقیق این قطرات در مجموعهای از گیتها برای انجام عملیات منطقی استفاده میکند.
این قطرات که در نفت معلق هستند و در مراحل بسیار ویژه حرکت میکنند، میتوانند برای انجام هر نوع پردازشی که رایانه الکترونیکی قادر به انجام آن است (البته در سرعتهای پایینتر) عمل کنند.
دانشمندان دانشگاه استنفورد مدعیاند این نوع رایانه راه برای برای تولید رایانههای الکترونیکی پرسرعت و پیچیده باز میکند و پردازش منطقی را وارد دنیای واقعی خواهد کرد.
رایانه سیالگرای ابداعی دارای کاربردهایی در زیستشناسی، شیمی، علوم فیزیک و همچنین فناوری خواهد بود.
جزئیات این رایانه در مجله Nature Physics ارائه شده است.
فرقی نمیکند که در طول روز با چه افرادی برخورد دارید. چه دوستان شما باشند چه افراد غریبه، شما هم میتوانید با رعایت برخی اصول، موجب ایجاد حس خوب در افراد شوید. ایجاد احساسات خوب در دیگران آنقدرها هم که به نظر میرسد سخت نیست، هر چند که همیشه کارساز نبوده و اگر غیرحرفهای عمل کنید ممکن است حتی وضع را بدتر کند.
در اینجا به چند نکته ساده و عملی در این رابطه اشاره شده که شما را به مطالعه آنها دعوت میکنیم:
۱- به هنگام صحبت با دیگران لبخند به لب داشته باشید. طوری رفتار کنید که انگار صحبتهای وی برای شما جذاب هستند. نمایش صادقانه این رفتار، باعث ایجاد حس اعتماد به نفس در وی میشود.
۲- افراد را با نام خودشان صدا بزنید. این مساله باعث میشود که حین گفتگو با افراد، آنها با شما احساس نزدیکی بیشتری و بهتری داشته باشند.
۳- دست دادن یا بغل کردن افراد را از صمیم قلب انجام دهید. هر چند که بغل کردن افرادی که ملاقات میکنید حس مثبت را بهتر بروز میدهد، اما برخی افراد ممکن است با چنین ارتباط نزدیکی احساس راحتی نکنند. با افرادی که نمیشناسید و آنها که میدانید با بغل کردن راحت نیستند را با گرما و حرارت خاصی دست بدهید. دست دادن هم میتواند تا حدود زیادی حس شما را منتقل کند.
۴- کمک سایرین را قبول کنید. اخیراً تحقیقاتی انجام شده که نشان میدهد کمک به افراد ارتباط بسیار نزدیکی با ایجاد حس خوب در افراد دارد. پس سعی کنید برای ایجاد این حس، پیشنهاد کمک از اطرافیانتان را پس نزنید.
۵- دیگران را به فعالیتهای خاص دعوت کنید. سعی کنید همکاران و دوستان خود را به انجام فعالیتهای گروهی دعوت کنید. این مساله باعث بروز حس مثبت و دیده شدن از طرف سایرین در آنها میشود.
۶- از اعمال و رفتار افراد صادقانه تعریف و تمجید کنید. تعریفهای دوستانه و صادقانه از افراد یکی از بهترین راههای ایجاد احساسات خوب در آنهاست. سعی کنید این مساله را جدی بگیرید، اما زیادهروی نکنید. کمی از تعریفها را هم برای آینده ذخیره کنید.
رنگ اولین هویتی است که کودکان تشخیص می دهند. کودکان عاشق تمام انواع رنگ ها هستند و به آن ها پاسخ آنی و سریع می دهند ...
مهارت 1: رنگ ها
رنگ بخش درخشان و شفاف دوران کودکی است. کودکان عاشق تمام انواع رنگ ها هستند و به آن ها پاسخ آنی و سریع می دهند گرچه پاسخ آنان متفاوت از واکنش بزرگسالان است. اگر شما در ارتباط با کودکان هستید، رنگ باید یکی از دوستان و همراهان شما باشد اما شما نیاز دارید از زبان رنگ ها به درستی استفاده کنید. کودکان از تنوع رنگی کم تری استفاده می کنند این تنوع به مرور که بزرگ می شوند وسعت پیدا می کند.
رنگ اولین هویتی است که کودکان تشخیص می دهند. کودکان عاشق تمام انواع رنگ ها هستند و به آن ها پاسخ آنی و سریع می دهند ...
مهارت 1: رنگ ها
رنگ بخش درخشان و شفاف دوران کودکی است. کودکان عاشق تمام انواع رنگ ها هستند و به آن ها پاسخ آنی و سریع می دهند گرچه پاسخ آنان متفاوت از واکنش بزرگسالان است. اگر شما در ارتباط با کودکان هستید، رنگ باید یکی از دوستان و همراهان شما باشد اما شما نیاز دارید از زبان رنگ ها به درستی استفاده کنید. کودکان از تنوع رنگی کم تری استفاده می کنند این تنوع به مرور که بزرگ می شوند وسعت پیدا می کند.
رنگ اولین هویتی است که کودکان تشخیص می دهند. همه ی ما شنیده ایم که کودکان رنگ های سیاه و سفید را درک می کنند ( روشنایی و تاریکی ). در فاصله 6 هفتگی تا 2 ماهگی وضعیت کودکان تغییر بنیادینی می کند. ابتدا بچه ها شروع به تشخیص رنگ قرمز می کنند و بعد از آن شروع به درک رنگ های روشن به ویژه رنگ زرد می کنند. بچه های کوچک به سمت رنگ های روشن جذب می شوند. تحقیقات مؤلفان نشان می دهد سن، سلیقه کودکان را تغییر می دهد بسیاری از کودکان زیر 10 سال رنگ های قرمز ( یا صورتی ) و زرد را به عنوان رنگ های مورد علاقه شان معرفی می کنند. اما با رشد کردن و رسیدن به سن بالای 10 سال آن ها کم کم رنگ آبی را ترجیح می دهند. مشاهده می کنیم که این موضوع با فرآیند رشد و آشکار شدن توانایی دریافت و درک وجوه مختلف توسط احساسات کودک در ارتباط می باشد. ارجحیت رنگ ها ارتباط نزدیکی با جنسیت دارد. اغلب دخترهای کوچک رنگ صورتی، بنفش و بنفش کم رنگ را ترجیح می دهند و پسرهای کوچک رنگ سیاه و رنگ های تیره را بیش تر از دختران دوست دارند. سئوالی که مطرح می شود این است که آیا سلیقه ها غریزی هستند یا اکتسابی؟ آیا بزرگ ترها، پسرها و دخترهای کوچک را عادت می دهند که سلیقه ی معینی را در انتخاب لباس ها و اسباب بازی هایشان بپسندند یا آن ها به طور غریزی دارای چنین گرایشی هستند؟ پاسخ دادن به این سؤال سخت است اما بیشتر به نظر می رسد که سلیقه ی رنگی، غریزی باشد اما این سئوالی است که در آینده باید جوابی برایش پیدا شود. به نظر شما آیا مسؤولان کارخانه های عروسک سازی درباره ی روان شناسی رنگ ها در کودک چیزی می دانند؟ اگر یک روز اطراف مغازه های اسباب بازی فروشی قدم بزنید خواهید دید که آن ها کاملاً از سلایق رنگی کودکان آگاه هستند و برای جلب توجه بچه ها به خوبی از رنگ ها استفاده می کنند و تولیداتشان را به آن ها می فروشند. مارک های تجاری مختلف به کمک رنگ ها آینده ی خوبی برای خودشان ایجاد می کنند. کارخانه داران هر روز با کمک رنگ ها از بسته بندی های جذاب و پرزرق و برق استفاده می کنند تا بتوانند بچه ها را به عنوان بهترین مشتریان خود از دست ندهند. برخی از والدین معتقدند که کارخانه داران به طرز بدبینانه ای از احساسات کودکان برای منفعت خود استفاده می کنند اما به یاد داشته باشید که بارها و بارها رنگ باعث ایجاد انگیزه در کودکان شما برای انجام فعالیت های مثبت هم شده است. رنگ ابزار مناسبی برای تحریک کودکان و نوجوانان است این ابزار به شیوه های گوناگونی مورد استفاده قرار می گیرد و نتایج متفاوتی را به همراه دارد. تنها این فروشنده ها و کارخانه داران نیستند که می توانند از علاقه ی کودکان به رنگ ها استفاده کنند بلکه شما نیز می توانید از آن برای آموزش و ایجاد انگیزه به نسل جدید استفاده کنید.
زبان رنگ و بچه ها
ابتدا اجازه دهید ببینیم کودکان چگونه با رنگ ها آشنا می شوند. آن ها یاد می گیرند که رنگ ها را قبل از آن که اسمشان را بدانند، تشخیص دهند. آن ها قبل از این که قادر باشند بگویند قرمز، زرد یا سبز، اشیاء را به درستی نشان می دهند. کودکان نام رنگ ها را در سن 2 تا 5 سالگی یاد می گیرند. دخترها معمولاً نام رنگ ها را زودتر از پسرها می آموزند البته همه ی بچه ها با توجه به وضعیت سیستم عصبی، مراحل رشد متفاوتی نسبت به یک دیگر طی می کنند. اگر شما می خواهید به کودکان کمک کنید تا رنگ ها را تشخیص دهند، سعی کنید که رنگ ها را با اشیاء مرتبط به آن ها به کودکان آموزش دهید. در این جا چند نوع از روابط و همبستگی های رنگی قابل درک برای یک کودک آورده شده است:
زر: موز، لیمو، خورشید
قرمز: سیب، گوجه فرنگی
آبی: دریا، آسمان
سبز: نخود، سبزی، برگ
خاکستری: فیل
قهوه ای: خرس، پوست درخت
محققان نشان می دهند برای مثال وقتی شما یک سیب آبی! را به کودک نشان می دهید و از او می پرسید این چیست؟ زمان زیادی طول می کشد تا کودک آن را تشخیص دهد. مطمئناً اگر شما با کودکان کوچک در ارتباط باشید بهتر می دانید که چه اتفاقی ممکن است رخ دهد. مثلاً ممکن است یک سیب آبی برای آن ها بامزه و مضحک به نظر برسد. این موضوع گواهی بر رشد حس مزاح و توانایی خندیدن به مسائل مضحک و غلط در کودکان می باشد.
زمانی که کودک تشخیص رنگ ها و نام آن ها را یاد می گیرند این امر به او کمک می کند تا اطلاعات جدیدی بیاموزد. والدین همیشه می خواهند با روش های بی خطری به کودکان آموزش دهند. ما متوجه شده ایم تأکید بر پیام های مشخص با استفاده از رنگ ها به کودکان کمک می کند تا به خاطر بسپارند که چشم انسان به ترکیبی از رنگ زرد و سیاه توجه خاصی می کند و مغز ناخودآگاه آن را به عنوان علامتی از خطر درک می کند. شما می توانید از این رنگ ها برای مشخص کردن چیزهایی که نمی خواهید کودکان با آن ها بازی کنند استفاده کنید. حتی ممکن است شما قسمت هایی از خانه مانند راه پله و زیرزمین که کودکان نباید به علت وجود خطر به آن ها وارد شوند را با این رنگ ها علامت گذاری کنید. وقتی کودکان شما بزرگ می شوند حالا می توانید از رنگ ها برای آموزش دادن به آنها کمک بگیرید. تحقیقات مشابه نشان داده که کودکان بی توجه و کم دقت زمانی که با رنگ ها تحریک شوند بهتر از عهده تکالیفشان برمی آیند. پیشرفت این کودکان بسیار بیش تر از زمانی است که از دارو برای درمان استفاده می کنند. این بدین معناست که در برخی موارد رنگ ها می توانند به عنوان دارو مورد استفاده قرار گیرند. رنگ هم چنین می تواند در ایجاد جذابیت در غذا کاربرد داشته باشد. اگر کودک علاقه به خوردن بعضی غذاهای تکراری و خاص ندارد می توانید از رنگ های طبیعی برای جذابیت غذاهایتان استفاده کنید.
فعالیت هایی برای آموزش رنگ ها
1. مهره های رنگی
شما می توانید از مهره های رنگی برای آموزش رنگ به کودکان استفاده کنید، به این صورت برای مثال مهره ی رنگ قرمز را در دست می گیرید و می گویید: « قرمز » مثل رنگ سیب. « اسمش قرمزه » و از کودک می خواهید که نام رنگ را تکرار کند.
در مرحله ی بعد از او می خواهید که مهره هایی که رنگ قرمز دارند را جدا کرده و نخ کند در حالی که مدام اسم رنگ قرمز را تکرار کند.
2. نقاشی
برای آموزش رنگ ها از نقاشی کردن هم می توان استفاده کرد. کودک را کنار خود بنشانید و شروع به نقاشی کنید:
« می خواهم این جا یک خورشید بکشم. خورشید زرده. این رنگی ( و مداد رنگی زرد را به او نشان می دهید ). حالا می خواهیم درخت بکشیم. درخت سبزه. این رنگی ( و مداد رنگی سبز را به او نشان می دهید ) و ...
3. استفاده از رنگ انگشتی و خمیربازی
با استفاده از رنگ انگشتی و خمیرهای بازی رنگی می توان به آموزش رنگ ها به کودکان پرداخت.
4- شناسایی رنگ مورد نظر در بین رنگ های مختلف
تعدادی مهره یا دکمه یا اشیای رنگی جلوی کودک قرار دهید و پس از آموزش رنگ خاص، از او بخواهید که آن رنگ را در میان اشیا پیدا کرده و جدا کند. این کار را می توان با اشیا محیط اطراف نیز انجام داد و از او بخواهید مثلاً اشیای آبی رنگ را در محیط پیدا کرده و نام ببرد.
مهارت 2: شایستگی حساب
بسیاری از مشکلات یادگیری، قبل از ورود به دبستان قابل پیشگیری اند و می توان با صرف زمانی اندک، علل مشکل را شناسایی و درمان کرد. مربیان مهدهای کودک و کلاس های آمادگی، در صورتی که تعلیمات لازم را دیده و زیر نظر فرد مجربی کار عملی انجام داده باشند، می توانند به آسانی این گره را بگشایند ( تبریزی، 1386 ). مفاهیم ریاضی نیز یکی از مواردی است که اگر در سنین پیش از دبستان و متناسب با رشد ذهنی کودک آموزش داده شود، می توان امیدوار بود که کودک در سن دبستان مشکل ریاضی نداشته باشد. در سنین پیش از دبستان می توان از بازی برای آموزش انواع مفاهیم استفاده کرد. مهم این است که نوع بازی را متناسب با سن و سال و میزان رشد ذهنی و اجتماعی کودک انتخاب کرد.
منظور از آموزش ریاضی قبل از دبستان به هیچ وجه آموزش شمردن یا نوشتن اعداد نیست. هدف اصلی بالا بردن درجه ی دقت کودکان به مشاهده دقیق محیط زندگی، کشف شباهت ها، به کارگیری درست مفاهیم اولیه ( جهات ) و پایه های ریاضی مثل طبقه بندی- ارتباط منطقی- اندازه ها و ... است.
آموزش ریاضی قبل از دبستان بهتر است همراه با هنر باشد تا کودک در آینده از ریاضی متنفر نباشد.
آموزش ریاضی قبل از دبستان در چند مقوله خلاصه می شود:
1. طبقه بندی
2. نظم و ترتیب
3. مقایسه و اندازه گیری
4. شمردن و انجام عملیات
چون کودکان پیش از دبستان دارای تفکر خودمحورند، تفکرشان تحت تأثیر ادراکات بصری شان است و برای تفکر منطقی، انتزاعی و استدلال آمادگی ندارند چون مفاهیم اساسی را کسب نکرده اند، لذا آموزش آن ها باید از طریق بازی، تجارب عینی و فعالیت باشد.
مفاهیم پیش نیاز ریاضی
- مفهوم اندازه شامل بزرگ، کوچک و مساوی
- مفهوم ارتفاع شامل بلند، کوتاه و مساوی
- مفهوم وزن شامل سنگین، سبک و مساوی
- مفهوم ضخامت شامل چاق، لاغر و هم وزن
- مفهوم قطر شامل پهن، باریک و مساوی
- مفهوم کمیت شامل بیش تر، کم تر و مساوی
- مفهوم فاصله شامل دور، نزدیک و مساوی
- مفهوم زمان شامل قبل، بعد و هم زمان
- مفهوم دما شامل گرما، سرما و همانند
- مفهوم جهات شامل بالا، پایین، چپ، راست، زیر، رو و ...
فعالیت هایی جهت رشد توانایی و شایستگی ریاضی:
آشنا کردن کودک با مفاهیم اندازه و ارتفاع:
1. یک سری کارت در 5 اندازه ی مختلف برش دهید و آن ها را به کودک دهید و از او بخواهید آن ها را در سه سطح مرتب کند و بعد از مهارت کامل آن ها را در 5 سطح مرتب کند. یک کارت اضافی هم درست کنید که با یکی از کارت ها هم اندازه باشد و این گونه مفهوم مساوی را به کودک آموزش دهید.
2. یک گروه از کودکان را انتخاب کنید ( 5 نفری ) و از آن ها بخواهید با شروع موسیقی به اطراف بدوند و بعد از پایان موسیقی به ترتیب قد صف ببندند. با هدف یاددهی مفاهیم اندازه، ارتفاع، ردیف کردن و مرتب کردن.
3. مدادهایی را در انداخته های مختلف تهیه کنید. از او بخواهید بلندترین و کوتاه ترین مداد و مدادهای مساوی را به شما نشان دهد. این کار را می توان با وسایل دیگری هم انجام داد.
آشنا کردن کودک با مفهوم وزن:
1. برای آموزش مفاهیم وزن از آب بازی استفاده کنید. اشیاء سبک روی آب شناورند و اشیاء بزرگ و سنگین مثل فلزها غیرشناورند.
آشنا کردن کودک با مفاهیم ضخامت، قطر، کمیت، فاصله، زمان، دما و جهت ها:
1. تصاویری به کودک نشان داده می شود و از او خواسته می شود که تفاوت آن ها را از نظر چاقی، لاغری، پهنی، باریکی، بیش تر، کم تر، دور، نزدیک، قبل، بعد و گرما و سرما بیان کند.
2. تصاویری به کودک نشان داده می شود و از او خواسته می شود که تفاوت آن ها را از لحاظ جهت بیان کند. به کودک آموزش دهید که عقب و پشت سر و جلو و پیش رو معنای یکسانی دارند. بعد از کودک بخواهید که اعضای چپ و راست بدن را نشان دهد.
آشنا کردن کودک با مفهوم شباهت و تفاوت:
1. تصاویری به کودک نشان داده می شود و از او خواسته می شود شکل متفاوت را پیدا کند.
2. تصاویری به کودک نشان داده می شود و از او خواسته می شود که شکل مشابه را رنگ کند.
3. به کودک تعداد زیادی قاشق، کلید و یا پر نشان داده و از او بخواهید تا اشیاء شبیه به هم را پیدا کند.
آشنا کردن کودک با مفهوم ارتباط منطقی:
1. تصاویری به کودک نشان داده می شود و از او خواسته می شود که ارتباط منطقی بین اشکال را بیابد.
2. وسایلی را که با هم ارتباط دارند جمع آوری کنید مثل قاشق و چنگال، خمیردندان و مسواک، شانه و آیینه، صابون و حوله و ... وسایل را جلو کودک بگذارید و از او بخواهید وسایل مرتبط با هم را کنار هم بگذارد.
آشنا کردن کودک با مفهوم جزء و کل:
1. تصاویری از مکان های مختلف به کودک نشان داده و از او می خواهیم اشیاء مربوط به هر یک از مکان ها را مشخص کند.
آشنا کردن کودک با مفهوم طبقه بندی:
1. وسایل مختلفی را در اختیار کودک قرار دهید و از او بخواهید آن ها را بر اساس رنگ، جنس، اندازه، شکل و ... طبقه بندی کند. به طور مثال مهره های قرمز یک سمت، مواد خوراکی یک سمت، میوه های هسته دار جدا از بی هسته و ...
2. تصاویری از حیوانات مختلف را از مجلات ببرید و آن ها را مقابل کودک بگذارید و او را تشویق کنید تا حیوانات شبیه به هم و از یک خانواده را کنار هم بچسباند.
آشنا کردن کودک با مفهوم نظم و ترتیب:
1. نواری درست کنید و اشکالی را روی آن بکشید، در سلسله اشکال، اولین شکل که ارایه می شود باید دایره باشد. اشکالی همانند و هم رنگ با آن ها از کاغذ ببرید و از کودک بخواهید اشکال بریده شده را با اشکال روی مقوا مطابقت داده و مرتب کند.
2. تعدادی مهره رنگی یا حبوبات تهیه کنید و آن ها را با نظم خاصی کنار هم بچینید. آن نظم را تکرار کنید. کودک باید ارتباط را بیابد و آن را تکرار کند. به طور مثال:
نخود لوبیا، عدس، نخود ... قاشق، کارد، چنگال، قاشق ... و ...
3. تعدادی از اشکال متفاوت را در توالی منظم قرار دهید و از کودک بخواهید آن توالی را تکرار کند.
آموزش مفاهیم اعداد از 0 تا 10 به کودک:
آموزش عدد صفر:
لازم نیست مفهوم عدد صفر را توضیح دهید بلکه درباره ی مفهوم هیچ با کودک تمرین کنید. مثلاً از کودک بپرسید
تو چند تا دم داری؟
تو چند تا شاخ داری؟
تو چند تا نوک داری؟
سپس می توانید در مورد چیزهایی که در کلاس وجود ندارند از کودک سؤال کنید. مثلاً:
چند تا فیل توی اتاق است؟
در این اتاق چند اتوبوس است؟
در این اتاق چند تا حوض است؟
آموزش عدد یک و دو:
1. ما می توانیم درباره ی عدد یک این گونه با کودک کار کنیم:
تو چند دماغ داری؟
تو چند زبان داری؟
تو چند سر داری؟
وسایلی را که فقط یک نمونه از آن داخل خانه یا پارک است را از کودک بخواهید نام ببرد.
هنگام چیدن سفره از کودک بخواهید برای هر نفر یک بشقاب، قاشق و لیوان بگذار.
2. در مورد آموزش عدد دو، این گونه عمل کنید:
تو چند تا چشم داری؟
تو چند تا گوش داری؟
تو چند تا دست داری؟ و ...
به دنبال وسایلی باشید که دو نمونه از آن وجود دارد؟
3. آموزش عدد سه:
یک مثلث بکشید و گوشه های آن را به کودک نشان دهید و پس از شمردن گوشه ها از کودک بخواهید شکل های سه گوش را در کلاس پیدا کند.
4. آموزش عدد چهار:
برای آموزش اعداد از دو تا پنج می توان این بازی را اجرا کرد، به این صورت که بچه ها دست می زنند و می چرخند و با هم می خوانند تا جایی که صدای آهنگ قطع شود:
با هم میریم خرید
می خواهیم شیرینی بخریم
چند تا شیرینی بخریم
معلم می گوید دو تا و بچه ها باید فوراً به گروه های دو نفری تقسیم شوند و آن هایی که از گروه باقی ماندند از بازی خارج می شوند. به همین ترتیب برای عدد 3، 4 و 5 عمل می کنیم.
5. آموزش عدد پنج:
از کودک بپرسید هر دست چند تا انگشت دارد؟
از کودک بپرسید هر پا چند انگشت دارد؟
چیزهایی در خانه پیدا کنید که پنج عدد باشد.
به کودک مقدار زیادی نخود دهید و از او بخواهید که آن ها را 5 تا 5 تا بشمارد و کنار بگذارد.
از او بخواهید که درخواست های زیر را انجام دهد.
2 تا دسته 5 تایی 2 تا دسته 3 تایی 4 تا دسته 2 تایی 3 تا دسته 5 تایی 1 دسته 4 تایی و ...
6. آموزش عدد شش، هفت و ... و ده:
الف. چندین جعبه تهیه کنید و روی هر جعبه یکی از اعداد را بنویسید و سپس آن ها را در اختیارکودک قرار دهید و از او بخواهید در هر جعبه با توجه به شماره ی جعبه در آن مداد یا حبوبات و یا چیزهای دیگر قرار دهد.
ب. کودک را تشویق کنید تا شماره های مختلف را در اطراف خود بیابد مثل روی شماره گیر تلفن، شماره های ساعت، شماره ی پلاک آب، شماره ی پلاک خانه.
ج. تصویر یک مزرعه با حیوانات مختلف فراهم کنید و آن را نشان کودک دهید و از او در مورد تعداد حیوانات داخل مزرعه سؤال کنید. این فعالیت مخصوص سنین 7-5 سال است.
د. با استفاده از مقوا سه سری کارت تهیه کنید:
- روی سری اول اعداد از 0 تا 10 نوشته شود.
- روی سری دوم به جای نوشتن اعداد، شکل مربع بکشید. مثلاً یک مربع، دو مربع و ...
- روی سری سوم تصویر بکشید.
این کارت ها را میان کودکان توزیع کنید و از آن ها بخواهید دایره وار بچرخند. در هر بار یکی از اعداد را نام ببرید در این حالت سه سری کودک باید داخل دایره شوند. یک سری با نماد عدد، یک سری با نماد اشکال هندسی و یک سری با کارت هایی که دارای تصویر است.
هـ. به کودک تعدادی مهره دهید و از او بخواهید در هر بار هر تعدادی را که نام بردید از ظرف خارج کند. مثلاً 7 مهره، 3 مهره، 9 مهره و ...
و. پازل های عددی درست کنید که در یک قسمت آن عدد مربوط نوشته شده باشد و در قسمت دیگر آن اشکال مربوط به آن
آموزش اشکال هندسی:
1. اشکال هندسی را روی مقوا ببرید و به دیوار وصل کنید.
2. با مقواهای رنگی سه گوش، چهارگوش، گردی در اندازه ها و با رنگ های مختلف ببرید. این اشکال را در اختیار کودک قرار دهید و از او بخواهید با آن ها شکل های جدیدی ابداع کند.
3. یک رشته نخ به کودک دهید و از او بخواهید شکل های هندسی درست کند.
4. از کودکان بخواهید به صورت دایره وار بنشینند و معلم چند شیء گرد را نام ببرد و از بچه ها بخواهید این کار را ادامه دهند.
5. از کودکان بخواهید به صورت چهارگوش بنشینند و معلم چند شیء چهار گوش را نام ببرد و از بچه ها بخواهید این کار را ادامه دهند.
6. از کودکان بخواهید به صورت سه گوش بنشینند و معلم چند شیء سه گوش را نام ببرد و از بچه ها بخواهید این کار را انجام دهند.
7. اشکال متفاوت با ابعاد متفاوت فراهم کنید و از کودک بخواهید مثلاً از دایره ی بزرگ به سه گوش کوچک و از آن به چهار گوش بزرگ و ... بپرد.
مفهوم کامل و نصف:
نحوه ی آموزش به این شکل است که در حضور کودک یک سیب نصفه و یک سیب کامل را در بشقاب قرار دهید. از کودک بپرسید آن ها با هم تفاوتی دارند یا نه؟ کامل یعنی چه؟ از کودک بپرسید چه چیزهای دیگری را می توان نصف کرد؟ آیا می توان کتاب، مداد رنگی، کاغذ و ... را نصف کرد؟
مهارت 3: مفاهیم
یکی دیگر از پیش نیازهای یادگیری در کودکان درک مفاهیم است. درک و فهم مفاهیم مختلف می تواند اساس بسیاری از آموزش ها و یادگیری های بعدی قرار گیرد.
فعالیت هایی برای آموزش مفاهیم
کوچک، بزرگ و مساوی
1. استفاده از میوه و اشیا
یک سیب کوچک و یک سیب بزرگ یا هر میوه ی مشابه آن انتخاب کنید و مفهوم کوچک و بزرگ را به کودک آموزش دهید. همین کار را می توانید با استفاده از مکعب های چوبی و اشیای دیگر انجام دهید تا کودک به مفهوم کوچکی و بزرگی دست پیدا کند ( تبریزی، 1386 ).
2. استفاده از خمیر
استفاده از خمیر بازی یک راه خوب برای آموزش اندازه و مقدار است. یک خمیر بازی یک رنگ بردارید و آن ها را به صورت دایره با اندازه های مختلف در آورید، سپس بزرگ ترین و کوچک ترین آن ها را جلوی کودک قرار دهید و به او مفهوم کوچک و بزرگ را آموزش دهید. اندازه ها را کم کم به هم نزدیک کنید تا کودک بتواند تغییر اندازه کم را نیز درک کند.
برای آموزش مفهوم مساوی، مقدار مساوی از خمیر را بردارید و به شکل گلوله درآورید ( دقت داشته باشید که مقدار خمیر یکسان باشد تا گلوله ها هم اندازه شود ).migna.ir سپس به او مفهوم مساوی را آموزش دهید. اجازه دهید که کودک در گلوله کردن خمیر به شما کمک کند و دست ورزی با خمیر را تجربه کند.
-
کم و زیاد
1. بازی با خوراکی ها
بهتر است آموزش مقدار کم و زیاد را با خوراکی هایی که کودک دوست دارد شروع کنید. می توان از شکلات شروع کرد. تعدادی شکلات جلوی کودک بگذارید. شکلات ها را به دو دسته تقسیم کنید. یک دسته تعداد زیادی شکلات دسته دیگر تعدادی کم ( مثلاً یک دسته 10 شکلات و دسته دیگر 3 شکلات ). باید ابتدا تفاوت زیاد باشد و کم کم تفاوت را کم کنید. بعد از درک مفهوم کم و زیاد می توان مفهوم مساوی را با استفاده از تناظر یک به یک به کودک آموزش داد. به این صورت که شکلات ها را به دو دسته ی مساوی تقسیم می کنید و از کودک می خواهید که بگوید کدام بیش تر، کم تر و یا مساوی است؟ اگر کودک یک دسته را بیش تر یا کم تر نامید، شکلات ها را مرتب و با فاصله جلوی او بچینید. به او بگویید این شکلات ها که جلوی من است مال من و این هایی که جلوی توست مال توست. حالا ببینیم از کی بیش تره؟ شکلات ها را ردیف و مقابل هم قرار می دهید و می گویید ببین همه مثل هم است. پس شکلات ها با هم مساوی است.
2. اشیا و تصاویر
بعد از این که کودک با استفاده از خوراکی ها مفهوم کم و زیاد و مساوی را یاد گرفت، به سراغ اشیا و تصاویر بر روید تا مفهوم در آن تثبیت شود.
زیر، رو، بالا، پایین
توپ هایی را انتخاب کنید و یک بار زیر میز و یک بار روی میز قرار دهید. هم زمان کلمه ی زیر یا رو را تکرار کنید و از کودک بخواهید که او هم تکرار کند تا این مفهوم در او شکل گیرد.
همان توپ را در دست گرفته یک بار بالا ببرید و بار دیگر پایین بیاورید و آن قدر این کار را ادامه دهید تا کودک مفهوم بالا و پایین را یاد بگیرد ( تبریزی، 1386 ).
دور و نزدیک، داخل و خارج
کودک را جلوی خود درحالت ایستاده قرار دهید. از او دور شوید و بگویید: « دارم از تو دور می شوم. دووور ». حالا به او نزدیک شوید و تکرار کنید: « دارم به تو نزدیک می شوم. نزدیییک ». حالا از او بخواهید این کار را با شما انجام بدهد و تکرار کند « دور، نزدیک. دور، نزدیک ». زمانی که کودک به صورت عینی و تجربی این مفهوم را یاد گرفته به سراغ تصاویر بروید و دوری و نزدیکی را روی تصویر به او آموزش دهید و از او بپرسید. هم چنین می توانید از او بخواهید که اشیا دور و نزدیک خودش را نشان داده و نام ببرد.
-
جلو، عقب
1. قطار بازی
برای آموزش مفهوم جلو و عقب یا جلو و پشت می توان از چند بچه ی دیگر هم کمک گرفت و اگر امکان آن نیست 2 نفری هم می توان انجام داد. به صف بایستید بگویید می خواهی قطار بازی کنیم؟ سپس به کودک مفهوم جلو و عقب را آموزش دهید. اگر او جلوی شماست بگویید تو جلوی منی، جلو. من عقبم، من پشت تو هستم. این جمله را چند بار تکرار کنید و از او هم بخواهید تکرار کند. جاها را عوض کنید تا کودک بتواند به طور کامل به مفهوم دست پیدا کند.
اگر بازی را به صورت گروهی انجام می دهید از بچه ها بخواهید که هر کدام اسم نفر جلویی یا عقبی خودش را صدا کند.
2. ماشین بازی
ماشینی را بردارید و آن را جلو و عقب ببرید و مرتب تکرار کنید « جلو، عقب ». از کودک نیز بخواهید که این کار را تکرار کند.
در مرحله ی بعد، از چند ماشین استفاده کرده و ترافیک درست کنید. بهتر است ماشین ها به رنگ ها یا اندازه های مختلف باشد. سپس از او سؤال بپرسید. مثلاً: ماشین جلوی ( یا عقب ) ماشین قرمز کدام است؟
کوتاه - بلند
1. قدگیری
بهتر است ابتدا کوتاهی و بلندی را به صورت عینی آموزش داد. کودک را جلوی خود در حالت ایستاده قرار دهید. بگویید می خواهیم بدانیم قد چه کسی بلندتر است. به او بگویید من بلندم شما کوتاهی. همین کار را با بچه ها و یا اشیا کوتاه تر یا بلندتر از خودش که در خانه است، انجام دهید.
2. استفاده از اشیا
می توان از مدادهای با اندازه های مختلف یا اشیا با اندازه های مختلف استفاده کرد و مفهوم کوتاهی و بلندی را مانند بالا به کودک آموزش داد.
3. استفاده از تصاویر
وقتی کودک به مفهوم کوتاهی و بلندی دست پیدا کرد، به او تصاویری را نشان دهید و از او بخواهید که کوتاه ترین یابلندترین را پیدا کند.
شناسایی جهت های راست و چپ
برای آموزش سمت راست و چپ طبق تجربه ی نویسندگان ابتدا بهتر است که دست راست و چپ را به صورت عینی به کودک آموزش داد. ابتدا از دست خودش کمک بگیرید و بهتر این است که دستی را هدف قرار دهید که کودک مدادش را در آن دست می گیرد. سپس به سراغ دست طرف مقابل ( که می تواند خود شما باشد ) بروید اما ابتدا پشت به کودک بنشینید و به او بگویید دست راست شما را بگیرد و سپس رویتان را به سمت او- همان طور که دست راست شما را گرفته- برگردانید و به او توضیح دهید که اگر کسی مقابل تو قرار بگیرد دست راست و چپ او مخالف تو می شود مثل زمانی که می خواهی با کسی دست بدهی.
مفاهیم مربوط به محیط فیزیکی
آب
پروژه ی اول: آب در زمین
در این پروژه کودک با آب آشنا می شود و با او در این مورد گفت و گو می کنیم.
کودک باید بداند همه جانداران به آب نیازمندند. آبی که انسان برای مصارف خوراکی استفاده می کند باید تصفیه شده و بدون میکروب باشد.
صحبت راجع به حیوانات آبزی
موارد استفاده از آب
چرا باید در مصرف آب صرفه جویی کرد؟
آب چه گونه به وجود می آید؟
چرخه آب چیست؟
گرمای خورشید
آب رودخانه ها و دریاچه ها ---- تبدیل به بخار ----- ابر ----- سرما ------ باران ----- آب رودخانه ها و ...
چرخه آب به ادامه زندگی کمک
می کند.
کودک تجاربش را در مورد آب بگوید.
حیوانات آبزی را نام ببرد و تصاویر آن ها را رنگ کند.
از کودک بپرسد برای رشد گیاه و انسان کدام آب بهتر است؟ آب نمک یا آب معمولی؟
کودک ساحل و دریا را نقاشی کند و به او راهنمایی کنید می تواند از دانه های ماسه و شن استفاده کند.
کودک به این سؤالات پاسخ دهد:
اگر انسان و جانوران آب نخورند چه می شود؟ چند وسیله ی نقلیه که روی آب حرکت می کند را نام ببرید؟
اگر در زمین آب نبود چه می شد؟ نام رود محل زندگی شما چیست؟
آیا هر آبی قابل خوردن است؟ چند ورزش آبی نام ببرید؟
گیاه
پرژوه دوم: گیاه در زمین
در این پروژه کودک با گیاه و اجزای آن و نقش آن در زمین آشنا می شود و با او در این مورد گفتگو می کنیم.
از کودک بخواهید نظر و تجربه اش را درباره ی گیاه بگوید و شکل گیاه را رنگ کند.
سه دایره و چهارگوش برای کودک بکشید و از کودک بخواهید در هر یک از آن ها یک گلدان بکشد و در هر دایره یکی از چیزهایی را که گیاه برای رشد به آن نیازمند است بکشد ( گیاه به آب، هوا، نور خورشید و خاک نیازمند است ) از کودک بخواهید در چهارگوش یکی از چیزهایی را که هم برای رشد گیاه و هم انسان لازم است را بکشد. ( هدف از این کار پیش بینی، فرضیه سازی، الگوسازی و کاربرد آن و استنتاج است. )
تصاویر گوناگونی از ریشه ی گیاهان به کودک ارائه دهید.
تصاویر گوناگونی از ساقه ی گیاهان به کودک ارائه دهید.
تصاویر گوناگونی از برگ های گیاهان به کودک ارائه دهید.
در مورد فواید گیاهان با کودک صحبت کنید.
از کودک بخواهید تجارب و نظراتش را از گندم تا نان و مشاغل مربوط به آن ها مثل کشاورز، آسیابان و نانوا بگوید.
در مورد انواع نان با کودک صحبت کنید.
از کودک بخواهید تجارب و نظراتش را در مورد وضع درختان در هر فصل بگوید. در مورد جنگل و دشت صحبت کند و کودک نقاشی از جنگل بکشد.
کودک به این سؤالات پاسخ دهد:
آیا گیاه رشد می کند؟ چه گونه؟ نام گلی را که دوست داری نام ببر؟
اگر گیاه نبود چه می شد؟ نام یک درخت میوه دار را که دوست داری بگو؟
یک غذا که با گیاه درست می شود را نام ببر؟
یک ساز که با گیاه درست می شود را نام ببر؟
نام یک گل که در خانه داری بگو؟
خاک
پروژه ی سوم: خاک در زمین
در این پروژه کودک باخاک در زمین و یکی از منابع زمین یعنی خاک آشنا می شود و با او در این مورد گفتگو می کنیم و او را با بیابان، خاک، کویر و ... آشنا می کنیم.
کودک باید بداند که خاک انواع گوناگون دارد. خاک رس، ماسه ای، برگ و ...
از خاک ها استفاده های زیادی می شود مثل ظروف سفالی، دیوارهای گلی، کوره های آجرپزی و ...
بعضی از حیوانات در خاک زندگی می کنند مثل کرم و ...
جستجو کنید در خاک چه حیواناتی زندگی می کنند؟
کودک آزمایش انجام دهد:
کودک به این سؤالات پاسخ دهد:
از خاک چه استفاده هایی می کنیم؟
خاک ها چه رنگ هایی دارند؟
چه چیزهایی داخل خاک رشد می کنند که ما آن ها را می خوریم؟
چه کار کنیم تا خاک از بین نرود؟
چند گیاه نام ببرید که نام زمین را همراه داشته باشند؟
سنگ و کوه
پرژوه ی چهارم: سنگ و کوه در زمین:
کودک با انجام این پروژه با سنگ کوهستان آشنا می شود.
کودک سنگ های مختلفی را پیدا کند. با آن ها شکل های مختلفی بسازد.
موارد استفاده از سنگ ها را کودک باید نام ببرد.
در راه خانه تا کلاس کودک به اطراف توجه کند و ببیند در چه جاهایی سنگ به کار رفته است.
از کودک بخواهید سنگ های نرم را از زبر جدا کند و آن ها را زیر کاغذ بگذارد و با مداد شمعی روی کاغذ بکشد و نمونه سنگ را زیر آن بچسباند.
کودک به سؤالات زیر پاسخ دهد:
نام نزدیک ترین کوه به خانه شما چیست؟
چند ورزش را که در کوه انجام می شود نام ببرید؟
موارد استفاده از سنگ ها؟
آیا در ساختمان خانه شما سنگ به کار رفته است؟
جانداران
پروژه ی پنجم: جانداران در زمین:
کودک در این پروژه با نقش جانداران آشنا می شود. در مورد شکل، حرکت، صدا و ...
در مورد جانداران گیاه خوار و گوشت خوار صحبت کنید.
در مورد محل سکونت جانداران صحبت کنید.
در مورد مهاجرت حیوانات صحبت کنید.
درباره ی فوائد جانداران صحبت کنید.
از کودک بخواهید تصویر حیوانی را که دوست دارند و حیوانی را که از آن می ترسد نقاشی کنند یا عکس آن را بچسبانند.
کودک به سؤالات زیر پاسخ دهد:
حیوانی که صحبت می کند چه نام دارد؟ چند حیوان گیاه خوار نام ببر؟
حیوانی که در لاکش زندگی می کند چه نام دارد؟ چند حیوان گوشت خوار نام ببر؟
حیوانی که شب بیدار و روز خواب است چه نام دارد؟ حیوانات وحشی در کجا زندگی می کنند؟
حیواناتی که اصلاً دست و پا ندارند؟ حیوانات اهلی در کجا زندگی می کنند؟
حشرات چند دست و پا دارند؟ بزرگترین جاندار روی زمین کدام است؟
انسان
پروژه ی ششم: انسان در زمین:
کودک این گونه با نقش انسان در کره زمین آشنا می شود.
از کودک بپرسید چرا به انسان موجود زنده می گویند؟
به غیر از انسان چند موجود زنده نام ببرید؟
با کودک در مورد نیازهای انسان صحبت کنید؟
با کودک در مورد اعضای بدن انسان صحبت کنید؟
با کودک در مورد مشاغل انسان صحبت کنید؟
با کودک در مورد خواب و غذای انسان صحبت کنید؟
مهارت 4: خلاقیت
همه ی کودکان هنگام تولد بالقوه دارای استعداد خلاقیت هستند. این استعداد بالقوه در صورت پرورش مناسب می تواند شکوفایی مداومی داشته باشد. رشد خلاقیت از شش سالگی شروع به کند شدن می کند.
فرد خلاق معمولاً به کسی گفته می شود که برای هر وظیفه و مسأله ای راه حل های ابتکاری و منطقی متعددی پیدا می کند.
خلاقیت می تواند در جلوه های مختلفی مثل نویسندگی، گفتگو، بازیگری، ساختمان سازی و یا حتی بازی بروز کند. بعدها در اکثر مشاغل و حرفه ها کاربرد دارد. کودک باید ترغیب شود که ایده های خود را به روش های مختلف بیان کند و به روش ها و کارهای او احترام گذاشته شود و زمان و فضای مناسب برای نشان دادن خلاقیتش در اختیار او قرار بگیرد.
فعالیت هایی در جهت رشد خلاقیت
تهیه کتابچه:
موارد مورد نیاز برای تهیه کتابچه:
1. مقداری کاغذ به رنگ سفید یا روشن در ابعاد ( 20×80 سانتی متر ) 3 یا 4 قطعه از کاغذ کافی است.
2. یک تکه مقوا برای جلد کتابچه
3. برای صحافی کتاب می توان از چسب، منگنه، نخ یا سیم صحافی استفاده کرد.
4. ماژیک برای نوشتن داخل کتابچه
روش اجرای کار:
برای تهیه ی کتابچه همکاری مربی یا والد الزامی است. مربی کاغذها را به ابعاد ( 20×80 سانتی متر ) می برد و جلدی نیز برای این کتابچه به ابعاد کاغذ تهیه می کند و با همکاری بچه ها به وسیله ی چسب، نخ و ... برگ های کاغذ را به هم متصل می کند. کودک می تواند در این کتابچه طرح هایی بکشد و در مورد آن داستانی بگوید که ارتباطی با طرح های او نداشته باشد. در مورد موضوع داستان سخت گیر نباشید. داستان کودک را با ماژیک بنویسید. میگنا دات آی آر،حتی کودک می تواند در مورد فیلم یا کارتونی که دیده است، داستانی بسازد. مطالب را برایش بنویسید و آن ها را برایش بخوانید. در هنگام نوشتن تاریخ آن روز را ثبت کنید.
هدف ها:
1. کودک با این کار می تواند تصاویر به هم ریخته ی ذهن خود را مرتب کند.
2. پدر و مادر و مربی از ترس ها و درک اشتباهی که کودک داشته است، آگاه می شوند.
3. این کتاب کوچک گنجینه ای برای سال های بعد است.
طراحی آزاد روی کاغذ بزرگ
مواد مورد نیاز:
1. کاغذ برگ ( بزرگ تر از 25 سانتی متر )، رنگ روشن.
2. مقداری چسب.
3. مداد شمعی های بزرگ با رنگ هایی که به خوبی مشخص می شوند.
4. چند ورقه روزنامه.
روش اجرا:
گوشه های کاغذ بزرگ را روی سطحی با چسب بچسبانید ( زیر آن چند ورق روزنامه قرار دهید ).
مداد شمعی های بزرگ با رنگ هایی که به خوبی مشخص می شوند، به کودک بدهید تا نقاشی کند.
نکته: این کار باید تکرار شود.
طراحی با پاستل روغنی
موارد مورد نیاز:
1. مقوای تیره یا سیاه
2. چند بسته پاستل روغنی
روش اجرای کار:
روی یک تکه کاغذ غیرقابل استفاده به کودک نشان دهید که چگونه رنگ ها با هم ترکیب می شوند، مثلاً مقداری رنگ آبی را روی کاغذ بریزید و مقداری رنگ زرد به آن اضافه کنید رنگ سبز به دست می آید.
کودک ممکن است طراحی کند یا رنگ ها را با هم ترکیب کند. سعی نکنید به کودک بگویید رنگ های ترکیبی بهتری ایجاد کند. تا جایی که می توانید به سؤالات او درباره ی رنگ ها پاسخ دهید.
هدف:
رنگ یکی از مهم ترین موادی است که کودک می تواند با آن کار کند. اگر رنگ را به صورتی مناسب در اختیار کودک قرار دهیم، کودک یاد می گیرد که در آینده از راه حل های مختلفی برای حل مشکلات خود استفاده کند و فرصت های بی شماری برای کشف کردن به دست آورد. کودک می تواند از رنگ به مثابه یک کاردستی استفاده کند و آن را با ابزار مختلفی به کار ببرد. رنگ ماده ای است که حس را منتقل می کند و روش به کارگیری آن توسط کودک می تواند مطالب زیادی را در مورد حالت و احساساتش بیان کند.
رنگ انگشتی خوراکی
مواد لازم:
1. آرد یا نشاسته ذرت
2. کمی آب
3. رنگ غذا چند قطره
4. زرده تخم مرغ، یک عدد
روش اجرا:
تنها یک رنگ انگشتی را در اختیار کودک قرار دهید ( ترجیحاً رنگ روشن ) و در مرتبه های بعدی نیز از همان رنگ استفاده کنید، کودک از این کار لذت می برد و از تکرار خسته نمی شود. کودکان از تکرار کارها خیلی چیزها می آموزند. ساده کردن موادی که به کودک ارائه می شود باعث می شود تا توجه کودک به کاری که انجام می دهد، معطوف شود.
مواد مورد نیاز:
1. رنگ انگشتی
2. پارچه پلاستیکی یا سفره ای به رنگ روشن، یا کاغذ روغنی
پس از این که کودک از طریق فعالیت های انگشتی تجربه ی قابل توجهی در کشف تأثیرات فیزیکی رنگ به دست آورد، می توانید قلم مو و مقداری رنگ در اختیارش قرار دهید. وقتی کودک مفهوم کار را با استفاده از وسایلی چون شانه و قاشق را درک کرد برای این کار آماده است.
کار با قلم مو:
1. قلم موی کوچک یک سانتی متری
2. یک ظرف کوچک رنگ تمپرا
3. کاغذ جاذب
نکته: هر رنگ یا گروه رنگی باید چندین بار توسط کودک تجربه شود و بعد رنگ یا گروه رنگی دیگر استفاده شود.
ترتیب ارائه ی رنگ ها:
1. رنگ سیاه، یک قلم موی سیاه
2. رنگ قرمز، یک قلم موی قرمز
3. رنگ آبی، یک قلم موی آبی
4. رنگ زرد، یک قلم موی زرد
5. رنگ سفید ( روی کاغذ سیاه )، یک قلم موی سفید
6. رنگ سبز، یک قلم موی سبز
7. رنگ نارنجی، یک قلم موی نارنجی
8. رنگ ارغوانی، یک قلم موی ارغوانی
9. رنگ قرمز/ زرد، ظرف خالی، سه قلم مو
10. رنگ زرد آبی، ظرف خالی، سه قلم مو
11. رنگ آبی/ قرمز، ظرف خالی، سه قلم مو
12. سیاه/ سفید، ظرف خالی، سه قلم مو
13. رنگی + سفید یک قلم مو
14. رنگی + سیاه یک قلم مو
15. سیاه + سفید، ظرف خالی، سه قلم مو
16. قرمز/ سفید، ظرف خالی، سه قلم مو
17. آبی/ سفید، ظرف خالی، سه قلم مو
18. قرمز/ سبز، ظرف خالی، سه قلم مو
19. زرد/ ارغوانی، ظرف خالی، سه قلم مو
20. نارنجی/ آبی، ظرف خالی، سه قلم مو
21. قرمز/ زرد/ آبی، ظرف خالی، سه قلم مو.
22. قرمز/ زرد/ آبی/ سیاه/ سفید، یک پالت رنگ، 9 قلم مو
باید توجه داشته باشید که محدود کردن رنگ هایی که در اختیار کودک قرار می گیرد با توجه به شروع نقاشی در سن 18 ماهی نه 6 سالگی است. با وجود این که اگر تجربه ی نقاشی کودک در 6 سالگی صورت گرفت، دقیقاً این مراحل باید طی شود.
ترکیب رنگ و حالت بصری چند رنگ تا زمانی که کودک از حیطه ی تجربیات آگاهی از حرکات بدن در کارهایش عبور نکرده و به اطلاعات لازم دست نیافته است، بهتر است به تأخیر بیفتد. کودک بزرگ تر این مراحل را مانند بازی های دیگر سریع تر از کودکان خردسال پشت سر خواهد گذاشت.
کاغذ
این فعالیت می تواند جزء فعالیت های حرکتی ظریف قرار بگیرد.
پاره کردن کاغذ : مقداری کاغذ در اختیار کودک قرار دهید تا انگیزه ای برای یادگیری پیدا کند و کاغذها را پاره کند ( این کار برای کودک مستلزم قدری هماهنگی است ).
کودک باید یاد بگیرد که چگونه کاغذ را نگاه دارد و آن را به راحتی پاره کند.
هدف ها:
1- کودک با این کار مقدار زیادی انرژی آزاد می کند.
2- موجب رشد عضلات کودک می شود.
3- کودک تفاوت لبه ها را در می یابد ( کاغذهای پاره شده لبه های دندانه دار دارند و به نظر نرم تر می آیند. کاغذهای بریده شده لبه هایی صاف و سخت دارند ).
سوراخ کردن کاغذ
1. کاغذ سوراخ کن را در اختیار کودک قرار دهید و برای انجام این کار به او کمک کنید.
2. بهتر است کاغذ را جلوی نور یا روی کاغذی با رنگ متفاوت قرار دهید و درمورد آن با کودک صحبت کنید تا کودک از فضاهای خالی داخل کاغذ آگاهی پیدا کند.
بریدن کاغذ با قیچی
نکاتی در مورد استفاده از قیچی
1. ابتدا به کودک می گوییم که خیلی آرام به لبه ی قیچی دست بزند و تیز بودن آن را به او گوش زد می کنیم.
2. قیچی را به صورتی در دست بگیرد که نوک آن به طرف تو نباشد. برای شروع بریدن کاغذ هیچ روش صحیحی برای دست گرفتن کاغذ وجود ندارد و راحت ترین حالتی که کودک می تواند آن را در دست بگیرد، کفایت می کند. بریدن، خود تجربه مهم و رضایت بخشی است.
کودکان پیش دبستانی الزاماً دوست ندارند پس از کار بریدن شکل های بریده شده آن ها را در یک کلاژ بچسبانند. بریدن می تواند تجربه ی جذابی باشد اما چسبانیدن توجهش را از این کار منحرف خواهد کرد.
کلاژ
به معنای چسباندن تصویری است که از چسباندن کاغذ، پارچه و دیگر مواد روی یک سطح صاف به دست می آید، برای بچه های کوچک درست کردن یا جمع آوری مواد مختلف باید فعالیتی جدا از چسباندن باشد. برای کودکان پیش دبستانی، هرگونه کار با کلاژ باید به صورت غیر بازنمایی ( غیرتصویری ) باشد.
1. بریده های کاغذ باید به شکل هندسی یا بدون شکل خاصی باشد.
2. با کلاژ های ساده کار را شروع کنید و کم کم مواد تزئینی بیش تری در مقوای پس زمینه اضافه کنید.
چسباندن یک مهارت پیچیده است. بهتر است قبل از این که کار با کلاژ را شروع کنید، ابتدا کودکان در استفاده از چسب مهارت پیدا کنند.
چسب نواری:
استفاده از چسب های نواری بریده شده، روشی عالی برای آشنا کردن کودک با مفهوم چسباندن است. کودکی که آمادگی لازم برای کنترل چسب ندارد فقط به چسب نواری ارزان قیمت نیاز دارد. می توان از چسب نواری دیگری نیز استفاده کرد که برای کودک جذابیت بیش تری دارد.
روش کار:
1. تکه های چسب نواری را به اندازه های کوچک ببرید و به کودک بدهید تا آن ها را بچسباند.
2. قبل از فعالیت چسباندن می توان به کودک برچسب هایی به شکل مربع، ستاره و غیره ارائه کرد.
شکل های چسب دار
روش کار:
1. دایره های رنگی در اندازه های مختلف به کودک بدهید ( روز اول )
2. روز بعد مربع های رنگی در اندازه های مختلف ( روز دوم )
3. مثلث های رنگی در اندازه های مختلف ( روز سوم )
4. ترکیبی از شکل ها را به کودک بدهید. ( روز چهارم )
هدف:
کودکان مهارت های حل مسأله را می آموزند.
کار با ماکارونی پخته:
ابتدا نحوه ی کار با ماکارونی پخته را به کودک آموزش دهید.
ماکارونی های پخته شده را با مواد رنگی، رنگ کنید و به کودک بدهید تا بر روی کاغذ به هر شکلی که می خواهد آنرا فرم دهد.
منبع مقاله :
دکتر احمد عابدی ... { و دیگران } ؛ (1391)، مهارت های مورد نیاز کودکان برای ورود به مدرسه، اصفهان: نشر نوشته، چاپ اول
معلم و صدا
صدای معلم مهمترین ابزار او در کلاس درس است. صدای معلم بسان خمیری است که ذهن فعال و خلاق او با ایجاد تغییراتی در آن، کلمات و جملاتی را از دهانش صادر می کند و به سمت گوش دانش آموزان آینده ساز می فرستد. این کلمات و جملات، واسطه بین ذهن خلاق و کاردان او و مغز فعال شاگردانش است. اگر گفتار (1) معلم مختل باشد می تواند بر کفایت شغلیش اثر منفی داشته باشد. یکی از مهمترین اختلالات گفتاری شایع در بین معلمین، اختلالات صوت یا صدا (2) است.
معلم و صدا
صدای معلم مهمترین ابزار او در کلاس درس است. صدای معلم بسان خمیری است که ذهن فعال و خلاق او با ایجاد تغییراتی در آن، کلمات و جملاتی را از دهانش صادر می کند و به سمت گوش دانش آموزان آینده ساز می فرستد. این کلمات و جملات، واسطه بین ذهن خلاق و کاردان او و مغز فعال شاگردانش است. اگر گفتار (1) معلم مختل باشد می تواند بر کفایت شغلیش اثر منفی داشته باشد. یکی از مهمترین اختلالات گفتاری شایع در بین معلمین، اختلالات صوت یا صدا (2) است.
در بسیاری از موارد، معلم علیرغم مبتلا بودن به اختلالات صوتی، بدون اینکه پیگیر درمان باشد به تدریس ادامه می دهد و طبق معمول از صدایش استفاده می کند، غافل از آنکه این کار می تواند اثرات منفی و جبران ناپذیری بر حنجره (3) و صدایش داشته باشد. عدم پیگیری درمان ناشی از عوامل مختلفی است. بسیاری از معلمین نمی دانند باید به چه کسی مراجعه کنند و چه اقدام بجا و مناسبی را انجام دهند. برخی از آنها به یک پزشک عمومی یا متخصص گوش و حلق و بینی (4) مراجعه می کنند و مسیر درمانی درستی را طی می کنند. متأسفانه در اکثر موارد، به واسطه عدم آشنایی با اختلالات صوت و نیز عدم آشنایی با گفتار درمانی (5) با آسیب شناسی گفتار و زبان (6)، به تجویز دارو و یا چند روز مرخصی استعلاجی اکتفا می شود که ممکن است تا حدودی، آن هم به طور موقت مؤثر واقع شود ولی چاره اساسی نیست. برخی از معلمین نیز به واسطه ی خفیف بودن مشکل صوتیشان، نیاز به پیگیری درمان را چندان احساس نمی کنند؛ آنها معمولاً با رعایت نکاتی که همکاران و اطرافیانشان توصیه می کنند سعی می کنند با مشکل صوتی خود مقابله کنند یا لاقل از بدتر شدن آن جلوگیری نمایند. برخی از معلمین به واسطه نگرش منفی که از پزشکان و خدمات درمانی دارند از مراجعه جهت درمان خودداری می کنند، ولی برخی نیز به خاطر مشکلات مالی از پیگیری درمان سر باز می زنند.
یکی از ویژگی های مهمی که از شخصیت (7) معلم در ذهن شاگردان باقی می ماند صدای اوست. همه ما وقتی به ذهنمان مراجعه می کنیم علاوه بر ویژگی های چهره و رفتار (8) معلمین خود در دوران مدرسه یا دانشگاه، تصویری ذهنی از صدای هر یک از آنها را در ذهن داریم، و علیرغم گذشت سالها می توانیم بگوییم خوش صدا ترین آنها کدام معلم بوده است. صدای خوش، نعمتی است که باید قدر آن را دانست و اهمیت آن در شغل معلمی بسیار بیشتر است.
صدای خوب، بویژه برای یک معلم، صدایی است که با حداقل انرژی تولید شود، از نظر زیر و بمی (9) و کیفیت (10) به گونه ای باشد که با سن، جنس، و جثه، و قیافه فرد متناسب باشد، و از نظر بلندی نیز از فاصله چند متری به راحتی قابل شنیدن باشد. انرژی لازم برای آوا سازی باید به قدر کم باشد که فرد احساس راحتی کند و توجهش فقط معطوف به مفهوم گفتارش و وضعیت توجه (11) و یادگیری (12) دانش آموز باشد. توضیح آنکه اگر معلم در حین تدریس خسته شود و برای آواسازی نیاز به تلاش و انرژی بیشتری داشته باشد در حین صحبت کردن توجهش به نحوه ی صداسازی (13)، و خستگی ناشی از آن جلب می شود.
حفظ صدای خوش یک معلم حائز اهمیت فراوانی است. معمولاً صدای معلمین در ابتدای دوره ی شغلیشان خوب است و ممکن است در طی ماه ها و سال ها تدریس، در معرض خطر ابتلا به انواع اختلالات صوتی قرار بگیرد. دانش کافی درباره بهداشت صوتی (14) و رعایت آن آسان ترین، مؤثرترین، و مهمترین اقدام برای پیشگیری از ابتلا به اختلالات صوتی است.
شرایط شغلی تدریس، به عنوان معلم مدرسه یا استاد دانشگاه یا مراکز آموزشی دیگر، شرایط سخت و طاقت فرسایی است. متأسفانه اکثر افراد فکر می کنند شغل معلمی، شغل بسیار آسانی است ولی واقعیت غیر از این است.
شرایط ویژه ی معلمان و اساتید
شرایط معلمین و اساتید با اکثر مشاغل تفاوت دارد. بسیاری از افرادی که در مشاغل مستلزم فعالیتهای بدنی کار می کنند وقتی که با یک معلم یا استاد روبه رو می شوند از سختی کار خود گله می کنند و افسوس جایگاه معلمی را می خورند و اظهار می دارند که کار بسیار راحتی است، حرف می زنند، حرف زدن که کاری ندارد؛ بارشان یک قلم است، بلند کردن قلم و قلم فرسایی کردن هم کار راحتی است. چنین اظهاراتی ناشی از عدم آگاهی آنها از سختی های شغل معلمی است. وقتی که معلمی گلویش خسته است ولی مجبور است سه ساعت دیگر تدریس داشته باشد کار بسیار طاقت فرسایی است؛ وقتی که معلمی در اثر سرما خوردگی صدایش گرفته است ولی به راحتی نمی تواند مرخصی بگیرد و مجبور است با صدایی گرفته، احساس سردرد، و احساس خستگی زودرس به کارش ادامه دهد و نتیجه اش این خواهد شد که به جای درمان سرماخوردگی در حدود سه روز، چندین هفته با این مشکل دست و پنجه نرم کند سختی این کار معلوم خواهد شد؛ مثل این است که بنایی با وجود کمردرد و زانودرد شدید کارش را تعطیل نکند و از استراحت خودداری نماید.
بسیاری از والدین به طور مکرر از دست رفتارهای کودکی که خود تربیت کرده اند و او را از دل و جان دوست دارند خسته می شوند و ممکن است عصبانی شوند یا به کودکشان پرخاش کنند، در حالی که معلم مجبور است تقریباً هر روز، چندین ساعت از وقتش را با حدود 20 تا 40 دانش آموزی بگذراند که متعلق به 20 تا 40 خانواده مختلف با فرهنگها و تربیتهای متفاوت هستند، و ضمن جلب توجه و همکاری آنها، مطالب زیادی را به آنها تفهیم کند و سعی نماید به نحو مطلوبی یاد بگیرند و برای قبول شدن در امتحان آماده شوند و سپس به کلاسهای بالاتر بروند تا بتوانند به مدارج علمی مطلوبی دست یابند. اگر قرار باشد معلم کارش را بخوبی انجام دهد کار در چنن شرایط بسیار سخت و پیچیده است. این نکته کار را بطور مضاعفی سخت تر می کند که معلم فقط ماشین آموزش در چنین شرایطی نیست بلکه او الگوی رفتاری دانش آموزان نیز هست، لذا، باید الگوی رفتاری و شخصیتی مناسب و ارزشمندی باشد.
یکی دیگر از وجوه سختی کار معلم یا استاد این است که همیشه شرایط رفتاری، یا به اصطلاح "حال و هوای" همه دانش آموزان یا دانشجویان یکسان و طبیعی نیست. وجه دیگر آن است که وضعیت گروههای سنی مختلف، یکسان نیست و تمایلات رفتاری آنها متغیر و متفاوت است. گاهی اوقات رفتار، بیماری یا مشکل یک دانش آموز می تواند روی تمامی اعضای کلاس و حتی معلم تأثیرگذار باشد. برخوردهای نابجای بعضی از مدیران مدارس نیز یکی دیگر از منابع استرس و سختی کار معلمان است.
هر معلم تازه کاری وقتی که با این شرایط سخت روبه رو می شود به دنبال راهکارهای مناسبی است. سالها طول می کشد تا او بتواند تجربیات خوبی را برای مقابله با مشکلات کاری مختلفش به دست آورد. یک معلم تازه کار ممکن است تلاش های کلامی و غیر کلامی زیادی را به عمل آورد تا کلاس را ساکت کند ولی باز هم موفق به انجام این کار نشود ولی یک معلم با سابقه ممکن است فقط جلوی تخته بایستد و به دانش آموزان نگاه کند و کلاس پر از سکوت شود. اگر یک تازه کار شاهد این صحنه باشد ممکن است فکر کند او عجب شانسی دارد، هیچ کاری هم نکرد و هیچ زحمتی هم نکشید، کلاس یکسره ساکت شد؛ ولی اصلاً این گونه نیست. او برای ساکت کردن کلاسش کارهای زیادی را انجام داده است ولی به ظاهر آسان و کم زحمت. برخی از کارهایی که او انجام داده است غیر کلامی هستند. وقتی فراگیرنده ببیند که معلم در حال نظاره کردن اوست، توجهش جلب خواهد شد و می خواهد بداند او چه تصمیمی دارد، چه می خواهد بگوید یا چه کاری می خواهد انجام دهد. به علاوه، شاگردان علاوه بر ساکت ماندن و توجه به معلم، سعی خواهند کرد با دقت در چهره و وضعیت بدنی (15) معلم، از علت سکوت و نگاه پر رمز و راز او سر در بیاورند. معلم با تجربه و موفق خوب یاد گرفته است که بعد از این چند لحظه سکوت نیز باید چه کارهایی را انجام دهد، چه چیزهایی را باید بگوید و مهمتر اینکه چه چیزهایی را نگوید، چه حرکاتی را انجام بدهد و مهمتر اینکه چه حرکاتی را انجام ندهد، با چه سرعتی، چه آهنگی و چه حالتی حرف بزند، و مطالب درسی را چگونه، با چه صدایی و چه چهره ای به دانش آموزان ارائه دهد. اگر دانش آموزی حرکت غیر منتظره ای انجام دهد او دقیقاً می داند که چه کاری را باید انجام دهد. او می داند که حرکت غیر منتظره آن دانش آموز، یک امتحان برای معلم است که تمام دانش آموزان کلاس از نتیجه آن آگاه خواهند شد. لذا، تجربه و خلاقیتش به کمک او می آید و او را قادر می سازد تا بتواند در این امتحان پاسخ های خوبی بدهد و قبول شود. نتیجه این خواهد شد که شاگردان کلاس تصور ذهنی (16) را از رفتارهای آن معلم بدست می آورند. این تصور به آنها می گوید که اجازه ندارند نظم و سکوت کلاس را به هم بزنند. او می داند که نیازی به بلند کردن صدا، در هم کشیدن چهره، یا تهدید وجود ندارد بلکه راههایی منطقی (17)، آسانتر، و مؤثرتر نیز وجود دارند.
اگر معلمی عادت داشته باشد برای ساکت کردن کلاس صدایش را بلند کند برای سلامتی (18) حنجره و صدایش مضر است و در دراز مدت می تواند اثرات ناخوشایندی را بر صدایش داشته باشد. اگر معلمی عادت داشته باشد عصبانی شود و چهره اش را در هم بکشد باعث می شود در سر و صورت و گردن و از جمله حنجره اش، تنش و انقباضات عضلانی (19) اضافی پدید آید که می تواند در دراز مدت، صدا و عملکرد طبیعی معلم را با مشکل مواجه سازد.
اگر معلمی عادت داشته باشد که سعی کند با استفاده از تهدید شاگردانش را ساکت نگه دارد در بسیاری از موارد ممکن است دچار اشتباه شود و تهدید هایی را به کار ببرد که نتواند به آنها عمل کند یا انجام آن تهدید ها باعث قطع رابطه مناسب با دانش آموزان یا ایجاد ترس و وحشت یا تنفر در آنها شود.
هر معلمی دوست دارد شاگردانش سکوت را رعایت کنند و با رغبت و تمرکز به آموزش های او توجه کنند. این تمایل، با اصول بهداشت صوت کاملاً مطابقت دارد. سر و صدای (20) شاگردان معمولاً باعث می شود معلم ناخودآگاه صدایش را بالا ببرد و این برای حنجره و صوت معلم مضر است. در واقع، گفتار نوبتی است و رعایت نوبت (21) در صحبت کردن یک اصل است.
بهتر است معلم عادت کند در همهمه ها سکوت کند و حتی تمایلی به صحبت کردن نشان ندهد و اگر لازم بود به دیگران تفهیم کند اصلاً دوست ندارد در چنین شرایط نامناسبی حرف بزند.
تجربه برخی از معلمین نشان داده است که اگر آرامتر و با بلندی کمتر صحبت کنند به طور غیر مستقیم شاگردان خود را مجبور می کنند سکوت را رعایت نمایند تا بتوانند صدای معلم خود را بخوبی بشنوند و در مواقعی که با سر و صدای بعضی از اعضای کلاس مواجه می شوند خودشان سعی می کنند آنها را ساکت کنند تا بتوانند صدای معلم را بشنوند. البته همه کلاس ها و همه دانش آموزان این گونه نیستند و ممکن است نتوانند یا نخواهند چنین کاری را انجام دهند، ولی مهم این است که معلم به رعایت بهداشت صوتی و حفظ سلامت صدای خود پایبند باشد. در چنین شرایطی، معلم باید در جستجوی راه های مناسبی برای حل مشکل باشد و از نظرات همکاران با تجربه خود برای ساکت نگه داشتن کلاس بهره مند شود.
برخی از معلمین وقتی که با سر و صدای دو یا چند نفر از شاگردان کلاس مواجهه می شوند صدایش را بلند تر می کند یا توأم با ناراحتی یا اعلام نارضایتی به آنها تذکر می دهند ولی در ایجاد سکوت چندان موفق نمی شوند، اگر هم موفق بشوند معمولاً سکوت کلاس بیش از چند دقیقه نخواهد پایید؛ اما بسیاری از معلمین موفق تجربه کرده اند که در این شرایط کافی است گفتارشان را به ناگاه قطع کرده، سکوت کنند و فقط به طور معنی دار به آن دو یا سه نفر نگاه کنند. معمولاً توجه اعضای کلاس نیز به آنها جلب خواهد شد و لحظه ای که آنها متوجه می شوند کار ناپسندشان محور توجه معلم و کلیه اعضای کلاس قرار گرفته است خود ساکت می شوند و ممکن است عذرخواهی نیز بکنند، آنگاه معلم سعی می کند بدون اینکه سررشته درس یا بحث قطع شود به تدریس ادامه دهد و طوری برخورد کند که گویی چیز مهمی اتفاق نیفتاده است و اعضای کلاس نیز فرصت نشان دادن واکنش خاص دیگری را پیدا نمی کنند بلکه سریعاً ذهنشان متوجه مطالب درسی مطرح شده در کلاس خواهد شد که معلم در حال تدریس آنها است. در این صورت، معلم بدون اینکه عصبانی یا ناراحت شود، بدون اینکه از تهدید یا بحث های زائد استفاده کند، بدون اینکه سررشته کلام از دستش خارج شود، و مهم تر اینکه بدون بلند کردن صدایش موفق شده است شاگردان شلوغ را ساکت نماید. چنین برخوردهای موفقی می تواند الگوی مناسبی برای بهداشت صوتی و حتی بهداشت روانی معلمین دیگر در کلاس درس باشد. مسلح بودن معلم به توانایی استفاده از چنین روش هایی باعث می شود او با سهولت بیشتری بتواند آرامش (22) خود را حفظ کند. حفظ آرامش یکی از عوامل بسیار مهم در رعایت بهداشت صوتی است. زمانی که معلم سرماخورده باشد یا صدا و حنجره اش خسته باشد دارا بودن چنین توانایی ها و قابلیت هایی بسیار لازم و مفید خواهد بود.
وجود سر و صدای اضافی محیطی در کلاس درس می تواند عامل منفی و مضر در بهداشت صوتی باشد، زیرا معلم ناخودآگاه صدایش را بلند تر می کند تا بتواند خودش صدایش را بشنود و اطمینان نسبی داشته باشد که دانش آموزان کلاس همگی صدای او را می شنوند و می فهمند.
گاهی اوقات لامپهای مهتابی، نیم سوز شده اند یا ترانس آن ها مشکل دارد و وقتی آنها را روشن می کنند سر و صدای دائمی خاصی را ایجاد می کنند که می توان آن را سر و صدای مزاحم (23) به حساب آورد. گاهی نیز وسایل سرد یا گرم کننده مانند کولر یا فن کویل ایجاد سر و صدا می کنند. اگر کلاس مشرف به مدرسه مجاور، خیابان شلوغ یا کارگاه یا کارخانه ی خاصی باشد می تواند دارای سر و صدای اضافی دائمی یا متناوبی باشد. گاهی اوقات نیز ساختمان مدرسه به گونه ای است که سر و صدای کلاس های مجاور نیز در کلاس درس شنیده می شود. لذا، معلم می تواند موضوع را با مسئولین برای رعایت بهداشت صوتی، جهت رفع یا لااقل کاهش سر و صدای موجود بکوشند. در صورتی که امکان رفع مشکل نباشد، معلم می تواند با همکاری دوستان و همکاران خود، چاره مناسبی بیندیشد. به عنوان مثال، اگر امکان تعویضِ لامپ مهتابی خراب وجود ندارد و فقط به خاطر روشن تر شدن کلاس آن را روشن می کنند، معلم می تواند لامپ مورد نظر را خاموش کند، شخصاً برای تعویض آن اقدام نماید یا لااقل بیشتر وقت خود را در جایی از کلاس مستقر شود که از منبع سر و صدا دورتر باشد. معمولاً برای مصادیق دیگر سر و صدا نیز می توان چاره های نسبی پیدا کرد. بدیهی است در چنین شرایطی، رعایت جنبه های دیگر بهداشت صوتی، اهمیت بیشتری پیدا می کند.
یکی از تسهیلات ضروری در کلاس، مطلوب بودن دمای کلاس در فصول مختلف سال است. سرما و گرما اگر نامناسب یا بیش از حد سرد یا گرم باشد می توان از نظر بهداشت صوتی مضر باشد. لذا، لازم است یکی از نکات مهمی که معلمین در مناطق سرد یا گرم، و همچنین در فصول مختلف سال، به آن توجه داشته باشند وضعیت سرما و گرما و نیز لباس مناسب پوشیدن است. بهتر است پوشیدن لباس گرم در فصول سرد به گونه ای باشد که وقتی معلم به مکان گرم مانند کلاس رسید بتواند به راحتی آن ها را در بیاورد و با لباس متعادلی در مکان گرم حضور داشته باشد؛ در غیر این صورت، ممکن است عرق کند و دچار مشکلات بعدی ناشی از آن شود. بسیاری از افراد، وقتی که به واسطه به تن داشتن لباس گرم اضافی در مکان های گرم عرق می کنند به آسانی دچار گرفتگی بینی شده و مستعد سرماخوردگی می شوند.
عادت های صوتی (24) معلم
بسیاری از معلمین تصور می کنند اگر صدایشان بلند و با تحکم باشد برای موقعیت کلاس بهتر و مؤثرتر است، ولی این کار از نظر بهداشت صوتی مضر است. بلندی صدا باید در حد مطلوب و کافی باشد، و نباید به حدی باشد که بر شلوغی ناشی از سر و صدای دانش آموزان کلاس غلبه کند. به علاوه، وقتی که حنجره و دستگاه آواسازی معلم خسته است مناسب و متعادل بودن سطح بلندی صدا ضروری تر به نظر می رسد.
گر صدای معلم با تحکم همراه باشد ممکن است در نگاه اول به نظر برسد که در ساکت کردن کلاس و افزایش توجه دانش آموزان مؤثر واقع می شود ولی در این الگوی صحبت کردن، معمولاً فرد فشار عضلانی بیشتری را به حنجره، ناحیه گردن، سیستم تنفس (25) و حتی اندام های گفتاری (26) دیگر مانند فک، زبان و نرمکام وارد می کند. معمولاً در این حالت گفته می شود که او به صدای خود فشار آورده است. چنین الگوی گفتاری برای یک معلم اصلاً مناسب نیست و از نظر بهداشت صوت بسیار آسیب رسان است، زیرا در صورت عادت به این الگوی کلامی، او در دراز مدت از این الگو استفاده خواهد کرد.
برخی از معلمین علیرغم بلند صحبت کردن، با حالت تحکم خاصی صحبت می کنند. در این حالت، فشاری که به حنجره و سیستم آواسازی (27) وارد می شود مضاعف شده و بر میزان آسیب رسانی آن افزوده می شود.
در صورتی که جمعیت شاگردان زیاد باشد یا فضای کلاس بزرگ یا نامناسب باشد یا به هر دلیل دیگری لازم ببینید از وسایل تقویت کننده صدا استفاده کنید، حتماً این کار را انجام دهید. ممکن است فکر کنید این کار غیر معمول است ولی اگر وسایل تقویت کننده صوتی (28) مناسبی را بیابید انجام این کار ممکن و مفید است. انواع میکروفون های بی سیم در بازار وجود دارند که می توان صدای معلم را روی موج FM رادیو پخش کنند و با استفاده از پیچ رادیو امکان تقویت صدای پخش شونده روی موج FM وجود دارد.
برخی از معلمین در شرایط خاصی ممکن است صدایشان را به طور ناگهانی بسیار بلند کنند؛ مثلاً ممکن است بر سر دانش آموزی داد بزنند که معمولاً با عصبانیت نیز همراه است. چنین رفتار صوتی نیز به شدت مضر است.
از عادت های صوتی دیگری که ممکن است یک معلم داشته باشد این است که به صورت نامناسبی گریه کند. گریه در عزاداری ها و به مناسبت از دست دادن عزیزان، رفتاری معمولی به نظر می رسد و از نظر بهداشت صوتی اشکالی ندارد ولی نوع یا نحوه گریه کردن مهم است و اگر به صورت نامناسبی باشد می تواند مضر باشد. معمولاً گریه با صدای بسیار بلند می تواند آسیب رسان باشد. اگر گریه همراه با هق هق هایی که ناشی از رها شدن ناگهانی چینهای صوتی از حالتی که به شدت به یکدیگر فشار داده شده اند باشد بسیار مضر است. تنها گریه ی نرم و روانی که خود از عمق وجود بر می آید و فشار چندانی را بر سیستم آواسازی وارد نمی کند از نظر بهداشت صوتی ایمن (29) به نظر می رسد. برخی از افراد که در مواقع مناسب گریه شان نمی آید سعی می کنند با فشار آوردن به خود، همرا با تلاش خاصی گریه کنند. چنین گریه هایی نیز از نظر بهداشت صوتی نامناسب تلقی می شوند. در چنین شرایطی بهتر است فرد با حفظ آرامش و متناسب با جو مجلس، حالت گریه را به خود بگیرد نه اینکه به زور گریه کند. میزان گریه کردن حتی در موارد مناسب یا به جا نیز باید مورد توجه باشد؛ زیرا گریه زیاد نیز می تواند آسیب رسان باشد.
خندیدن نیز یکی از مواردی است که باید در بهداشت صوتی مورد توجه قرار گیرد. شاید شنیده باشید که "خنده بر هر درد بی درمان دواست". با در نظر گرفتن ملاحظاتی، واقعاً این جمله معروف بسیار به جا و مورد پسند عامه مردم است، ولی نه هر خنده ای، به هر میزانی، در هر شرایطی، و برای هر کسی. خندیدن به صورت قهقهه، عادت خوبی نیست؛ بخصوص اگر فرد مورد نظر معلم باشد. اگر خنده به صورت قهقهه، با صدای بلند نیز همراه باشد میزان آسیب رسانی آن مضاعف خواهد شد؛ زیرا این کار، فشار زیادی را بر حنجره وارد می کند. درست خندیدن یکی از موارد مهم در رعایت بهداشت صوتی است.
در شرایطی که معلمی در اثر گریه یا خنده زیاد یا نامناسب دچار خستگی یا گرفتگی صدا شده است بهتر است ضمن مراجعه به پزشک گوش و حلق و بینی و انجام مراقبت های لازم جهت پیشگیری از سرما خوردگی و رعایت بهداشت دهان و دندان، چند روزی از تدریس خودداری نماید و پس از آن نیز تا چند روز با احتیاط تدریس کند و از پر حرفی و بلند صحبت کردن و نیز از صحبت کردن در محیطهای پر سر و صدا بپرهیزد. در صورتی که گرفتگی صدا بیش از یک هفته به طول بیانجامد، بهتر است هر چه سریع تر به یک گفتار درمانگر یا آسیب شناس گفتار و زبان مجرب مراجعه کند.
از عادت های صوتی نامناسب برخی از معلمان نحوه ی تدریس آنها است. بسیاری از معلمان و اساتید، از ابتدا تا انتهای هر جلسه یکسره صحبت می کنند و فکر می کنند با وجدان کاری مطلوبی مشغول تدریس هستند ولی توصیه ما به این افراد این است که اگر رفتار صوتی شما در کلاس درس درست باشد هم وجدان کاری را رعایت کرده اید و هم صدای خود را برای خدمت طولانی و زندگی سالم تر حفظ خواهید کرد.میگنا دات آی آر،از اصول صحیح تدریس این است که معلم یا استاد، از قبل طرح درس را آماده کرده باشد. در این صورت، معلم می تواند طرح درس هر جلسه را به گونه ای تدوین نماید که پس از گذشت بخشی از زمان کلاس، استراحت صوتی داشته باشد بدون اینکه دانش آموزان بیکار باشند. بدین منظور باید در طرح درس هر جلسه، چنین فعالیتهایی دقیقاً مشخص شده باشند؛ فعالیتهایی مانند پاسخ دادن شفاهی به پرسش های معلم، کنترل تکالیف مختلفی مانند مشق یا تکلیف خانه توسط معلم، روخوانی بخشی از کتاب توسط دانش آموزان، حل مسأله در پای تخته و غیره. متأسفانه بسیاری از معلمین پرسش و پاسخ، و کنترل کردن تکالیف مختلفی مانند مشق یا تکلیف خانه را در ابتدای کلاس انجام می دهند و با انجام این کار، فرصت های بالقوه استراحت صوتی خود را در مابین هر جلسه، در ابتدای آن جلسه هدر می دهند.
خوش صحبتی یا پر حرفی برخی از معلمان هم یکی از عادت های صوتی نامناسب است. پرحرفی با بهداشت صوتی در شغل معلمی در تضاد است. هر معلمی به اندازه کافی در کلاس درس حرف می زند. اگر معلم در خانه و محیط اجتماع نیز پر حرفی کند، به حنجره و صدای خود فشار بیش از حد وارد کرده است. البته منظور ما این نیست که معلم نباید در بیرون از کلاس حرف بزند، بلکه منظور این است که اگر معلم می تواند منظور خود را در یک تا پنج جمله بیان کند، آن را در ده الی پنجاه جمله بیان نکند. معلم باید بیاموزد که به سؤالات دیگران با اندکی تأمل پاسخ دهد تا فرصت لازم برای طراحی پاسخ کوتاه تر را در اختیار داشته باشد.
دو مورد دیگر از عادت های صوتی نامناسب، سرفه کردن (30) و صاف کردن گلو (31) است. معمولاً این عادت ها (32) وقتی بوجود می آیند که فرد احساس می کند در گلو یا حنجره اش خلط یا چیز مشابهی وجود دارد که ایجاد مزاحمت می کند. بهترین کار در این شرایط رعایت سکوت و نوشیدن اندکی آب معمولی است. اگر در اثنای کلاس این شرایط برای معلم بوجود بیاید بهتر است تدریس را به مدت چند دقیقه قطع نماید، اندکی آب بنوشد و یک لیوان آب نیز روی میزش بگذارد تا در ادامه جلسه، هر چند دقیقه یک بار اندکی آب بیاشامد. متأسفانه اکثر معلمین معمولاً این کار را نمی کنند بلکه اولین راه را در تلاش آنی و فوری جهت خارج کردن خلط می بینند؛ لذا، بدین منظور گلویشان را صاف می کنند یا به طور مکرر سرفه می کنند.migna.ir آنها به ندرت موفق به خارج کردن خلط می شوند. معمولاً به خاطر غلیظ و چسبنده بودن خلط که معمولاً با احساس خشکی در گلو نیز همراه است، سرفه ها و صاف کردن های مکرر گلو بی حاصل است و نباید این اقدام اشتباه را بطور مکرر انجام داد. اگر خلط نرم و آماده خروج نباشد به راحتی نمی توان با استفاده از سرفه یا صاف کردن گلو آن را خارج کرد. گاهی اوقات نیز خلطی وجود ندارد ولی خشکی حلق و حنجره باعث تحریک گلوی فرد جهت سرفه یا صاف کردن آن می شود که انجام این کارها هم اشتباه بزرگی است.
یکنواخت صحبت کردن هم از دیگر عادت های صوتی نامناسب است. یکنواخت صحبت کردن باعث می شود تا دانش آموزان یا دانشجویان زودتر خسته شوند یا حوصله شان سر برود، یا اینکه زودتر توجهشان به عوامل حواس پرت کن محیطی جلب شود. بروز چنین رفتارهایی در اعضای کلاس می تواند زمینه ساز بروز رفتارهای نامناسب دیگری از سوی معلم یا شاگردان شود.
عادت صوتی نامناسب دیگر، صحبت کردن با فک بسته است. کسانی که با فک بسته صحبت می کنند به واسطه تنگ شدن مسیر عبور صدای خروجی، صدایشان تا حدود زیادی خفه شده و از بلندی آن کاسته می شود. به همین دلیل، این افراد با فشار و تلاش بیشتری صحبت می کنند تا صدایشان اندکی بلند تر و قابل شنیدن شود؛ لذا، چنین افرادی خیلی زودتر دچار خستگی صدا می شوند.
یکی از عادت های صوتی نامناسب هم این است که دو یا چند نفر به طور هم زمان صحبت کنند. از نظر بهداشت صوتی، چنین شرایطی برای عملکرد طبیعی حنجره ایمن نیست. در این شرایط، اصطلاحاً حرف روی حرف می افتد. زمانی این پدیده رخ می دهد که کسی حرف فرد دیگری را قطع کند، یا اگر کسی حرف او را قطع کرد او به صحبتش ادامه دهد. در چنین حالتی، خستگی و گرفتگی صدا خیلی زودتر اتفاق می افتد.
پینوشتها:
Speech -1
voice disorders -2
larynx -3
ENT (Ear Nose and Throat) specialist -4
Speech Therapy -5
Speech-Language Pathology (SLP) -6
personality -7
behavior -8
pitch -9
quality -10
attention -11
learning -12
vocalization -13
vocal hygiene -14
posture -15
mental image -16
logical -17
Health -18
muscle tention -19
noise -20
turn-taking -21
relaxation -22
noise -23
vocal habits -24
respiratory system -25
speech organs -26
phonation system -27
amplifiers -28
safe -29
coughing -30
throat clearing-31
habits -32
منبع مقاله :
امیری شوکی، یونس، جنابی، محمد صادق، قلیچی، لیلا، خداوردی پور، مریم؛ (1385)، بهداشت صوت برای معلمان، : اندیشمند، چاپ اول
مانند فرمانده تدریس نکنیم
برای معلم بهتر بودن در کلاس درس چند راه وجود دارد.
مدیریت کلاس مرحله نخست:
نمونهای ایدهآل باشید. به خاطر داشته باشید که شما یک معلم هستید و لذا بسیار حائز اهمیت است که در چشم شاگردانتان یک ابرقهرمان جلوه کنید. فراموش نکنید که شاگردانتان به شما نگاه میکنند و رفتار شما را تقلید میکنند. اگر شما گستاخ و بیادب باشید آنها نیز چنین رفتاری را در پیش میگیرند. شاگردان باید شما را فردی با اعتماد به نفس ببینند تا بدون آنکه تردیدی به خود راه بدهند شما را الگوی خویش قرار دهند. دانشآموزان در همه سنین نیازمند شخصی هستند که به او تکیه کنند، از او بیاموزند و از اعتماد به او احساس رضایتمندی کنند.
مرحله دوم: برای قانونشکنی عواقب تعیین کنید.
در برابر قانونشکنی و شکستن قوانین عواقب مشخصی تعیین کنید و آنها را بدون کم و کاست اجرا کنید. تنبیهها از اشارات بیکلام (همچون نگاه تند و تیز یا اخم) شروع میشود و تا اخطار کلامی و در مرحله آخر به اجرای پیامدهای تخطی از قوانین ختم میشود.
این پیامدها به شما و به برنامه درسی تان بستگی دارد. به عنوان مثال براساس دیدگاه کارشناسان متدولوژی نوین معلمها نباید عامل استرس را در دانشآموزان نادیده بگیرند، زیرا بعضاً تنبیه میتواند به شدت استرسزا بوده و باعث ایجاد خلل در روند آموزش شود.
در بعضی روشهای آموزشی تنبیه به طور کامل از پروسه آموزشی حذف شده است، زیرا اعتقاد بر این است که استرس مانع یادگیری میشود.
مرحله سوم: مهربان باشید.
معلمهای موفق رابطه تنگاتنگ و صمیمانهای با شاگردان خود دارند و با رفتار خود کاری میکنند که دانشآموزان احساس کنند از اهمیت ویژهای نزد معلم خود بهرهمند هستند. اینگونه معلمها خونگرم، در دسترس، مشتاق و با توجه هستند. سعی کنید پس از اتمام ساعت کلاس مقداری از وقت خود را در اختیار دانشآموزان ساعی قرار دهید و آنها را تشویق به شرکت در فعالیتهای آموزشی، فرهنگی و ورزشی مدرسه کنید، با این کار دانشآموزان نسبت به مدرسه خود متعهد میشوند. اینگونه اقدامها باعث میشود که استرس از میان برداشته شود و بر اساس اظهارات کارشناسان روند آموزشی تسریع مییابد.
مرحله چهارم: قوانین تخطیناپذیر تعیین کنید.
بهتر است معلمها 3 الی 5 قانون کاملاً شناخته شده و تخطی ناپذیر برای کلاسهای درسی خود معرفی کنند. این قوانین در صورت شکسته شدن چنانچه پیشتر ذکر شد، عواقب تعریف شدهای به دنبال خواهند داشت. سعی کنید از دانشآموزان بخواهید که خود این قوانین را تعیین کنند. با برگزاری یک همه پرسی در درون کلاس از نظرات آنها استفاده کنید که در آن صورت آنها نسبت به قوانین متعهدتر شده و احساس مسئولیت میکنند. وقتی چنین مشارکتی رخ میدهد شاگردان احساس میکنند مهم هستند و همین احساس آنها را مسئول بار میآورد.
شما به عنوان معلم میتوانید نقش ناظر بر تعیین قوانین را بازی کنید. زبانشناسان و کارشناسان روششناسی اعتقاد دارند که معلم نباید همچون یک فرمانده که در پادگان همه چیز را تحت کنترل خود دارد و دستور صادر میکند به تدریس بپردازد، او باید اجازه بدهد که دانشآموزان کلاس را کنترل کنند، به یکدیگر احترام بگذارند، هنگامی که معلم صحبت میکند سکوت را رعایت کنند و به مرور با ایجاد روحیه همکاری در کلاس تکالیف و فعالیتها را با هم انجام دهند.
برنامهریزی آموزشی مرحله نخست:
هدف معینی را دنبال کنید. مهمترین بخش در هنگام برنامهریزی درسی تعیین هدف است. چه چیزی را میخواهید دانشآموزانتان یاد بگیرند؟ اگر هدف قدرتمند، عمیق و نمایانگر چیزی باشد که شما واقعاً میخواهید شاگردانتان بیاموزند، باید آن را در برنامه درسی خود منعکس کنید.
مرحله دوم: طرحی قوی و مستحکم داشته باشید.
هر یک از درسها باید به سه بخش ساده که هدف شما را منعکس میکند، تقسیم شود. ابتدا بخش «کنفرانس» یا همان ارائه درس جدید است. در این بخش شما بهعنوان معلم مطلب جدید را در کلاس تدریس میکنید (البته در این بخش پرسیدن سوال و اظهار نظر آزاد است). بخش دوم طرح آموزشی خود را به چیزی اختصاص دهید که مستلزم کار گروهی در کلاس باشد، در این بخش دانشآموزان با هر کسی که خودشان بخواهند کار گروهی را انجام میدهند.
در انتهای این بخش شما میتوانید جلسات بحث و گفتوگو در رابطه با هدف مشخص شده در کلاس برگزار کنید که در آن گروهها کشفیات و عقاید خود را مطرح میکنند. معلمها میتوانند به نسبت میزان فعالیت دانشآموزان برای آنها نمره مثبت ثبت کنند. بخش نهایی هر درس باید قسمتی باشد که در آن دانشآموزان به صندلیهای خود باز میگردند و به آرامی مشغول انجام فعالیت نهایی میشوند همانند پاسخ دادن به سوالات خاصی که روی تخته نوشته شده است یا کشیدن عکسی که مربوط به چیزی میشود که تازه آموختهاند. دانشآموزان باید تنها با شما صحبت کنند (اگر آنها سوالی دارند) یا شخصی که کنار آنها نشسته است.
مرحله سوم: تعیین تکالیف مربوطه.
به جای آنکه هر شب چیز متفاوتی را بهعنوان تکلیف برای بچهها تعیین کنید، بهتر آن است که آخر هفته یک یا دو تکلیف اساسی را برای دانشآموزان تعیین کنید و سپس شنبه آنها را چک کنید.
مرحله چهارم: گرفتن آزمونهای کلاسی را فراموش نکنید.
بهتر است هر پنجشنبه یک آزمون کلاسی برگزار کنید تا از یادگیری مطالب جدید توسط دانشآموزان حصول اطمینان کنید. عملکرد دانشآموزان در آزمون میتواند نمایانگر کیفیت تدریس شما باشد.
منبع: http://www.wikihow.com
ترجمه: محمد جعفری
10 ارزشی که باید به فرزندان خود بیاموزید
بچهها مثل اسفنج میمانند. نگاه میکنند و هر چه که در محیطشان باشد را جذب میکنند، مخصوصاً از طریق دیداری و شنیداری.
اکثر کلمات و رفتارهای آنها ناشی از تقلید از والدینشان یا بزرگترهای دیگر در اطرافشان است. خیلی وقتها از کلماتی که از دهان آنها بیرون میآید حسابی شگفتزده میشوید. و وقتی مدرسه را شروع میکنند، با تاثیرات همسالانشان بمباران شده و دنیای امن و راحتشان زیر و رو میشود. اما اگر فرزندانتان را از همان ابتدا با ۱۰ مورد از مهمترین ارزشها آشنا کنید، میتوانند به خود متکی شده و زندگی شاد و راحت داشته باشند.
من ده سال است که درس میدهم. در طی این مدت در مدارس دولتی، دانشگاه ها، دبستان های خاص، مدارس سواد آموزی و بازآموزی بزرگسالان کار کرده ام. کوچکترین شاگردم یک دختر 6 ساله و بزرگترین آنها یک مهاجر جامائیکایی، یک مادر بزرگ 63 ساله بود که تازه میخواست سواد یاد بگیرد. من حتی به بچه های معلول هم درس داده ام.
گستردگی تجربیاتم زندگی معلمی ام را غنی کرده است اما مرا از لذت همکارانم محروم کرده است: این احساس که وارد کلاس تازه ای در ترم جدید میشوم و میدانم بچهها چه میخواهند و بهترین راه دادن آن به بچهها چیست. منظورم این نیست که بدون هیچ دیدگاه و ایده ای و کورکورانه به کلاس میروم. در اغلب موارد وقت کافی برای جمع آوری محتوای مناسب و چیزی که بچهها با آن کار کنند را دارم. اما آن چیزی که ندارم حس همانندی ای است که به معلمی دست میدهد که سالها در یک کلاس و یک پایه با همان درسها کار میکنند. من فکر نمی کنم چیزی که در ترم قبل مفید بوده، این ترم هم به درد بخورد.
به خاطر وضعیت دایماً در حال تغییرم، من وقت زیادی را به فکر کردن درباره هنر و عمل معلمی، جدا از محتوای تدریس، سن بچه ها، اندازه کلاس یا برنامه آموزشی، تخصیص داده ام. هر جا که میروم معلم های نمونه ای را میبینم که دلم میخواهد بدانم چرا آنها اینقدر خوب هستند و چیزی که کشف کرده ام شباهت ذاتی ای معلم های خوب به هم، بدون توجه به تفاوتهای بنیادی ای مثل سبک، شخصیت، اهداف و الگوهای برهم کنش آنها با دانش آموزان است. من تا آنجا پیش میروم که بگویم شباهت های معلم های خوب با هم - در هر مقطع و برنامه ای - بیش از آن چیزهای مشترکی است که با سایر همکارانشان در موفقیت های مشابه دارند.
برای فهمیدن جمله پر ادعای بالا، سعی کنید این تمرین را انجام بدهید. آرام بنشینید، چشم هایتان را ببندید، و سه تن از بهترین معلمانی را که تا به حال داشته اید، در نظر بیاورید. سعی کنید به خاطر بیاورید که آنها چگونه بودند، چه شکلی بودند، چطور حرف میزدند و رفتار میکردند، کلاس و دفتر کارشان چه شکلی بود و به عنوان دانش آموز چه احساسی را به شما انتقال میدادند. وقتی از تصویر هر کدام آنها راضی شدید، چشم هایتان را باز کنید و به این جملات پارکر پالمر فیلسوف و آموزگار فکر کنید:
مسأله تدریس خوب، مسأله تکنیک نیست. من از دانش آموزان سراسر کشور خواسته ام که معلمان خوب خود را برای من توصیف کنند. بعضی از آنها معلمانی را توصیف کردند که دایم سخن رانی میکردند. بعضی آدمهایی را توصیف کردند که جز تسهیل کار گروهی کار دیگری نمی کردند و بعضی معلمانی مابین این دو را شرح میدادند. اما همه آنها افرادی را توصیف کردند که نوعی ظرفیت ارتباط داشتند، که خودشان را به دانش آموزان و دانش آموزان را به هم و همه را به موضوع تدریس ارتباط میدادند.
آیا معلمان محبوب شما هم همین وصف را دارند؟ وقتی درباره کیفیت تدریس کسی حرف میزنیم به جنبه هایی مانند تکنیک، محتوا و ارائه توجه داریم. ولی همه ما افرادی را میشناسیم که دانش بی اندازه دارند اما نمی توانند آن را منتقل کنند. افرادی که روی کاغذ طرح درس عالی ای دارند اما شاگردانشان بی حوصله و خسته میشوند. اگر صادق باشیم باید بگوییم که تدریس خوب کمتر به دانش و مهارت و بیشتر به رفتار ما نسبت به بچه ها، موضوع و کارمان ارتباط دارد.
بقیه این مقاله به ویژگی های معلم خوب میپردازد. این یک تعریف جامع و کامل نیست و بسیاری از معلمان عالی فقط بعضی از این خصوصیات را دارند و بقیه آنها را با ارزش نمی دانند. این ویژگیها را باید مجموعه ای از ابزارهایی دانست که به معلمان اجازه میدهد در کلاس ارتباط را پدید بیاورند و نگه دارند.
معلمان خوب:
• هدف دارند
• منتظر موفقیت همه دانش آموزان هستند
• تحمل ابهام را دارند
• برای ارضای نیازهای بچهها تمایل به تغییر و هماهنگی دارند
• از ندانستن ناراحت نمی شوند
• به کارشان فکر میکنند
• از مدلهای مختلف یاد میگیرند
• از کار و شاگردانشان لذت میبرند
معلمان خوب هدف دارند
شما نمی توانید به معنای کلی خوب باشید، بلکه باید در چیزی یا کاری خوب باشید. به عنوان معلم معنایش این است که بدانید دانش آموزانتان چه انتظاری دارند، و برای رسیدن به این انتظارات برنامه ریزی کنید، شما هم درباره آنچه در کلاستان رخ میدهد، بر پایه اهدافی که میخواهید به آنها برسید، انتظاراتی دارید. اگر میخواهید بچهها را برای اشتغال آماده کنید، از آنها وقت شناسی و توجه خوب انتظار دارید. اگر در یک کلاس کنکور تدریس میکنید، به توضیح شکل تست و کمک به بهبود مهارتهای امتحان دادن بچهها وقت میگذرانید و اگر میخواهید شاگردانتان در خواندن کتاب بهتر و جدی تر بشوند باید در کلاس وقتی برای خواندن و منابع و کتابهای لازم اختصاص بدهید.
معلمان خوب منتظر موفقیت همه دانش آموزان هستند
این پارادوکس بزرگ تدریس است. اگر ما خودارزیابی مان را کاملاً بر پایه موفقیت شاگردانمان قرار بدهیم، حتماً ناامید خواهیم شد. در همه سطوح، به خصوص در آموزش بزرگسالان، فاکتورهای زیادی در زندگی دانش آموزان وجود دارد که نمی گذارد معلم موفقیت همه را تضمین کند. در عین حال، اگر ما با دیدگاهی جبری، دانش آموزانمان را به رفتار "دست من که نیست" واگذار کنیم، بچهها بی تعهدی ما را حس میکنند و ناامید میشوند. ولی ما میتوانیم با یک سوال ساده محیط شادی را درست کنیم: آیا من همه کارهایی را که میتوانستم در این کلاس، در این زمان، برای رسیدن به نیازهای همه بچه ها، برای رسیدن به همه موفقیت ممکن انجام بدهم، انجام داده ام؟ تا وقتی میتوانید بگویید "بله" ، شما محیط موفقیت را فراهم کرده اید.
معلمان خوب میتوانند با ابهام کنار بیایند
یکی از بزرگترین چالش های تدریس از نبود بازخورد آنی و دقیق سرچشمه میگیرد. دانش آموزی که امروز در حال سر تکان دادن و زیرلب زمزمه کردن درس جبر از کلاس میرود، ممکن است فردا بگوید که موفقیت عالی ای در ریاضی به دست آورده و از درس دیروزتان تشکر کند. راهی برای پیش بینی دقیق نتایج بلند مدت کارمان وجود ندارد. اما گر ما در انتخاب استراتژی و محتوا هدف داشته باشد، و سعی در موفقیت همه دانش آموزان بکنیم کمتر دچار غافلگیری خواهیم شد و به جای آن، روی چیزهایی که میتوانیم کنترل کنیم تمرکز خواهیم کرد و اعتماد خواهیم داشت که آمادگی با فکر و تأمل احتمالاً نتایج خوبی خواهد داشت نه نتایج بد.
معلمان خوب برای رسیدن به نیازهای بچهها تغییر میکنند و منطبق میشوند
آیا واقعاً میتوانیم ادعا کنیم در کلاس جغرافی درس داده ایم، در حالیکه هیچ کس مفاهیم تدریس ما را نفهمیده است؟ اگر هیچ کدام از دانش آموزانمان بیرون از کلاس کتاب به دست نگیرد، آیا ما واقعاً به آنها خواننده خوب بودن را آموخته ایم؟ ما اغلب به این جنبهها فکر نمی کنیم اما آنها در قلب تدریس مؤثر جا دارند. یک طرح درس عالی و یک درس عالی دو موضوع کلاً متفاوت هستند؛ وقتی یکی از آنها در پی دیگری اتفاق میافتد خیلی خوب است، اما همه میدانیم که این اتفاق هر روزی نیست. ما به بچهها درس میدهیم که یاد بگیرند و وقتی یاد نمی گیرند، باید استراتژی های تازه ایجاد کنیم، به راه های تازه فکر کنیم، و کلاً هر کاری که بتوانیم برای زنده کردن فرآیند یادگیری انجام دهیم. داشتن متدولوژی خوب، عالی است اما بهتر است بچه هایی داشته باشیم که در یادگیری خوب، شرکت میکنند.
معلمان خوب متفکر هستند
این ویژگی شاید تنها خصوصیت مطمئن و مطلق تمام معلم های خوب است چون که بدون آن هیچ کدام از ویژگی هایی که گفتیم به رشد و بلوغ نمی رسد. معلم های خوب به طور عادی به کلاس شان، دانش آموزانشان، روش هایشان و محتوای تدریسشان فکر میکنند. آنها مقایسه میکنند و در تضاد بررسی میکنند، تمایزها و تشابهها را ترمیم میکنند، دوره میکنند، حذف میکنند و ذخیره میکنند. عدم موفقیت در مشاهده آنچه در کلاس رخ میدهد ما را از تدریس و فرآیند یادگیری جدا میکند و اگر خودمان جدا باشیم، چطور میتوانیم ارتباط پدید بیاوریم؟
معلمان خوب از ندانستن ناراحت نمی شوند
اگر ما صادقانه و متفکرانه به آنچه در کلاس روی میدهد فکر کنیم، اغلب مشکلات و معماهایی را خواهیم یافت که نمی توانیم فوراً آنها را حل کنیم، سوالاتی که نمی توانیم پاسخ بدهیم. راینرماریاریکله در نامه هایش به یک شاعر جوان چنین نوشته است: "بکوش تا خود سوالات را دوست بداری چنانکه گویی آنها اتاقهایی با در بسته هستند یا کتابهایی که به زبانی بسیار غریبه نوشته شده اند. اکنون با سوالات بزی. شاید پس از این، روزی در آینده دور، اندک اندک و بدون توجه، بتوانی راهت را به سوی پاسخ زندگی کنی. " (1986 - صفحه 34 و 35) به همین ترتیب تدریس ما در صورتی سودمند است که بتوانیم اندکی با یک سوال زندگی کنیم، بیندیشیم و مشاهده کنیم و بگذاریم پاسخ سوال در جواب وضعیت خاصی که در آن هستیم، خود رشد میکند.
معلمان خوب الگوهای نقشی خوب دارند
دوباره به سه معلم خوبتان فکر کنید. چطور نحوه تدریس خود شما، خودآگاه یا ناخود آگاه، توسط اعمال و رفتار آنها شکل گرفته است؟ به بدترین معلمی که داشتید فکر کنید. از چه چیزهایی مطلقاً پرهیز میکنید چون به یاد میآورید که چه اثر تخریب کننده ای بر شما و هم شاگردی هایتان داشته اند؟ ما تدریس را به تدریج یاد میگیریم و ایدهها و رفتارها را به آرامی از بسیاری از منابع جذب میکنیم. تا به حال چند فیلم دیده اید که شخصیت معلم در آنها حضور داشته است، و چطور این فیلمها به شما الگو داده اند؟ ما همیشه از تأثیرات خوب و بد روی تدریسمان آگاه نیستیم. با اندیشیدن به الگوهای تدریس و نحوه گرفتنشان بهتر میتوانیم با چالش های جدید تطبیق و تغییر کنیم.
معلمان خوب از کارشان و دانش آموزانشان لذت میبرند
این نکته بدیهی به نظر میرسد، اما به همین سادگی هم فراموش میشود. معلمانی که از کار و بچهها لذت میبرند با انگیزه اند، انرژی دارند و خلاق هستند. در نقطه مقابل لذت، بی حوصلگی است؛ وضعیتی که هیچ کس در آن جرقه ای از علاقه نمی یابد. توجه داشته باشید که لذت بردن از کار و لذت بردن از دانش آموزان دو چیز جداگانه است. تمرکز زیاد بر روی محتوا ممکن است به بچهها حس بی ارتباطی، سوء تفاهیم یا جاماندگی بدهد. توجه بیش از حد روی دانش آموزان، بدون توجه به محتوا، باعث میشود دانش آموزان حس خوب و مفهوم شدن داشته باشند اما ممکن است کمکی به آنها در کسب اهداف آموزشی با سرعت مناسب نکند. به دست آوردن تعادل بین این دو نقطه حدی به زمان و توجه نیاز دارد و باید با دقت مشاده کنید با دقت ارزیابی کنید و روی یافته هایتان کار کنید. میل دارم با شعری از لائوتسه، حکیم چینی و صاحب کتاب تائوته چینگ نتیجه گیری کنم. من در تمام این سالها نسخه ای از آن را همراه خودم داشته ام و پیام آن را هم مفید و هم چالش برانگیز یافته ام. این شعر به ما یادآوری میکند که تدریس خوب وضعیتی ثابت و ایستا نیست بلکه فرآیندی دائمی است. ما هر روز برای معلم بهتر شدن فرصت داریم و معلم خوب آن کسی است که فرصتها را از دست نداده است.
ترجمه : ساناز فرهنگی
آدمها پشت سر شما حرف می زنند
1)شما فردی موفق هستید
در بسیاری از موارد، آدمها وقتی پشت سرتان حرف میزنند که شما به چیزی رسیده باشید که آنها قدرت آن را نداشته باشند. پیشرفت های حسادت آور است که معمولاً جرقه شروع غیبت پشت سر شما میشود. کسانیکه خیلی موفق باشند معمولاً مجبور میشوند پوسته هنجارهای اجتماعی و فرهنگی را بشکنند. این واقعیت دلیل غیبت کردن دیگران پشت سر شما است، چه در مدرسه، چه دانشگاه و چه محل کار.
خواننده ای مشهور بنام X را در نظر بگیرید. نمیخواهیم بحث کنیم که او خواننده خوبی است یا نه. اما مطمئناً همه شما میلیونها «من از X متنفرم»هایی که در فیسبوک هست را دیده اید. دلیل آن ممکن است این باشد که X بسیاری از هنجارهای سنتی موسیقی را شکسته است.
۲) به جنبه های خوب زندگی شما حسادت میکنند
بگذارید باز مثال بزنیم. آقای X در کمتر از ۶ ماه وارد شرکت ABC شده، ترفیع گرفته و مدیر میشود. آقای Y و خانم Z از دو سال پیش در آن شرکت مشغول به کار بوده و مشتاقانه منتظر ترفیع گرفتن به همان مقام بوده اند. اما این تازه وارد، آقای X، از آنها جلو زده است. آقای Y و خانم Z همه روز مشغول حرف زدن پشت سر او هستند.
ترفیع گرفتن در محل کار فقط یک نمونه بود. واقعیت سخت زندگی این است که وقتی به چیزی که به دست آورده اید یا انجام داده اید حسادت کنند، شروع به حرف زدن پشت سرتان خواهند کرد.
۳) کار بهتری برای انجام دادن ندارند
حرف زدن دیگران پشت سرتان به این معنی است که واقعاً کار بهتر و مفیدتری برای انجام دادن ندارند. مطمئناً همه ما میخواهیم که زندگی مفیدتری داشته باشیم، بسیار پرمفهوم تر از غیبت کردن و حرف زدن پشت سر این و آن. این فقط نشانگر یک واقعیت است: آنها افرادی بیچاره و قابل ترحم هستند.
۱) هیچ کاری نکنید
یکی از اولین کارهایی که باید بفهمید و درک کنید این است که هیچ کاری از دستتان برنمی آید. ممکن است بتوانید یک نفر که پشت سرتان حرف زده است که خاموش کرده یا توجیه کنید اما اینکار را درمورد چند نفر در دنیا میخواهید انجام دهید؟ آیا میدانستید که آدمی مثل استیو جابز هم منتقدان زیادی داشته که از شیوه مدیریت و بازاریابی او و حتی شخصیتش خوششان نمی آمده؟ نکته ای که میخواهیم عنوان کنیم این است که علیرغم هر کاری که در زندگیتان میکنید و میزان موفقیتتان، همیشه آدمهایی هستند که مخالف شما باشند و برای پایین کشیدن شما ممکن است پشت سرتان حرف بزنند.
۲) بفهمید که آنها هیچ اهمیتی ندارند
آدمهایی که پشت سر شما حرف میزنند، در زندگیتان اهمیتی ندارند. اگر واقعاً آدمهای مهمی در زندگی شما بودند، طرف شما بودند، درست است؟ شادی و خوشبختی واقعی شما به پیشرفت و سلامت خود و عزیزانتان بستگی دارد. هر چه که دیگران میگویند، احساس میکنند یا انجام میدهند نباید بر خوشبختی و طرزفکر شما اثر بگذارد. قبل از اینکه دیر شود این مسئله را درک کنید.
۳) وقتی از آنها میگذرید، با اعتمادبه نفس لبخند بزنید
بدترین ضربه به کسی که پشت سر شما حرف میزند این است که ببیند با اعتمادبه نفس کامل به آنها لبخند میزنید؛ لبخندی که میگوید من میدانم که پشت سرم حرف میزنید اما برایم مهم نیست! وقتی از کنارشان عبور میکنید، طوری راه بروید که انگار خوشبختترین آدم روی زمین هستید.
۴) به حرفهایشان بخندید
یکی دیگر از بدترین ضربه هایی که میتوانید به کسانی که پشت سرتان حرف میزنند وارد کنید، شادی و خوشبختی شماست. این واقعیت که این کار آنها اهمیتی برای شما نداشته و اذیتتان نکرده است به معنی شکست آنهاست.
۵) احساس قربانی شدن نکنید
همانطور که احتمالاً تا حالا متوجه شده اید، موقعیتی که دیگران پشت سرتان حرف میزنند به موفقیت شما در چیزی که توسط آنها مورد حسادت واقع شده بستگی دارد. این فقط به یک واقعیت منتهی میشود: از همان ابتدا شما پیروز میدان بوده اید. نقشتان را بعنوان برنده، بازی کنید، جشن بگیرید و از این واقعیت که حتماً ارزشمند بوده اید که درموردتان حرف میزنند، لذت ببرید.
۶) دستگاه پشتیانی خودتان را داشته باشید
بله، همه ما دوستان و همکارانی داریم که مراقب ما هستند. اگر شما اینطور نیستید، دلیلی برای ترسیدن وجود ندارد زیرا همه ما باید از جایی شروع کنیم، درست است؟ با محبت کردن به اطرافیانتان شروع کنید. هر روز برای مهربان بودن تلاش کنید. با این روش طرفدارانی برای خودتان درست خواهید کرد. داشتن یک سیستم پشتیبانی سالها طول میکشد، پس صبور باشید و هر روز را یک چالش جدید ببینید.
۷) برای رویارو شدن با آنها خوب برنامه ریزی کنید
واکنش بد در چنین موقعیتی کمکتان نخواهد کرد. فقط این واقعیت را ثابت خواهد کرد که از نظر ذهنی تحت تاثیر آن حرفها قرار گرفته اید. آرام باشید و از این مهمتر نشان دهید که شایعاتی که درموردتان شکل گرفته است هیچ اهمیتی برایتان ندارد. اگر لازم است در موقعیتی مثل این برخورد کنید، باید خوب برنامه ریزی کنید. با این افراد پشت درهای بسته صحبت کنید تا کس دیگری از ماجرا باخبر نشوید.
چشمتان را باز کنید
حتماً بسیاری از افراد سرشناس و موفق را می شناسید که مورد انتقاد قرار گرفته اند و توسط کسانی که پشت سرشان حرف میزده اند مورد استهزاء قرار گرفته اند.
آنها چه وجه اشتراکی دارند؟ درکنار این واقعیت که توسط میلیونها نفر مورد انتقاد قرار گرفته اند، در کار خودشان بسیار موفق بوده اند. همه این افراد به آرزوهایشان رسیده اند. اینکه چطور به آرزوهایشان دست یافته اند یا مسیر درستی را برای آن انتخاب کرده اند یا نه, بحث دیگری است که در اینجا به آن نمیپردازیم. نکته مهم موفقیت آنهاست.
تنها راه موفقیت
نه، با دعوا کردن با هر یک نفری که پشت سرتان حرف میزند، موفق نخواهید شد. با احساس ناامیدی و منزوی شدن هم همینطور. تنها راه موفقیت، جلو رفتن و ادامه دادن راهتان علیرغم حرف دیگران است. تنها راه موفقیت همین است
مقایسه اهمیت کار معلمان و اساتید دانشگاه
اگر کار اساتید دانشگاه ها را با کار معلمان مقایسه کنیم در خواهیم یافت که معلمان وضعیت سخت تری را از نظر کاری و روحی و روانی تحمل می کنند و مسئولیت پر اهمیت تری را به عهده دارند. دلیل آن هم نوع امکانات و نوع مخاطبان این دو گروه است که ما مخاطبان این دو گروه را با هم مقایسه میکنیم:
ویژگی های مخاطبین معلمان در مدارس
1- برخی از آن ها کودک و برخی نیز در مرحله اول نوجوانی هستند.
2- گروهی از آن ها با رسیدن به سن بلوغ به علت ترشح هورمون رشد تعادل جسمی و روحی ندارند و ممکن است سازگاری آن ها با محیط دچار اختلال شود.
3- دنبال هویت یابی هستند و ثبات اخلاقی و روحی و روانی ندارند.
4- اکثر آن ها نه کودک هستند نه بزرگسال بلکه در مرحله انتقال از کودکی به بزرگسالی هستند.
5- احساسات آن ها نسبت به عقلشان رشد بیش تری کرده است. بنابراین اکثر آن ها نا آرام و ماجراجو و لجباز هستند.
7- هنوز بسیاری از هنجارها و ارزش ها و قوانین را نمی شناسند.
8- در قالب ها و چهارچوب ها قراردادن رفتار آن ها مشکل است.
9- برخی از آن ها به اجبار والدین به مدرسه می آیند. در نتیجه حضور آن ها در کلاس درس هم غیر رسمی است.
10- مانند بزرگسالان به درس اهمیت نمی دهند. باید اهمیت درس و مدرسه را مدام به آن ها گوشزد کرد و به آن ها انگیزه و امید داد.
11- علیرغم تلاش برای استقلال هنوز به والدین خود وابسته هستند. برای همین والدین امور مربوط به آن ها را در مدرسه پی گیری می کنند. حتی آن ها بعضا با مسئولین مدرسه درگیر میشوند.
12...
بررسی این ویژگی ها نشان می دهد که معلمان با چه مخاطبانی روبرو هستند. و چقدر رسیدن به اهداف طراحی شده در سر کلاس مشکل است.
رفتار با آن ها به قدر کافی مشکل است که ما، معلمان نیرومند و اثر بخشی را در مدارس داشته باشیم و بیشتر سرمایه گذاری را صرف اموری کنیم که معلمان مدارس بتوانند مهارت های معجزه آسایی برای تعلیم و تربیت در مدارس داشته باشند.
اما چه شده است که به معلمان و مدارس ما در جامعه توجه کافی نمی شود؟
ویژگی های مخاطبین اساتید دانشگاه ها:
1- اکثر مخاطبان اساتید در دانشگاه ها در مرحله دوم نوجوانی هستند و بسیاری از رفتارهای آن ها تثبیت شده است.
2- هویت بسیاری از آن ها شکل گرفته و جهت گیری رفتاری در آن ها مشاهده می شود.
3- عقل آن ها به اندازه احساساتشان رشد کرده و به خوبی می توانند منطقی فکر کنند و احساسات خود را کنترل کنند.
4- به اندازه کافی به استقلال رسیده اند که بتوانند بسیاری از امور خود را به تنهایی انجام دهند.
5- به بسیاری از مسائل اجتماعی، سیاسی و مذهبی آگاهی پیدا کرده اند و به خوبی می توانند درک درستی از جایگاه رفتارهای خود داشته باشند.
6- اکثر آن ها افراد برگزیده مدارس هستند. یعنی گلچین های علمی مدارس به دانشگاه ها راه یافته اند. در نتیجه آن ها افراد تنبل و بی مسئولیت نیستند بر خلاف مدارس، که افراد مسئولیت پذیر و تنبل کنار هم حضور دارند و کار مدارس را سخت می کنند.
7- ...
ویژگی های مخاطبین در مدارس اقتضا می کند که یک معلم اثر بخش، نه تنها باید در رشته مورد تدریس مهارت داشته باشد، بلکه یک روانشناس هم باشد و با اصول تعلیم و تربیت آشنایی کافی داشته باشد و روانشناسی یادگیری را به خوبی بداند. هم چنین از علوم اجتماعی و جامعه شناسی اطلاع داشته باشد.
به نظر می رسد آگاهی به چنین مهارت هایی برای معلم بیش تر لازم باشد تا یک استاد دانشگاه. اما در جامعه ما عکس این قضیه اتفاق می افتد. و اساتید دانشگاه ها لزوماً باید کارشناسی ارشد و دکتری داشته باشند. اما بعضا دیده می شود مدارس از این موهبت محرومند و معلمان برای کسب معلومات و ادامه تحصیل در دانشگاه ها با مشکلات زیادی رو به رو هستند و گویا نیرویی می خواهد آن ها را بی سواد نگه دارد و دانشگاهی که باید بیشتر در خدمت معلم باشد از آن فاصله می گیرد و معلم را از حق خود محروم می کند.(البته این فقط وضعیت فرهنگی معلمان است).
ما معلمان اعتقاد داریم که باید سطح سواد و مهارت های معلمین و امکانات مدارس و وضعیت اقتصادی معلمان از دانشگاه ها و از اساتید، ترجیحاً بیشتر باشد. چون مخاطبان معلمان پیچیده تر و مهم تر و زیر بنای تر هستند.
منبع : سایت تبیان - نویسنده: بهمن رحمانی
تهیه: ستاره نوربخش - تنظیم: مریم فروزان کیا
معلمها بدانند
کودک بیش فعال، دوست مدرسه...
شاید سالها پیش کمتر کسی راجع به بیش فعالی کودکان چیزی شنیده بود. روزهایی که خانهها آپارتمانی نبود و بچهها به راحتی در حیاط خانه به جست و خیز مشغول بودند و شیطنتهایشان کمتر به چشم میآمد. اما با گذشت زمان و کوچک شدن منازل و همچنین کم شدن تعداد فرزندان این شیطنتها بیشتر دیده میشود و واژه بیش فعالی بیشتر شنیده و گفته میشود.
بیش فعالان چگونهاند؟
ابتدا باید بدانید هر بچهای بیش فعال نیست؛ در واقع بیش فعالی را فقط و فقط پزشک متخصص باید تایید کند. ممکن است والدینی خسته از کار روزانه شیطنتهای طبیعی کودکشان را تحمل نکنند و او را بیش فعال بخوانند یا به طور مداوم از فریاد زدنهای بی موقع فرزندشان اظهار نگرانی کنند.
بنابراین بهتر است با اعمال و رفتار چنین بچههایی آشنا شوید: کودک بیش فعال سرجایش بیش از حد تکان میخورد و ثانیهای آرامش ندارد، او با دست و پاهایش بازی میکند، قبل از اینکه سوالتان کامل شود جواب میدهد، هنگام بازی نوبت را رعایت نمیکند و آرامش ندارد، گاهی بدون هیچ دلیل خاصی بالا و پایین میپرد و فریاد میکشد.
کودک بیش فعال زیاد سخن میگوید یا در هنگام صحبت دیگران کلام را قطع میکند؛ بازیها و فعالیتهایش را نیمه تمام رها میکند و اکثر کارها زود او را خسته میکنند.
معمولاً این اختلال از سه سالگی به بعد تشخیص داده میشود، اما بیشتر کودکان در سنین مدرسه و با تشخیص معلم به مراکز درمانی ارجاع داده میشوند.
کودک بیش فعال در مدرسه
اکثر کودکان وقتی به سن مدرسه رفتن میرسند، مدرسه را زیاد دوست ندارند چون تقریباً بعد از هفت سال بازی و آرامش اولین مکانی است که آنها را نسبت به گذشته محدود میکند. آنها مجبورند چندین ساعت روی صندلی بنشینند، ساکت باشند و به حرفهای کسی که تا به حال ندیدهاند گوش سپارند. در روزهای اول چون دوستی ندارند کمی ناراحت هستند و رغبت زیادی به مدرسه نشان نمیدهند؛ اما هر چه زمان پیش میرود و با محیط مدرسه آشنا میشوند؛ معلم خود را فردی مهربان مییابند و به مدرسه علاقهمند میشوند.
تمام این وقایع در مورد کودکان بیش فعال متفاوت است. مدرسه این بچهها را بسیار محدود میکند. چنین کودکانی در مدرسه بی تاب و بی قرار هستند؛ خصوصاً زمانی که صدای بازی بچهها از حیاط مدرسه میآید دستورالعملها را اجرا نمیکنند. آنان یک فعالیت را به پایان نرسانده فعالیت بعدی را آغاز میکنند یا دست به کارهای خطرناک میزنند. مثلاً از درختان آویزان میشوند بدون اینکه به عواقب آن فکر نمایند؛ لوازمهای شخصیشان را گم میکنند و بسیار کم توجه هستند.
بزرگترین خصیصه بیش فعالان کم توجهی است. آنها اصلاً تمرکز ندارند و کارهایشان را با عجله انجام میدهند، معمولاً در نیمکت کلاس پا تکان میدهند یا با دهان صدا تولید میکنند؛ صدایی شبیه ششیشش... و دقیقاً کار سخت مربی از همین جا آغاز میشود. زمانی که معلمی مطمئن شد کودکی بیش فعال است با رفتارش میتواند کودک را دوست مدرسه کند یا برای همیشه وی را از تحصیل دلزده و فراری نماید.
رفتار معلم با کودک بیش فعال
حالا شما میدانید کودکی در کلاس دارید که با دیگر شاگردها متفاوت است؛ بنابراین حتماً رفتاری متفاوت میطلبد. مهمترین نکته اینست که کودک در مدرسه و کلاس باید احساس آرامش کند و آن محیط را همانند منزلش امن بداند. اولین کار اینست که مدیر و معاونان مدرسه از مشکل کودک مطلع باشند تا اگر خطایی از وی سر زد بدانند با او چگونه رفتار کنند. اولیای مدرسه باید بدانند که این رفتار عمدی نیست.
بنابراین، هرگز از کودک بیش فعال در مقابل همکلاسی هایش انتقاد نکنید و وی را مورد سرزنش قرار ندهید. این کار شما باعث میشود طفل با احساس گناه رو به رو شده و دائم خودش را سرزنش کند. بنابراین، توصیه ما به معلمها اینست که مشکلات و معضلات دانش آموز بیش فعال را بشناسید و با والدین آنها به طور پیوسته در ارتباط باشید.
آن وقت درباره علاقه مندی ها و چیزهایی که چنین کودکانی دوست ندارند آشنا شوید. گفتیم کودکان بیش فعال بی قرارند؛ پس هنگامی که دانش آموز بیش فعال شما در کلاس بیش از حد تکان میخورد اجازه دهید چند دقیقه کوتاه به بیرون از کلاس برود و در حیاط مدرسه بدود. حتی جلوی پا کوبیدن و صدا در آوردن او را با همین دویدن ها میتوانید بگیرید. اما اگر هوا سرد بود و خواستید در کلاس انرژی جمع شده را تخلیه کنید به اتفاق بچههای کلاس چند بار روی نیمکت بنشینید و بایستید یا در جا بالا و پایین بپرید. من مطمئنم دانش آموزان دیگر هم از این اتفاق لذت میبرند.
این کودکان نه تنها حواسشان پرت میشود بلکه حواس دیگر بچهها را هم پرت میکنند، در نتیجه جلوی حواس پرتی آنان را با جملهای مثل «حواسها جمعه» یا «همه به من توجه کنید» بگیرید.
آخر این که رفتارهای صحیح چنین دانش آموزانی را ترغیب کنید؛ وقتی دقیقاً مطابق میل شما رفتار میکنند آنها را جلوی دانش آموزان تشویق کنید. حتی زمانی را برای صحبت انفرادی با دانش آموز بیش فعال خود در نظر بگیرید. تکالیف درسی را کم کم به او بدهید و در بین تکالیف هم از زمان استراحت برای وی غافل نشوید. چون حجم زیاد تکالیف، او را بی قرار میکند و ممکن است تکالیف را انجام ندهد.
هر قدر میتوانید راجع به این کودکان اطلاعات کسب کنید، آرام و مرحلهای تدریس کنید تا کودک بتواند تمرکز کند. هنگام صحبت با وی ساده سخن بگویید و ارتباط چشمی داشته باشید. او را با دیگران مقایسه نکنید و فعالیتهایی را انتخاب کنید که قادر به انجام آن باشید.
نتیجه گیری
بهتر است بدانید که تنها دارو درمانی برای کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی پاسخگو نیست. باید روشهای تربیتی و برخورد مناسب با این کودکان را فرا بگیرید. نتیجه چنین حمایتها و آموزشهایی اینست که به کودک بیش فعال یاری میرسانند تا سوی موفقیت گام بردارد.
منبع: سایت تبیان- تهیه: فاطمه رضایی گلستان
تنظیم: علی سرمدی
نقش تقویت كننده ها در آموزش
تقویت كننده مثبت ایده آل تقویت كننده ای است كه زمانی مربی در امر تغییر رفتار ناشایست دانش آموز، آن را بكار گیرد هم رفتار نابهنجاردر دانش آموز خاموش شود و هم رفتارمطلوب و بهنجار جایگزین رفتار ناشایست دانش آموز شود و دانش آموز از انجام رفتار بهنجار لذت ببرد.
تقویت مثبت با استفاده از تقویت كننده های پته ای، جایزه و بیان جملات تحسین برانگیز ( آفرین، خیلی خوبه، تو همیشه الگوی دوستانت هستی و. . . ) موثرترین روش افزایش توجه و علاقه در دانش آموزان مقاطع پایین تحصیلی به ویژه مقطع ابتدایی می باشد. اما گاهی اوقات تقویت منفی (مثلا عدم توجه به دانش آموز ی كه پرحرف است یا محروم كردن دانش آموز از بازی های مورد علاقه اش و. . . ) در اصلاح رفتار نابهنجار دانش آموزان سركش موثر واقع شده است.
تقویت كننده پته ای مثبت در سطح مدارس مقطع ابتدایی باید خوشایند و باب طبع دانش آموزان باشد ضمنا با توجه به موقعیت جغرافیایی و فرهنگی مدارس در سطح كشور عزیزمان ایران، مربیان می بایست در انتخاب تقویت كننده های مثبت نهایت دقت را نمایند.
تقویت كننده مثبت ایده آل تقویت كننده ای است كه زمانی مربی در امر تغییر رفتار ناشایست دانش آموز، آن را به كار گیرد هم رفتار نابهنجاردر دانش آموز خاموش شود و هم رفتارمطلوب و بهنجار جایگزین رفتار ناشایست دانش آموز شود و دانش آموز از انجام رفتار بهنجار لذت ببرد.
روش تقویت مثبت تقریبا" همان روش متداول پاداش است که همه معلمان با آن آشنا هستند و غالبا" آنرا مورد استفاده قرار می دهند. با این حال بین پاداش و تقویت مثبت اندکی تفاوت وجود دارد که روانشناسان را بر آن داشته است تا به جای پاداش از اصطلاح دقیق تر (( تقویت مثبت )) استفاده کنند. در پاداش دادن افراد، هدف ما به طور عمده قدردانی و تشکر از اعمال گذشته آنهاست و گر چه پاداش یک رفتار معمولا" به تکرار آن می انجامد، هدف ما از پاداش دادن به رفتار، ضرورتا" تکرار آن رفتار در آینده نیست. اما در تقویت مثبت هدف الزاما" تکرار رفتار است. تقویت مثبت بهترین و مۆثرترین روش افزایش رفتار است.
رعایت اصول زیر اثر بخشی تقویت کننده ها را بالا می برد:
تقویت منفی: در تقویت منفی، حذف تقویت منفی یا فرار از آن منجر به نیرومندی رفتار می شود. تقویت منفی مانند تقویت مثبت از پدیده های معمولی زندگی روزانه است. کودکی که هنگام راه رفتن قدم اشتباهی برمی دارد، زمین خواهد خورد. معلم با تهدید کردن دانش آموزان به گرفتن نمره کم و مردود شدن در امتحان، آنها را به درس خواندن وا می دارد.
یکی از مشکلات تقویت منفی این است که ابتدا باید محرک آزارنده را در مورد آزمودنی اعمال کنیم تا بعد بتوانیم با حذف آن محرک، رفتاری را در آنها نیرومند سازیم حال به منظور آشنایی باتقویت پته ای رفتار، نمونه هایی را مطرح می نماییم:
آموزگار در ازای كار های مثبت دانش آموزان ( توجه دانش آموزان به درس جدید، انجام به موقع تكالیف، همكاری با دوستان، دادن پاسخ صحیح به سوالات آموزگار، جدیت در فراگیری دروس جدید ) از ابزار تقویت كننده ذیل استفاده می نماید:
توضیح: بانك جایزه، یك یا دو كمد ویترینی مملو از جوایز مورد علاقه دانش آموزان است كه در قسمتی از سالن آموزشگاه قرار می گیرد معمولا از بخش كمك های مردمی جوایز متناسب با سن دانش آموزان خریداری و پس از امتیاز بندی كلیه جوایز در كمد ها چیده می شود همچنین در كلیه كلاس ها جدول امتیاز ژتونی یا همان جدول كارت جایزه نصب می شود، هرگاه دانش آموز در دروس مختلف موفقیتی كسب نماید در جدول امتیاز ژتونی یك كارت به كارت های جایزه او افزوده می شود.
جدول امتیاز ژتونی این امكان را به دانش آموزان می دهد تا با سعی وتلاش بیشتر در انجام رفتار های بهنجار و ترك رفتار های نابهنجار كارت های جایزه بیشتری كسب نموده و بدین ترتیب به جوایز دلخواه خویش برسند ازسویی دیگر رفتارهای بهنجار در دانش آموزان تقویت خواهد شد و رفتارهای نامطلوب آن ها كم رنگ تر می شود.
بی توجهی به رفتار های نامطللوب و تایید رفتارهای بهنجار
گاهی اوقات بی توجهی آموزگار به رفتار های نامطلوب یك دانش آموزدر حین انجام فعالیت های كلاسی (مثلا: نوید در حین آموزش درس جدید توسط آموزگار، زیاد صحبت می كند ولی محمد هنگام آموزش درس جدید كاملا به صحبت های آموزگار توجه می نماید ) در دراز مدت باعث خاموشی رفتار نامطلوب خواهد شد.
نكته: همواره سعی نمایید رفتارهای مطلوب و بهنجار دانش آموز را مورد تشویق قرار دهید و نسبت به رفتارهای نابهنجار او بی توجه باشید و در باره رفتارهای خوب و مورد پسند خویش با دانش آموزان صحبت نمایید و به آن ها كمك نمایید تا خود را به آن سطح متعالی برسانند.
استفاده از طرح ارایه الگو به دانش آموزان:
در این روش در ابتدا به دانش آموزان الگویی كامل كه مورد علاقه دانش آموزان است و با تحصیل وكسب علم خویش توانسته به مدارج بالای علمی دست یافته است به دانش آموزان معرفی می شود و مربی بابیان كلمات تحسین آمیزدرباره الگوی ارائه شده و با بیان اینكه این گونه افراد همواره محبوب و مورد علاقه همه هستند مقدمات ایجاد تصویر ذهنی مناسب از الگوی مربوطه رادر ذهن دانش آموزان فراهم خواهد نمود پس ازمدتی خصایص وشخصیت الگوی ارایه شده در ذهن دانش آموزان جای گرفته و در آینده ملكه رفتاری آن ها خواهد شد و دانش آموزان سعی می نمایند با انجام كارهای خوب خودرا به الگوی رفتاری خویش نزدیك تر نمایند.
گاهی اوقات مربی در خلال ساعات آموزشی زندگی نامه دانشمندان ومشاهیر بزرگ ادبی كه چگونه در راه پیشرفت علم و خدمت به بشریت تلاش نموده اند را برای دانش آموزان بصورت داستان یا شعر بخواند باعنایت به اینكه دانش آموزان اكثر مهارت های رفتاری و آموزشی را بصورت تصادفی و اتفاقی و غیر مستقیم از محیط اطراف خویش كسب می نمایند، مربیان و اولیاء می بایست محیط اطراف نو آموز چه درخانه وچه در مدرسه رابه نحوی تزئین نمایند تا همواره دانش آموز در حال كسب تجربه جدید باشد ضمنا فراموش ننماییم كه كودكان مقلدان بسیار خوبی هستند و همیشه رفتارهای مارا تحت نظر داشته و هرگونه كه رفتار نماییم آن ها تقلید می كنند و به خود ما ارایه می دهند، پس بهتر است هنگام آموزش كودكان مواظب رفتار خویش باشیم.
منبع: سایت تبیان
تجمیع: نسیم گوهری - تنظیم: یگانه داودی
عوامل ضعف آموزش ریاضی و مشكلات مربوط به آن (2)
در مقاله ی قبلی به عوامل ضعف آموزش ریاضی مربوط به خود دانشآموز ابتدایی و عوامل مربوط یه ضعف کتب درسی پرداختیم. در این مقاله به عوامل ضعف آموزش ریاضی مربوط به روش های آموزش و عوامل مربوط به معلمان ابتدایی می پردازیم.
عوامل ضعف آموزش ریاضی مربوط به روشهای آموزش:
كلاس ریاضی سخت است چون با زبانهای خودش بیان نمیشود بلكه در چارچوب كتاب و روش تدریس معلمان محدود شده است و با حجم زیاد كتاب، معلم نمیتواند مطالب جالب و توضیحات لازم را در مورد تاریخ و نحوهی به كاربردن مطالب تدریس در زندگی را بیان كند.
باید توجه داشته باشیم كه معلم ولو ریاضیدان باشد نمیتواند ادعا كند كه روشی كه در تدریس به كار میبرد بهترین است؛ زیرا ریاضیدانستن یك چیز و ریاضی تدریسكردن چیزی دیگر است اگر روش بنا به منطق بزرگسالان بهتر به نظر آید، معلوم نیست برای دانشآموزان كه هنوز فرایندهای منطقی نزد آنها در حال تحول است مناسب یا مناسبتر باشد.
پروفسور ورتایمر تفكر كودكان را مورد تحقیق قرار داد و آن را در كلاسهای مختلف مطالعه كرد نتیجهای كه از مطالعات خود گرفت این بود كه اغلب شیوههای تدریس كوركورانه است و در كودكان جمود فكری ایجاد میكند و تمرینهای تكراری و پاسخهای ماشینی كه از كودكان توقع دارند، انعطافی را كه فكر سالم نیازمند آن است در كودكان ایجاد نمیكند مبالغه در تكرار مطالب نیز میتواند زیانآور باشد این نوع تربیت خطرناك است زیرا دانشآموزان را وادار میكند كه چشم بسته چیزهایی بگویند یا كارهایی انجام دهند بدون اینكه فكر آنها را به كار بیندازد.
هر چند متأسفانه در كشور ما روشهای آموزش هیچ یك از مواد درسی با روش علمی مورد بررسی قرار نگرفته است، ولی قرائن موجود حكایت از آن دارد ه روش تدریس ریاضیات، مثلاً از روش تدریس زبان فارسی، جغرافیا نظام یافته است با این وجود به عقیده اینجانب تاریخ تعلیم ریاضیات در مجموع رضایتبخش نیست نه تنها بازده تلاشهای مربوط به آموزش در این حیطه ناچیز است، بلكه برخلاف انتظار، فراگیری ریاضیات به رشد فكری دانشآموزان كمك نمیكند.
تصورات منطقی ذهن و به طور كلی هوش انسان زاییدهی درونیشدن اعمال اوست. تشریح حقایق و مفاهیم ریاضی به صورتی كه در روش «تدریس زمانی» معمول است برای كودك كافی نیست مشاهده تصاویر و اشكال و مجموعههایی كه متضمن حقایق و روابط ریاضی باشد نیز چنان كه در روشهای مكاشفهای معمول است مفید فایدهای نیست برای آنكه تصورات حاصله دقیق مفاهیم روشن باشد، دانشآموز باید شخصاً به تجربه و آزمایش بپردازد اشیاء و مسایل را از نزدیك دستكاری كند تا روابط كمیتها را مستقیماً درك نماید.
به عقیده پیاژه آموزش صحیح باعث درونیشدن مطالب ریاضی میشود كه دارای خصوصیات ذیل میباشد:
با توجه به تفاصیل فوق به این نكته میرسیم كه یكی از علتهای ضعف آموزش ریاضی در دوره ابتدایی استفاده نكردن معلمان از روشهای تدریسی است كه متناسب با درس ریاضی باشد یعنی كودكان را واردار میسازد تا فكر كنند و افكار خود را هرچند كه درست نباشد بیان كنند همه میدانیم که به تعداد معلمان دنیا روشهای مختلف تدریس وجود دارد اما همهی روشهای تدریس معمولاً در چند قالب كلی جای میگیرد پس اهمیت دارد كه چه روشی با توجه به شرایط و وضعیت كلاس انتخاب شود كه ما را به بیشترین بهرهوری برساند ولی متأسفانه روشهای برای تدریس این درس مهم معمولاً انتخاب میشود كه آسانترین روش باشد و معمولاً بهترین روش آسانترین روش ارائه درس نمیباشد گاهاً روشهایی انتخاب میشود كه از نظر بزرگسالان روش مناسب تشخیص داده شده ولی میتواند از نظر كودكان بدترین روش برای یادگیری باشد.
علل ضعف آموزش ریاضی كه مربوط به معلمان ابتدایی است:
ریاضی بدون زحمت نیست اما هرگز نگفتهاند ممكن است لذتبخش هم باشد، ریاضی در جامعه ما به اندازه كافی هولانگیز شده و نیازی نیست ما معلمان از آن غول بسازیم و به جای رفع مشكل با رفتار و گفتار خود بر شدت آن بیافزاییم.
چه بخواهیم چه نخواهیم باید این واقعیت را قبول كرد كه علل عدیدهای از ضعفهای آموزشی ریاضی برمیگردد به خود. میتوان عواملی را كه معلمان را در ضعف اموزش ریاضی سهیم میكند به صورت مختصر و به شرح ذیل بیان میکرد:
چند عامل دیگر از عوامل ضعف آموزش ریاضی
با توجه به اینكه خیلی از تمرینات ریاضی را دانشآموزان در منزل انجام میدهند عدم توجه خانواده به این موضوع میتواند از عوامل بهوجودآورنده ضعفهای آموزش درس ریاضی باشد.
نتیجهگیری و جمعبندی:
اكنون ریاضیات بیش از هر زمان دیگر ملموس شده و نقش حیاتی یافته است در ربع قرن گذشته، ریاضیات و روشهای ریاضی به جزء لاینفك، فراگیر و اساسی علوم و تكنولوژی و اقتصاد تبدیل شده است كه در آستانه قرن بیست و یكم ناتوانی در درك یا به كارگیری ریاضیات نماینگر یك شكاف آموزشی است.
بارها خودمان را عقب افتاده نامیدهایم، اما هرگز سعی نكردهایم در جهت رفع این معضل گامی برداریم چون فكر میكنیم از ما بهترین هستند معلمان از درس نخواندن شاگردان شكایت دارند و دانشآموزان به محض گرفتن نمره بد از معلمان و نحوه تدریس آنها شاكی هستند اكثر والدین هم فكر میكنند این كار از عهدهی انها خارج است در آخر هم همه از زیر بار مسئولیت در میروند و از برعهده گرفتن قسمتی از خطاها، شانه خالی میكنند.
پس به این نتیجه میرسیم كه علل ضعف آموزش درس ریاضی در دوره ابتدایی مختص به یك گروه خاص نیست یعنی مافقط نمیتوانیم معلمان یا طراحان كتب درسی یا دانشآموزان با اولیاء را علت ضعفهای موجود در آموزش ریاضی بدانیم بلكه هر یك به نوعی در این معضل سهیم میباشند كه كم ترین علت ضعف مربوط به درس ریاضی در این دوره برای دانشآموزان میباشد اما به علت نواقص و گاهاً كمكاری یك بخش از این عوامل موجبات مشكلاتی را در راه آموزش درس ریاضی بوجود میآورد كه در خیلی موارد نشناختن علت و یا مسئله همه چیز را خوب و كامل تصور كردن باعث می شود كه اصلاً برروی عوامل ضعف و مشكلات فكری صورت نگیرد و یا حتی مسئله تشخیص داده نشود تا تلاشی برای پاسخ آن صورت گیرد پس در این مقاله با بیان قسمتی از عوامل ضعف و مشكلات آموزشی درس ریاضی به خصوص در استان و عموماً در سطح كشور سعی شده تا همكاران را با ضعفها آشنا نموده و سپس با ارائه راهكارهایی از طرف نویسنده مقاله و به تفكر واداشتن همكاران راهكارهای دیگری نیز از طرف همكاران ارائه و جمعآوری شده تا حداقل از ضعفها كاسته شود.
منبع :سایت تبیان
تجمیع: نسیم گوهری - تنظیم: داودی
عوامل ضعف آموزش ریاضی و مشكلات مربوط به آن (1)
مقدمه:
به محض این كه كودك به مدرسه پا میگذارد با درسی به نام ریاضی آشنا میشود و معلم میگوید: «درس ریاضی را جدی بگیرید و برای فهمیدن آن احتیاج به تمرین بیشتری دارید». همین كلمهی جدی بگیرید برای دانشآموز مشكل آفرین است، زیرا یادگرفته است كه كارهای سخت را جدی بگیرد در نتیجه با ترس به مسایل آن نگاه كرده و ترس از این دارد كه ممكن است آن را خوب یاد نگیرد و این امر مقدمهای است برای دوری كردن و حتی به وجودآمدن نفرت از درس ریاضی در كودكان در صورتی كه روژه گورسانی در مورد ریاضی میگوید: «نخستین وظیفه ریاضیات، ساختن و تحولدادن چیزی به جامعه است كه امروزه كمتر كسی خواستار آن است، یعنی «انسان» انسانی كه بیاندیشد، انسانی كه درست را از نادرست تشخیص دهد، انسانی كه شناخت و انتشار حقیقت را بر بسی چیزها از جمله یك تلویزیون برتری دهد، انسان آزاد نه آدموارهای آهنی»
كسانی كه میخواهند در این عصر یعنی عصر حاكمیت علم فعالیت كنند، لازم است ایدههای تازه را جذب، طرحهای نو را درك و مسایل غیر سنتی را حل كنند. ریاضیات كلید مناسبی برای آمادگی جهت انجام این فعالیتهاست، لذا علوم ریاضی تنها لازمهی كار متخصصان آینده نیست، بلكه جزء لاینفك تعلیم و تربیت عموم مردم به شمار میرود پس ما معلمان وظیفه داریم كه در مورد گسترش و جذابكردن این علم در بین دانشآموزان و حتی مردم تلاش بیشتری انجام داده و به بررسی علل ضعفها و ارائه راهكارهای لازم در این خصوص بپردازیم.
اهداف آموزش ریاضی:
قبل از این كه وارد بحث اصلی شویم یعنی به بررسی علل ضعف آموزشی بپردازیم ابتدا باید هدف از تدریس و آموزش ریاضی را در مدارس مشخص نمایم سپس با توجه به رسیدن به اهداف و دوری و نزدیك آنها ضعفها را مرور كرده و در جهت مشكلات و نواقص راهكارهایی ارائه داد.
از مفهوم آموزش ریاضی نخستین سۆالی كه به ذهن میرسد این است كه چگونه ریاضی را آموزش دهیم؟ هنگامی كه از روش انجام كار صحبت میشود، طبعاً این سۆال پیش میآید كه هدف از انجام این كار چیست سپس در آموزش ریاضی هم باید هدف را مشخص ساخت.
هدفهای آموزش ریاضیات بر حسب سطح فرهنگ ریاضی كه جامعه و محتوای آموزش آن، و در مقاطع تحصیلی مختلف متفاوت بوده و از جامعه به جامعهای دیگر تغییرپذیر است.
ولی منظور اصلی از آموزش ریاضی، عبارت است از: «توسعه قدرت درك و فهم و استدلال، ایجاد طرز فكر صحیح، به وجودآوردن روش استدلال و تفكر منطقی و ایجاد آفرینشهای فكری، در متعلم است»
اهداف آموزش ریاضی به طور كلی به چهار دسته پرورشی، آموزشی، فرهنگی و عاطفی تقسیم میكنند:
الف) هدف پرورش: اهداف پرورشی آموزش ریاضی بدون شك مهمترین بخش اهداف آموزش ریاضی هستند مهم ترین وظیفه آموزش ریاضی تربیت دانشآموز است به نحوی كه بتواند با اتكاء به نفس به مسائل خود بیاندیشد راه چاره پیدا كند و مسایل خود را حل نماید.
ب) هدف آموزش: (با تكنیكهای محاسبهای مورد نیاز دانشآموزان در مدرسه و خارج از مدرسه).
در این هدف باید دانشآموزان را در رابطه با سایر درسها و محاسبات مورد نیاز دروس و نیز محاسبات مربوط به زندگی روزمره آماده ساخت.
ج) هدف فرهنگی: (آشنایی دانشآموز با ریاضی به عنوان بخشی از فرهنگ و اندیشه بشری).
علم ریاضی بخش مهمی از فرهنگ است. اشاره به تاریخ ریاضیات یك ملت میتواند یك احساس غروز و افتخار در ریاضیات را به وجود آورد اعتماد دانشآموزان را بیفزاید و درس را به تاریخ و سنت ملی ربط دهد.
د) هدف عاطفی: لذتی كه میتوان از طریق دنبالكردن فعالیتهای ذهنی و عشقورزیدن به دانشی، به دست آورد ریاضیات ما را متبحر میكند، هم حس كنجكاوی عقلانی و هم حس ظرافت و ادارك را تحریك میكند موریس كلاین میگوید: «ریاضیات عالیترین دستاورد فكری و اصیلترین ابداع ذهن آدمی است»
هدف آموزش ریاضی از دیدگاه جورج پولیا و افلاطون:
از دیدگاه جورج پولیا: مهمترین هدف آموزش ریاضی «اندیشیدن» است و به معلمان توصیه میکند كه باید سطح توانایی و اندیشیدن را در شاگردان خود بالا ببرند.
اهداف آموزش ریاضی به قول افلاطون:
- فرهنگ عمومی،
- قانونمندی فكر،
- عادل به فكركردن،
- رشد فكری و احساس،
- به دستآوردن شخصیت متعادل.
در قرن بیست و یكم هدف اصلی آموزش ریاضی، ایجاد استدلال، حس مسئله ارتباطات و هم چنین تلفیق مقولههای ریاضی و ارتباط آنها با سایر مقولات.
با توجه به اهداف ریاضی كه بیان گردید به این مسئله میرسیم كه چه مشكلاتی و نواقصی وجود دارد كه ما را در رسیدن به اهداف آموزش ریاضی دور میكند و بچهها از این درس شیرین گریزان میكند در ذیل به اهم آ نها خواهیم پرداخت.
عوامل ضعف آموزش ریاضی و مشكلات مربوط به آن:
عوامل ضعف آموزش درس ریاضی كه مربوط به محتوای كتابهای درسی ابتدایی میباشد.
یكی از مهم ترین اهداف آموزش ریاضی در این است كه بچهها بتوانند در شرایط جدید و با توجه به آموختههای قبلی مسایل را حل كنند و این امر وقتی میسر میشود كه با دانشآموزان كار شده باشد و موقعیتهای جدیدی را برای حل مسایل به وجود آوریم با توجه به این مطالب و هدف میبینیم محتوای درسی و كتابهای درسی چه محدودیتهایی را برای معلمان برای رسیدن به این هدف به وجود آورده است.
زمان تدریس ریاضی در مدارس محدود است محتوای ریز مواد درس ریاضی در همه پایهها اول تا پنجم براساس جدول زمانی است اما حل مسئله و تشویق دانشآموزان به فكركردن و پیداكردن روش حل مسئله و انجام تمرینات لازم در این رابطه نیازمند زمان است در دومین همایش ریاضی آقای ایوبیان مقایسه كلاس درس ریاضی معلمان آلمان، ژاپن، آمریكا را با معلم استان كردستان موشكافانه نشان دادند همه دیدیم كه در مدارس كشورهای دیگر معلم مسئلهای میداد و با فراغ بال و خیال آسوده نظارهگر كار دانشآموزان بود ولی معلم استان ما از ثانیه آغازین كلاس درس در جنب و جوش بود متوجه میشویم كه محتوی برنامه درس ریاضی ما طوری طراحی شده كه مفاهیم زیاد تمرینات زیاد را بچهها انجام بدهند بدون اینكه زمانی برای فكركردن برای شاگردان در نظرگرفه شده باشد، سپس معلمان مجبور هستند با توجه به جدول زمانبندی كه حتماً باید 192 صفحه ریاضی پایه سوم در 8 ماه كه یك ماه تعطیلی هم دارد را ارایه دهد پس میبینیم محتوای درسی طوری طراحی شده كه زمانی برای فکرکردن جهت رسیدن به جواب مسئله را برای كودك در نظرنگرفته و هر مطلب درسی در كتاب های ما باید در زمان 45 دقیقه تدریس شود كه این زمان در نرم جهانی فقط برای فكركردن روی مسئله باید به دانشآموز داده شود تا خود به راه حل مسئله برسد.
برنامههای كتابهای درس ریاضی در ابتدایی طوری طراحی شده كه هرگونه انتخابی را از معلمان ما سلب كرده كه همین امر باعث شده كه معلمان فقط فكر خود را روی مطالب درسی متمركز كنند در صورتی كه با تجدیدنظر در محتوا و آزاد گذاشتن معلم در انتخاب آن معلم میتواند بین فعالیتهایی كه دانشآموزان را به فكركردن سوق میدهد و فعالیتهای كه فقط مشغول كننده هستند تفاوت بگذارد و فعالیتهایی را كه تسهیلكننده یادگیری در بچهها میشود را انتخاب کند.
برای بیان بهتر این موضوع به كتاب ریاضی پایه چهارم اشاره میكنیم در كتاب ریاضی پایه چهارم دانشآموز در اوج یادگیری و انجام تمرینات تقسیم هستند و كمكم به مرحله حل مسایل مختلف تقسیم نزدیك میشود كه با زدن یك ورق دیگر یك دفعه وارد هندسه و زاویه میشوند و دانش آموز از مطلب تقسیم كنده شده و به مبحث زاویه میپردازد. البته این مشكل ما را بیشتر در ریاضی پایه چهارم میبینیم كه با توجه به بازدید از كلاس حدود 20 نفر از معلم پایه چهارم همه متفقالقول بیان كردند كه مشكل اساسی درس ریاضی در این پایه همین عدم توجه به دستهبندی مطالب درسی میباشد كه پس ارائه یك مطلب و گاهاً در اوج آموزش از مطلب كنده شده و پس از چند صفحه دیگر دوباره به همان بحث میرسند كه دوباره معلم باید آموختههای قبلی را برای بچهها مرور بكند كه این از نظر محدودیت زمان نیز برای معلمان مشكلاتی را فراهم میكند.
4ـ در خصوص عوامل ضعف آموزشی درس ریاضی كه محتوای كتابها موجبات آن را فراهم میكنند:
میتوان گفت توجه به معرفی مشاهیر ریاضی كشور، توجه كم به بازیهای فكری كه كودكان را بیشتر به درس ریاضی جذب كند، به نیازهای اصلی آموزش گیرنده درس توجه كمی شده در این خصوص باید بگویم كه فرد باید نبود چیزی را احساس كند تا نیاز به فكركردن و سپس تلاش در جهت كشف ان را در فرد به وجود آورد، عدم انعطافپذیری برنامهها محتوای درسی در مقابل پیشرفتهای جهانی علم ریاضی را میتوان از دیگر عواملی دانست آموزش این درس را دچار چالش كرده.
عوامل ضعف آموزش ریاضی مربوط به خود دانشآموز ابتدایی
دومین عامل از عوامل ضعف آموزش ریاضی در نظر معلمان از اهمیت ویژه ای برخوردار است علت ضعف در خود كودكان است گاهاً ما دانشآموزانی در مدرسه داریم كه در دروس دیگر نمره قابل قبول میگیرند و در یادگیری مطالب درسی مثل فارسی، تاریخ و. . . موفق هستند اما در درس ریاضی مشكل دارند.
طبق تعریفی كه دیسمور از اختلال ریاضی و حسابكردن كرده است،اختلال در یادگیری ریاضی نارسایی شدیدی است كه در به وجودآمدن مهارتهای حسابكردن و ریاضیات به وجود میآید و با عقبماندگی عاطفی یا عقبماندگی ذهنی و یا شرایط نامساعد مدرسه قابل تبیین است.
به طور كلی نارسایی در یادگیری ریاضی را به دو قسمت تقسیم میكنند:
گاهاً دانشآموزان شكستها و موفقیتهای خود را به چیزهایی نسبت میدهند كه آن ها با این طرز فكر از موفقیتهای خود در درس ریاضی به شانش یا چیز دیگر نسبت میدهند كه به این موضوع درماندگی آموخته شده میگویند كه امروزه متأسفانه درماندگی آموخته شده، در درس ریاضی در بین دانشآموزان بیشتر مشاهده میگردد.
مشكلات روانی از این قبیل باعث به وجودآمدن مشكلاتی در یادگیری درس ریاضی شده كه گریبانگیر دانشآموزان زیادی شده و همین امر ضرورت مشاوران مجرب را در مدارس ابتدایی میطلبد، یكی دیگر از بیمارهای شایع در بین دانشآموزان ترس از اعداد است كه مثل دیگر ترسهای طبیعی نیست و در شرایط معینی بروز میكند با این همه دانشآموزانی كه دچار چنین ترسی شده باشند به
قول پیاژه:
دستخوش نوعی «بیاستعدادنمایی» میشود كه خود به خود درك روابط را دشوار ساخته، مانع یادگیری میشود بنابراین بهجاست اگر مبارزه علیه «ترس از اعداد» را كه اكثریت دانشآموزان را یكباره از اشتغال به مباحث ریاضی روی گردان میكند، از اهم وظایف مدرسه بدانیم.
ویژگی های عاطفی کودکان دیر آموز :
نگرش کودکان دیر آموز، به مدرسه و تحصیل معمولا منفی است. تعداد غیبت های آنان بیشتر است و در بسیاری از موارد از سوی معلم و همکلاسان خود طرد می شوند. این نگرش منفی نسبت به کودکان دیر آموز در کلاس سوم تا پنجم بیشتر است شاید به این دلیل که آن ها مشکلات سازگاری بیشتر دارند. گاهی این دانش آموزان تعارض های اجتماعی خود را به شکل پرخاشگری نشان می دهند چرا که در هنگام مواجهه با بحران های بین فردی و شخصی ساز و کار های ناکارآمدی برای مقابله در پیش می گیرند.
دیر آموزان انگیزه بالایی ندارند و همین امر موجب درماندگی، ناامیدی و پایین آمدن عزت نفس آن ها در مدرسه می شود. تجربه شکست مکرر در کلاس، فقدان هدف برای آینده، نگرش منفی همکلاسان و روش های نادرست آموزش، رشد انگیزه تحصیلی این کودکان را به شدت کاهش می دهد. این کودکان از مشکلات رفتاری خود آگاه نیستند و نمی توانند عواطف خود را به طور مناسب ابراز کنند. از کشف مشکل آن ها ناتوانیم و آموزش های لازم را در برخورد با این کودکان ندیده ایم.
* دانش آموزان با ناتوانی یادگیری چه کسانی هستند:
کودکان مبتلا به ناتوانی های یادگیری گروهی از کودکانی هستند که ظاهر طبیعی دارند و رشد جسمی و قد وزنشان حاکی از بهنجار بودن آنان است، هوششان در حد متوسط می باشد به خوبی صحبت می کنند و مانند سایر کودکان بازی کرده و با دیگران ارتباط برقرار می نمایند در خانه کارهایی را که والدین به آن ها واگذار می کنند به خوبی انجام می دهند در مهارت های خودیاری نیز مشکل بسیار مشخص و چشمگیری ندارند. اما در مهارت های تحصیلی با مشکل بسیار مشخص و چشم گیری ندارند. اما در مهارت های تحصیلی و درسی و مفاهیم پیشرفت تحصیلی با مشکل روبرویند.
این کودکان در ابتدا با همسالان خود چندان تفاوتی از نظر درسی ندارند اما به تدریج و با افزایش پیچیدگی دروس این فاصله بیشتر خواهد شد توانمندی آن ها در یادگیری مطالب به طور قابل ملاحظه ای با دیگر همسالان متفاوت است و یادگیری مهارت های آموزشگاهی مانند خواندن و نوشتن و حساب کردن به شیوه معمول در مدارس بر ایشان دشوار می باشد این مشکل معمولا بعد از آنکه کودک مدتی در مدرسه مشغول تحصیل می شود ظاهر می گردد.
این کودکان در ابتدا اطمینان کافی به پیشرفت تحصیلی خود دارند به تدریج در می یابند که کودکان دیگر نسبت به آن ها از وضعیت تحصیلی بهتری برخوردارند عدم شناخت این دانش آموزان از سوی معلم و اولیا تاثیرات بدی را به لحاظ فردی و اقتصادی و اجتماعی روی دانش آموزان و اولیا و جامعه می گذارند. احساس عدم توانایی در این گونه دانش آموزان به کار بردن روش های منسوخ گذشته از سوی مدرسه و اولیا ( فشار ها، تحقیرها، سرزنش های مقایسه ای ناروا ) موجب عدم اعتماد به نفس، احساس تحقیر و افسردگی و نهایتا مردودی و ترک تحصیل را همراه دارد.
* راه چاره
* این پیام کودکانی است که از ناتوانایی یادگیری رنج می برند:
کاش : برای آموختن به من به راهنمایی شفاهی و آموزش کلامی بسنده نکنی،من نیازمند رهبری عملی توام.
کاش : مرا آزاد بگذاری و از کندی حرکاتم ناشکیبا نشوی و به خاطر عملکرد ناشیانه ام فرصت کسب تجربه و یادگیری را از من سلب نکنی.
کاش : در آموزش به من در انتظار معجزه نباشی تا از کوشش و مبارزه در آموختنم مایوس نشوی.
کاش : به من فرصت بدهی تا کارهایم را خود انجام دهم و آهنگ کند رفتارم را پذیرا باشی و به تعجیل وادارم نکنی.
کاش : صبورانه بگذاری میزان سرعتم را خود تعیین کنم تا بدانی در پناه صبر تو خواهم آموخت.
کاش : مرا سرزنش نکنی که من به علت عدم توانایی مستحق ملامت نیستم و اندک پیشرفتم را مقدمه پیشرفت دیگر تلقی کنی.
منبع: معاونت آموزش و پرورش عمومی استان اردبیل
دوری از ده اشتباه معلمان در تدریس
تاکنون پژوهشهای بیشماری درزمینهی فعالیتهای آموزشی اثربخش در کلاس درس انجام شده است. بهطوری که نتایج این پژوهشها رهنمودهای مفیدی را برای بهبود فعالیتهای معلم در کلاس درس به همراه داشته است. بر این اساس در این مقاله، به ده اشتباهی پرداخته شده است که معلمان در کلاس درس باید از آنها دوری کنند.
معلمان همواره میخواهند در کلاس نقش مثبتی داشته باشند و اگر مراقب نباشند، نمیتوانند این مأموریت خطیر را به خوبی به انجام برسانند. آیا تاکنون به عوامل زیر که مخل تدریس هستند، توجه کردهاید؟
1. دوستی بیش از اندازه با دانشآموزان
اغلب معلمان کمتجربه میخواهند بچهها آنها را از همه بیشتر دوست داشته باشند، درحالی که این کار اشتباه است. اگر شما مرتکب چنین اشتباهی شوید، کنترلکلاس از دستتان خارج میشود و این به آموزش بچهها لطمه خواهد زد. به جای آن، به دنبال احترام گذاشتن به دانشآموزان، تحسین و تقدیر آنها باشید. در این صورت به یکباره خواهید دید، وقتی جدی و منصف هستید، دانشآموزان به شما بیشتر علاقه پیدا خواهند کرد و این نشان میدهد که در مسیر صحیحی قرار گرفتهاید.
2. آسانگیری در نظم و انضباط
به دلایل گوناگون، معلمان در آغاز سال در مورد انضباط سختگیری کمتری دارند و یا اصلا"سختگیری نمیکنند. حتما"این جمله را شنیدهاید که «تا شب عید لبخند خود را به دانشآموزان نشان ندهید.» شاید این جملهای سختگیرانه باشد، اما واقعیت این است که «باید از ابتدا نظم و انضباط داشته باشید تا هر چه به جلو میروید، در اجرای قوانین راحتتر باشید.» اما قبل از هر چیز، انعطافپذیر بودن خود را نشان دهید.
3. سازماندهی نکردن کارها از ابتدا
تا یک سال کامل تدریس نکردهاید، نمیتوانید حدس بزنید در کلاس چه مقدار برگهی تکلیف جمع خواهد شد. پس از یک هفته تدریس، متحیر به انبوهی از برگهها نگاه خواهید کرد که باید به وسیلهی شما تصحیح شوند. از روز اول میتوانید با یک برنامهی سازماندهی شده، از انبوه شدن برگههای دردسرساز جلوگیری کنید. فایل کردن و قفسهبندی کردن، کمک بسیار مؤثری است. منظم باشید و بدون فوت وقت، هر برگهای را که به دست شما میرسد، همان لحظه در جای خود قرار دهید. بهیادداشته باشید، میز مرتب در تمرکز ذهن مؤثر است.
4. ارتباط اندک با والدین و استفاده نکردن از نقش آنها
در نگاه اول، مشورت کردن با اولیا نوعی تهدید بهنظر میآید. در حالی که این کار، گنجینهی گرانبهایی را در اختیارتان قرار میدهد. برای جلوگیری از ابهامات و جبههگیری، همکاری با اولیا را امتحان کنید. همکاری اولیا با کلاس، باعث آسانترشدن کارتان خواهد شد. آنها با شرکت داوطلبانه در کلاس یا پیگیری برنامهی رفتاری درخانه، با شما همکاری خواهند کرد.
5. شرکت در بحثهای بیهوده
این دامی است که معلمان باتجربه هم، مانند معلمان کمتجربه در آن گرفتار میشوند. در محیط مدرسه نیز مانند همهی محیطهای کاری، جدال، لجاجت و بدجوابی وجود دارد. با گوش دادن به بدگویی دربارهی موضوعی که از آن خبر دارید، خود را در موقعیت خطرناکی قرار میدهید. با این کار، در یک طرف دعوا قرار خواهید گرفت و خود را بین دو دستهی دعوا غوطهور خواهید کرد. در حالیکه چیزی عاید شما نخواهد شد. بهتر است رابطهی خود با همکاران را در حالت دوستانه و بیطرفانه حفظ و روی کار بادانشآموزان تمرکز کنید. از جروبحث بپرهیزید و به پیشرفت در آموزش بپردازید.
6. ارتباط نداشتن با همکاران
گفتیم که از شرکت در بحثهای بیهوده بپرهیزید، اما نه به قیمت تنها ماندن در محیط کلاس خود. با خوردن غذا در جمع همکاران و مشارکت در کارهای مدرسه و مشورت با کارکنان، در کمک به همکاران و کمکگرفتن از آنها در فعالیتهای جمعی شرکت کنید. هیچوقت نمیدانید چه موقع به کمک همکاران احتیاج پیدا خواهید کرد و اگر مدتها از جمع کنارهگیری کنید، بعد از آن، کمک گرفتن از آنها کار بسیار سختی خواهد بود.
7. زیاد کار کردن و خسته شدن
با جدیت کار کنید، مؤثر و مسئولیتپذیر باشید، اما به موقع به خانه بروید و اوقاتی را به استراحت و تجدید قوا اختصاص دهید. بهطور کلی، اجازه ندهید مسائل کلاس به آسایش شما و احساس لذت از زندگی در خارج از کلاس، لطمه بزند. نشاط خود را حفظ کنید که دانشآموزان به معلم با نشاط بیشتر نیاز دارند.
8. کمک خواستن
شغل معلمی به مهارتهای والای انسانی نیاز دارد. اغلب ما میکوشیم هر مشکلی را از سر راه برداریم، اما این نمیتواند به یک قاعده تبدیل شود. نترسید از این که آسیبپذیر به نظر بیایید. آگاهانه اشتباهات را بپذیرید و از همکاران خود کمک بخواهید. با نگاهی به اطراف، صدها سال تجربه را نزد همکاران پیدا خواهید کرد. اغلب آنها در راهنمایی کردن و اختصاص وقت به شما، سخاوتمند هستند. در این هنگام خواهید دید، آنقدر که فکر میکردید، تنهانیستید.
9. رویاپردازی و ناامیدی زودرس
معلمان تازهکار باید مراقب باشند کهدر این دام گیر نیفتند. جوانان وارد این حرفه میشوند، چون آرمانگرا، خوشبین و آمادهی تغییر و تحول سریع هستند. این خیلی خوب است، چون دانشآموزان و همکارانتان به این انرژی تازه و به فکر خلاق احتیاج دارند. اما وارد دنیای خیال نشوید که ممکن است نتیجهی آن ناامیدی و سرخوردگی باشد.
10. به خود سخت گرفتن
شغل معلمی به اندازهی کافی سخت هست. بنابراین، ذهن خود را مشغول اشتباهات، کوتاهیها و لغزشها نکنید. هیچکس کامل نیست. حتی معلمان باتجربه و موفق هم گاهی اوقات تصمیمات اشتباهی میگیرند. اشتباهات رخ داده را فراموش کنید، خود را سرزنش نکنید و قدرت ذهنیتان را برای زمان آینده که به آن نیاز دارید، نگه دارید. به خود سخت نگیرید و با دانشآموزانی که مشکل دارند، یاری و همدردی کنید.
منبع
رشد تکنولوژی آموزشی، شماره ی 1، مهر 1388
نگاهی به شیوه های فراگیری بهینه ریاضیات و كاربرد آن در زندگی
آموزش ریاضیات تنها آموزش مجموعه ای از مهارتها نیست، بلكه رشد، پرورش، انتقال و آموزش پاره ای از مفاهیم ریاضیاتی نیز امیباشد. در صورت آموزش صحیح ریاضی، فراگیران با آموختن این علم، هم قدرت تفكر منطقی خود را تقویت می كنند و هم نسبت به رفع نیازهای زندگی روزمره خود تواناتر می شوند و مقدمه ای برای موفقیت در دوره های بعدی محسوب می شود. هدف از آموزش ریاضی در دبستان، علاوه بر آموزش مفاهیم ریاضی و محاسبات مورد نیاز روزمره، پرورش تواناییهای ذهنی دانش آموز و ایجاد نظم فكری در وی است. بنابراین به هیچ وجه، نباید دانش آموز را به حفظ كردن قواعد ریاضی بدون درك آنها، واداشت.
برای حصول نتیجه مطلوب، كتاب و شیوه آموزش آن و هر وسیله آموزشی باید بر مبنای فعالیت دانش آموز تنظیم شده باشد تا دانش آموز بتواند در جریان فعالیت خود مفاهیم را فراگرفته و قواعد را كشف كند و در حد مناسبی به فكر كردن هدایت شود و بتواند آنچه را فراگرفته است، در حل مسایل پیرامونش به كار گیرد.
آنچه بسیاری از افراد از آموزش ریاضیات می دانند، این است كه كودك در گوشه ای بنشیند و مسایل كتاب درسی و آموزشی را حل كند. بخشی از این اعتقاد به روش سنتی آموزش ریاضیات در مدارس مربوط می شود. ولی بخش دیگری از این اعتقاد، مربوط به نگرش ما نسبت به مفاهیم ریاضیات است. تحقیقات روانشناسی یادگیری در حیطه ریاضیات نشان می دهد كه یادگیری كودكان در پیش از دبستان و دبستان در خلال فعالیتهای علمی (عینی به ذهنی) صورت می گیرد و تنها كار با مفاهیم مجرد، این مفاهیم را در كودك درونی نمی سازد.
ریاضی یك زبان است، زبانی كه علایم، نشانه ها و نمادهای خاصی را به كار می گیرد و مثل هر زبانی محملی است برای انتقال مجموعه ای از مفاهیم و اندیشه ها با اصول و قواعدی كه صرف و نحو معمول زبانها را به ذهن متبادر می سازد. اما حقیقت تلخ آن است كه آموزشگاههای ما، آموزگاران و دبیران، خانواده ها و جامعه تأكیدی افراطی بر فراگیران فن محاسبه گری از خود نشان می دهند، به گونه ای كه منجر به غفلت از آموزش صحیح مفاهیم، گسترش توانمندیها و دانش ریاضیات شده است.
آموزش ریاضیات تنها آموزش مجموعه ای از مهارتها نیست، بلكه رشد و پرورش، انتقال و آموزش پاره ای از مفاهیم ریاضیاتی نیزمیباشد، مفاهیمی كه مبنای درك ریاضی را فراهم می آورند و به واسطه آنها دانش آموزان با ریاضی ارتباط برقرار میكنند.
شورای ملی آموزگاران ریاضیات آمریكا در سال ۱۹۸۹ ملاكهایی را درخصوص دانش ریاضی مطرح كرده است. دستیابی به روشهای عمومی برای درك عمیق تر از ریاضیات، به قرار زیر است:
1- فراگیرندگان ریاضی، باید بیاموزند كه برای ریاضی ارزش قایل شوند، یعنی حضور پر نفوذ ریاضی را در تمامی زمینه های زندگی درك كنند و به آن احترام بگذارند.
2- فراگیرندگان باید بیاموزند كه استدلال ریاضی داشته باشند، یعنی ریاضی در خدمت پرورش تفكرات انسانی قرار گیرد.
3- دانش آموزان باید یاد بگیرند كه با دنیای اطراف خود ارتباط ریاضی برقرار كنند.
4- دانش آموزان باید از توانایی های ریاضی خود اطمینان حاصل كنند.
5- باید یكی دیگر از مهمترین اهداف آموزش و یادگیری ریاضی، این باشد كه فراگیرنده در حل مسایل ریاضی توانایی و مهارت و كارآمدی حاصل كند. امروزه همه باید بتوانند از دانش ریاضیات به گونه ای استفاده كنند.
عادی ترین و معمولی ترین شیوه استفاده از ریاضیات به كارگیری روشهای استدلالی و منطقی عقلانی در حل مسایل روزمره است. ریاضیات به عنوان یك تلاش انسانی، علاوه بر كاربردهای متعددش، باعث تقویت قوه استدلال و ایجاد نظم فكری در ذهن دانش آموزان می شود. ایجاد نظم فكری در قضایای حساب و هندسه می تواند موجب برانگیختن حس زیبایی شناختی انسان شود. منطق موجود در درسهای ریاضی باعث می شود كه فرد از مهارت تفكر برتر برخوردار شود. چنانچه «ویوس» می گوید: «ریاضی، درسی است برای نمایش قدرت ذهن.» آموزش صحیح ریاضیات یعنی پرورش افرادی منطقی؛ افرادی كه موضوعی را بدون استدلال صحیح و منطقی نپذیرند. ریاضیات همچنین نحوه استدلال را، در ذهن فراگیر قوی می كند.
اهداف آموزش مفاهیم ریاضی مقدماتی و ساده در سنین آموزش قبل از دبستان: آماده سازی ذهنی كودكان برای درك برخی از مفاهیم ساده و اساسی ریاضی مقدماتی، ایجاد و پرورش نظم فكری و درست اندیشیدن از طریق آشنایی با مفاهیم منطقی ریاضی، زمینه سازی برای استفاده از مفاهیم ساده ریاضی در زندگی روزانه، منظم كردن دانسته های مختلف و متفرق و بازسازی آنها، بالا بردن توان كودكان در انجام فعالیتها و محاسبات ساده و شفاهی ریاضی، پرورش قوای ذهنی و هماهنگی بین این قوا از طریق بالا بردن تواناییها و دانسته های قبلی، گسترش مفاهیم زبانی و خزانه لغات و فرهنگ لغات ریاضی كودكان و كاربرد این فرهنگ در زندگی یومیه، فراهم آوردن پیش نیازهای لازم و مفید به منظور سرعت بخشیدن به آموزش ریاضی در آینده تحصیلی كودكان.
هدف از تدریس ریاضی در آموزش عمومی و به ویژه در دوره آموزش ابتدایی پرورش قوای فكری، توانایی درست اندیشیدن، به كار بستن صحیح دانش و معلومات در حل مسایل روزمره و پرورش ذهنهای خلاق و مبتكر است، نه محدود كردن آنها به حفظ تعریف ها و قضیه های خشك ریاضی؛ و هندسه نیز به عنوان بخشی از ریاضی می تواند سهم بسزایی در نیل به این هدف ارزنده داشته باشد، بخصوص این كه درس هندسه به عنوان درسی بنیادی علاوه بر اینكه می تواند موجبات علاقه و رشد افراد در زمینه مشاغل سازنده ای چون معماری، تراشكاری، ریخته گری و سایر مشاغل تولیدی ایجاد كند، می تواند زمینه علاقه و رشد جوانان مستعد به ادامه تحصیل در رشته های فنی و مهندسی را نیز فراهم سازد.
كلیه دروس ابتدایی به ویژه درس ریاضی، می تواند در امر پرورش استعدادها و تواناییهای كودكان سهم عمده ای داشته باشد. بدین منظور هندسه نیز به عنوان بخشی از ریاضی، یكی از درسهای مهم، مشكل و در عین حال پرجاذبه و شیرین دوران تحصیلی است و لازم است مورد توجه قرار گیرد. متأسفانه تاكنون انگیزه مطالعه این درس توسط فراگیران، ترس از امتحان و به دست آوردن نمره قبولی بوده است، نه علاقه به درس و مطالعه و پیشرفت در این زمینه، هرگاه مفاهیم هندسه به شیوه عملی و كاربردی تدریس شود، ضمن این كه برخی از مسایل درسی و یادگیری از پیش پا برداشته خواهد شد، در فراگیران شوق و علاقه به مطالعه و یادگیری این درس ایجاد شده و رشد خواهد یافت. اصولاً وقتی مفاهیمی كه تدریس می شوند، در زندگی فراگیران معنی دار باشند و موافق درك و تواناییهای آنها ارائه شوند، فراگیران ضمن علاقه مند شدن به آن، عملاً مسئولیت بیشتری را در امر یادگیری به عهده خواهند گرفت.
از طریق طرح فعالیتهایی كه مهارتهای ذهنی خلاقه را افزایش می دهند، استعدادهای كودكان شما را پرورش داده، سطح آنها را ارتقا می بخشد. این گونه مهارتهای منطقی و استدلالی چگونگی فكر كردن را به كودك می آموزد. مهارتهای فكر كردن مهارتهایی هستند كه برای آموختن هر چیز در هر دورانی از زندگی مورد نیازند. مهارتهای فكر كردن بر خلاف كلمات و شیوه های آموزش هیچ گاه تغییر نمی كنند. چنانچه كودكی چگونگی اندیشیدن را بیاموزد، كامیابی اش در مدرسه و حتی در زندگی تضمین شده است. علاوه بر این، هنگامی كه كودك توانایی خود را در زمینه اندیشیدن به مسائل و یافتن راه حل برای آنها می بیند، اعتماد به نفس بیشتری پیدا می كند.
بدیهی است رشد توانایی های كودك برای تفكر و یادگیری در الگوهای منطقی، از طریق تجربه كودك با اشیاء واقعی ( دست كاری كردن ) حاصل می شود، زیرا كودكان از طریق فعالیتهایشان، با اشیای مختلف می فهمند و درك می كنند، نه از طریق مشاهده اشیا و یا چیزهایی كه راجع به اشیا به آنها گفته می شود.
فریده صیادی - كارشناس تكنولوژی آموزشی
روزنامه همشهری
در کلاس را باز میکند و آرام وارد کلاس میشود، با دست به دانش آموزانی که بر پا ایستادهاند اشاره میکند تا بنشینند. کیفش را روی میز میاندازد و روی صندلی مخصوص معلم مینشیند. نفس عمیقی میکشد و سعی میکند تمام خستگیاش را اینگونه از تن خارج سازد. از جا بر میخیزد و درس را شروع میکند...
حالت خستگی
خستگی بدنی و روحی برای انسان، حالتی آزار دهنده است که تقریباً تمام توان و انرژی فرد را تحت تأثیر قرار داده و از کارایی او میکاهد و توانایی انجام کار را از آدمی سلب میکند.
خواه این فعالیت بدنی باشد یا ذهنی حالت تنش درونی، بی آرامی و حساسیت فوقالعاده را در پی دارد.
مشکلی که شاید امروزه گریبان گیر بسیاری از معلمان باشد خستگی در کلاس است؛ نفسهای عمیق، کم آوردن انرژی، نشستنهای زیاد، سرگذاشتن روی میز، اینها تمام آن چیزهایی است که کم و بیش مربیان با آن درگیرند. اینکه علت این خستگیها چیست و چرا همواره ادامه دارد مسئله ای است که باید ریشه یابی و حل شود زیرا خستگی معلم خواه ناخواه بر دانش آموزان تأثیر گذاشته و آنان را بی حوصله میکند. معلم در کلاس باید از دانش آموزان ارزشیابی شفاهی و کتبی داشته باشد، کلاس را مدیریت و اداره نماید، سر و صدا و گرمی و سردی را تحمل کند، عواطف مختلف از خود بروز دهد، در آن واحد با چندین نفر با وجود تفاوتهای فردی آشکار سر و کار داشته باشد، به پرسشهای همه پاسخ دهد، از یادگیری تک تک دانش آموزان اطمینان حاصل کند، به پیشرفتهای شاگردان توجه نموده و برای ارتقای سطح کیفی کلاس تلاش کند، تمام این فعالیتها در هر کلاس لازم است و احتیاج به انرژی فوقالعاده دارد.
دلایل خستگی
با توجه به اینکه دلیل خستگی برای همگان یکسان نیست این مسئله به سادگی هم قابل حل نیست؛ اما زمینههای مشترکی در این رابطه وجود دارد. شاید بهتر باشد برای اولین گزینه مسافت و راه را مطرح کرد. معلمی که هنگام حرکت از منزل تا مدرسه چیزی حدود یک تا دو ساعت در راه است قطعاً طولانی بودن مسیر و ترافیک، او را کلافه میکند و خسته به محل کار میرسد. یا معلمی که از ساعت هفت صبح تا ساعت پایانی در مدرسه حضور دارد و در هر ساعت همان درسی را بیان میکند که در ساعت قبل برای کلاسی دیگر توضیح داده است، این تکرار خود به خود باعث خستگی و مرارت میشود.
خستگی همان عصبانیت نیست اما تأثیر مستقیمی بر عصبانیت دارد و یک آموزگار در ساعت پایانی به سادگی عصبانی میشود و همین خشم، روان و روح او را آزرده تر میسازد. حال فرض کنید معلمی را که به خاطر بعد طولانی مسافت مجبور به برگزاری چند کلاس در یک روز باشد؛ خستگی و عصبانیت را به او حق نمیدهید؟
مشکلات شخصی معلم مانند مشکلات مالی، استراحت ناکافی، امیدوار نبودن به آینده و... که میتواند ذهن او را درگیر کند، شیطنتهای دانش آموزان که مربی را مجبور به کنترل این شیطنتها میکنند، تشویش و ناهماهنگی هنگام درس دادن، عدم فعالیت شاگردان در کلاس و انجام ندادن تکالیف محوله مواردی است که آموزگار را در محیط کارش خسته و ملول میسازد.
البته مواردی نیز وجود دارد که در خستگی معلم بی تأثیر نیست اما شاید نتوان کاری از پیش برد؛ مثلاً علاقه نداشتن به محیط کار به خاطر وجود کارخانه یا چیزی شبیه به آن در کنار مدرسه، کهنه و قدیمی بودن ملزومات آموزگار برای ارائه درس مثل تخته سیاهی که شکسته و رنگ پریده است و از این قبیل موارد...
چه باید کرد؟
اگر معلمی هستید که باید مسافت زیادی را برای رسیدن به محل کارتان طی کنید کمی زودتر حرکت نمایید تا اولاً به ترافیک نخورید و دوماً چند دقیقهای تا شروع کلاس استراحت کنید. اگر ساعتهای طولانی در مدرسه تدریس میکنید از خوراکیهای انرژی زا غافل نمانید و برای تدریس از چند روش استفاده کنید سعی نمایید در میان ساعتهای کلاس ساعتی را برای استراحت خالی بگذارید؛ اما اگر این امکان محیا نیست در زمان تفریح مکانی ساکت و آرام پیدا کنید و آنجا این زمان را بگذرانید.
در کلاس بخندید و شوخی کنید. متکلم وحده نباشید، اجازه حرف و فعالیت را به شاگردانتان بدهید؛ زمانی که کلاس درس را به تنفس اختصاص دادید از بچهها بخواهید نوبتی تخته را تمیز کنند؛ این کار به خصوص برای سنین کوچکتر بسیار جذاب است. بعد از هر بار امتحان دو نفری را که نمره بالاتری دارند مسئول بازبینی تکالیف دانش آموزان کنید.
قبل از شروع کلاس خوراکی میل کنید که به شما انرژی بدهد؛ سعی نمایید چای و چیزهای بسیار شیرین استفاده نکنید، مثلاً آب انار یا آلبالو بنوشید با نان یا کلوچه گردویی.
حتماً در طول شبانه روز 7 تا 8 ساعت بخوابید و تا میتوانید به مسائلی که بیهوده ذهن شما را مشغول میسازد و کاری از پیش نمیبرید فکر نکنید. به افکارتان نظم بدهید، مشکلات شخصیتان را با برنامه ریزی حل کنید و وارد کلاس نکنید. همه کاری انجام دهید تا ساعاتی که در مدرسه هستید از درس دادن لذت ببرید؛ میدانم تنها کسی که در این رابطه میتواند به شما کمک کند فقط خودتان هستید.
آخرین کلام این که عوامل بسیاری در خستگی معلمها دخیلند؛ عواملی که یا باید از به وجود آمدن آنها جلوگیری کرد یا پس از ایجاد به سرعت در فکر حلشان بود، زیرا زخم کهنه دیرتر التیام مییابد.
سایت تبیان - تهیه: فاطمه رضایی گلستان
تنظیم: علی سرمدی
آموزش روش مقدم بر آموزش دانش
موفقیت در هر کار، با کاربرد روش درست در آن، رابطهی مستقیم دارد. ما معلمان غالباً متن را مهم می دانیم و توجهی به روش استفاده از آن نداریم. غافل از این که متون متغیرند و همهی آنها را نمی توان با یک روش آموخت. اگر دانش آموزان و دانشجویان، روش ها را دریابند و با چگونگی کشف و کاربرد آن ها آشنا شوند، بهتر می توانند در یادگیری موضوعات و مهارت های گوناگون، خودگردان باشند و خودآموزی را در خویشتن رشد و گسترش دهند. مثلاً می گوییم: معرفت، نیرو میبخشد؛ معرفتی که نیروی زندگی سالم را هدف قرار دهد. از این رو گویند: معرفت و قدرت و محبت در حکم سه زاویه ی یک مثلث اند و لازم و ملزوم یکدیگر. حال این پرسش اساسی مطرح می شود که: (( روش کسب این سه چیست؟)) هم چنین، سراسر تحصیل رسمی، همراه با مسئله است و هر درسی که مسئله نباشد یا مسئله ای را در رابطه با زندگی دانش آموزان مطرح نکند، طبعاً جالب نخواهد بود و دانش آموزان به آموختن آن برانگیخته نخواهند شد.
حل هر گونه مسئله هم روش ویژه ی خود را دارد که قواعد نامیده می شود. بنابراین، مهم این است که دانش آموزان روش یا قواعد را یاد بگیرند. حتماً خود ایشان این تجربه را دارند که برنده شدن در هر بازی، به دانستن و کاربرد قواعد آن بازی بستگی دارد. متن های درسی نیز مشمول همین حکم اند. حتی زیستن موفق و سالم هم مستلزم آموختن یا کشف روش موفق زیستن است. زندگی همه ی جان داران، شاید هم بی جان ها قواعدی یا روشی دارد. چون خلقت هدفمند است و برنامه ریزی شده؛ و شاید برنامه ریزی انعطاف پذیر. آن گاه که دانش آموزان یا دانشجویان (( روش)) ها و چگونگی کشف روش را یاد بگیرند، بهترین پاداش ما معلمان در بلند مدت خواهد بود.
در واقع، راهی است که میان مبدأ و مقصد ادامه دارد. به عبارت دیگر، مجموع تفکر یا تدبیر، تصمیم گیری، طراحی یا برنامه ریزی، و عملکردهای نظام داری که برای دست یافتن به هدف ویژه ای انجام می دهیم، ((روش)) (متد) خوانده میشود. بدیهی است که هر گونه لغزش احتمالی در هر یک از گام های مذکور، مانع رسیدن به هدف خواهد شد و طبعاً خواهیم گفت، روش ما درست یا دقیق نبوده است.
پس کشف و انتخاب روش حل هر گونه مسئله، خصوصاً در حوزه ی آموزش - پرورش، فرایندی مرکب و شبکه ای است و مستلزم مهارت های گوناگون که باید آموخته شوند. منبع معتبر برای یادگیری این مهارت ها در مدرسه (ابتدایی، متوسطه، عالی) عمدتاً معلم است. از این رو، خود معلمان باید آن مهارت ها یا روش را در مراکز تربیت معلم یا دوره های آموزش ضمن خدمت آموخته و تمرین کافی کرده باشند. عمده ترین روش های آموختنی / کشف کردنی که احتمالاً باید برای ما معلمان، و به تبع ما، دانش آموزان یا دانش جویان مطرح باشند، از این قرارند:
1. چگونه آموختن که مهم تر از موضوع آموختنی است..
2. مطالعه ی درس های گوناگون.
3. چگونه به کاربردن آموخته ها در زندگی به منظور زیستن سالم و مؤثر.
4. تشخیص و یافتن مسئله ی واقعی و برخورد با آن، و قبول این که هر مسئله ممکن است چندین راه حل داشته باشد.
5. دسترسی به منابع معتبر برای هر یادگیری.
6. ارزیابی مطمئن اعتبار منابع یادگیری.
7. پژوهش های علمی و تشخیص درست این امر مهم که پژوهش مورد نظر به کدام موضوع واقعی زندگی انسان پاسخ خواهد گفت؛ چون در غیر این صورت، جز اتلاف عمر و تضییع بودجه، نتیجه ی دیگری نخواهد داشت.
8. حقیقت یابی که همه پژوهش ها هدفی جز این ندارند. یعنی می خواهند به حقایقی دست یابند که تا زمان آن پژوهش یا تحقیق، ناشناخته (مجهول) مانده اند.
9. استنباط و استدلال کلامی منطقی و مفهوم برای مخاطبان.
10. اندیشیدن انتقادی و خلاق یا سازنده.
11. تعبیر اندیشه ها و یافته های خود و بیان مؤثر آن ها به جامعه.
12. تهیه ی گزارش قابل فهم و استناد.
13. برقراری ارتباط درست با مردم.
14. ارزشیابی آموخته های خویش و دریافتن وضع پیشرفت خود.
15. مطالعه ی مداوم و خودگردان شدن.
16. مطالعه ی افکار و عقاید دیگران یا پی بردن به دیدگاه های ایشان و اعتماد هر چند نسبی به دریافت های خویش.
17. مقایسه ی درست دیدگاه ها.
18. انتقاد سازنده از خود و دیگران (افکار و دیدگاه های احتمالاً مخالف).
19. شناخت و آموختن مهارت های ضروری برای زندگی سالم.
20. مطالعه ی مؤثر سرگذشت ها و تشخیص درست جنبه های برجسته ی آن ها.
21. الگوگیری مؤثر و فعال.
22. باز و بیدار نگه داشتن ذهن خود در سراسر زندگی.
23. بهره برداری درست از مراحل طبیعی رشد و تکامل خود.
24. برخورداری از عزت نفس برتر و خودپنداری مثبت.
25. تشکیل خانواده ی سالم و موفق.
26. همسر بودن و والدین شدن مؤثر و موفق.
27. انتخاب حرفه ی مناسب.
28. تفریحات سالم.
29. استفاده ی درست از اوقات فراغت.
30. شرکت در خدمات اجتماعی و هم یاری با مردم.
31. مدیریت گروه.
32. شهروند سالم و مؤثر بودن.
33. درست نوشتن و درست خواندن.
34. درست یادداشت برداشتن و نگه داری یادداشت ها.
پس با همه این اوصاف روش کشف کردنی است نه تقلید کردنی.
مجله رشد تکنولوژی آموزشی،نویسنده: دکتر علی اکبر شعاری نژاد
آثار تربیتی قصه گویی
قصه و قصه گویی از دیرباز سرشار از پند و اندرزهای تربیتی و نکات زندگی ساز برای انسان بوده است. مادربزرگها برای نوههای خود قصه میگفتند و بدین وسیله راه و رسم رفتار با مردمان و روش زندگی را به آنها میآموختند. اولیای خانه و مدرسه باید قصه گویی را در برنامه تربیتی خود قرار دهند.
آثار تربیتی قصه گویی از این قرار است:
• سرگرمی: چگونگی گذراندن اوقات فراغت شاگردان، یکی از مسائل اساسی تعلیم و تربیت میباشد؛ برای همین میتوان اوقات بیکاری بچهها را در کلاس با قصه گویی و قصه خوانی به شکل مطلوب پر کرد تا ضمن لذت بردن و سرگرمی، نتایج مناسبی از این فعالیتها عاید بچهها شود.
• گسترش قدرت تفکر، تخیل و توانایی ذهنی: قصه باعث به کارگیری نیروی تفکر، تخیل و سایر تواناییهای ذهنی دانش آموز برای درک و فهم، پیش بینی حوادث و رویدادهای قصه میشود. بدین ترتیب کودک درباره اتفاقهای قصه تمرکز کرده و چنین امری موجب تقویت تواناییهای ذهنی مثل تفکر، تخیل و دقت میشود.
• آشنایی با مسائل زندگی: وقتی قصه از وقایع زندگی روزمره کودک انتخاب شود؛ دانش آموز را با وقایع و مسائل واقعی آشنا میسازد و راه حلهای مناسب را به وی یاد میدهد.
• آشنایی با ارزشهای اخلاقی و مذهبی: از طریق گفتن قصههای مذهبی، بچهها با ارزشها، اصول اخلاقی و مفاهیم دینی مانند صداقت، امانتداری، شجاعت، ایمان و توکل به خدا آشنا میشوند و به ارزش و اهمیت آنها در زندگی پی میبرند.
• گسترش تجربهها و آگاهیهای علمی: بیان داستانهای علمی موجب بالا بردن آگاهی علمی شده و به تحریک حس کنجکاوی دانش آموزان کمک میکند.
• توسعه توانایی گفتار: یکی از نتایج تعلیم و تربیت در گذشته این بود که مردم به سهولت و روانی تکلم میکردند؛ در حالی که امروزه از آن روانی کلام خبری نیست. چنین مسائلی به این دلیل است که امروزه تا حد زیادی برای کسب اطلاعات از وسایل بصری استفاده میکنیم. ضمن این که فرهیختگان عصر حاضر فرصت اندکی برای نقل شفاهی ادبیات پیدا میکنند. بلند خواندن قصههای عامیانه، افسانهها و آثار بزرگ ادبی باعث میشود گنجینه لغات افزایش یافته و قدرت تشبیه سازی و اطلاعات ما در دستور زبان بیشتر گردد.
• گسترش مهارت گوش دادن: زمانی که مربی قصه میگوید، چون قصه برای دانش آموز جالب و جذاب است، با تمرکز و دقت بیشتری به قصه توجه میکند و این امر میتواند به گسترش مهارت گوش دادن کمک کند.
• پرورش حس زیبا شناسی و ذوق هنری: معلمی که هنگام قصه گویی به توصیف زیباییهای پدیدهها میپردازد و از نقاشیها و تصاویر کمک میگیرد، میتواند زمینهی رشد تواناییهای هنری و زیباشناسی را در شاگردان فراهم سازد.
• استفاده از قصه به عنوان یک روش تدریس: در کنار سایر روشهای تدریس فعال، مربی میتواند برای توضیح مطلب از ضربالمثلها و قصهها استفاده کند. قصه گویی یکی از روشهای آموزش میباشد که در قرآن مجید نیز مورد استفاده قرار گرفته است.
سایت تبیان - تهیه: مریم عرفانیان
zoomit.ir - امین فیض پور: آیا همیشه دیر به قرار ملاقاتهای خود میرسید؟ تا به حال شده ساعتها زمان در دفتر خود صرف کنید اما هیچ کاری را به سرانجام نرسانید؟ ۲۴ ساعت روز را زمان کمی برای انجام کارهای روزمره خود میدانید؟ اگر جواب هر کدام از این سوالها برای شما مثبت است، پس باید یاد بگیرید چگونه زمان را بهتر مدیریت کنید. در ادامه مطلب ۱۰ نکته و راهنمایی درباره این موضوع به شما خواهیم رساند.
۱. بررسی شیوه صرف زمان
برای اینکه یاد بگیرید چگونه وقت خود را بهتر مدیریت کنید، باید اول از همه متوجه نقطه شروع کار خود باشید. در چند روز آینده شیوه صرف زمان خود را زیر نظر بگیرید. با خودتان رک و رو راست باشید، چه مقدار زمان برای چک کردن شبکههای اجتماعی میگذارید؟ چه زمانهایی بیشتر از همه اوقات در روز بهرهوری بالایی دارید؟ نرمافزارهایی همچون RescueTime به صورت خودکار میتوانند استفاده شما از اینترنت را پیگیری کنند، در همین حال نرمافزاری عالی همچون Toggle اطلاعات زندگی آفلاین شما را زیر نظر میگیرد.
۲. نصب تقویم دیواری
همه ما در دفترهای خود و درون کامپیوترها تقویم داریم. اما یک تقویم دیواری قابل پنهان شدن از دید شما نیست و با وجود آنها در محل کار همیشه تاریخ قابل مشاهده است. این تقویم دیواری را جایی نصب کنید که قابل دیدن باشد (پشت سر خود نگذارید) و تاریخهای مهمی که در ماه باید به یاد داشته باشید را واضح علامت بزنید. اینگونه شما میتوانید تاریخ و گذشت روز، هفته و ماه را کنترل کنید و هیچ رویداد مهم در آینده فراموش نمیشود.
۳. برنامهریزی برای کل روز
قبل از اینکه هر شب به خانه بروید، برنامه کارهایی که باید فردا انجام دهید را مشخص کنید. تو دو لیست نسازید و به جای آن دو وظیفه مهم و با اولویت خود را مشخص کنید تا فردا با تمرکز بیشتر آنها را تکمیل یا به سمت تکمیل شدن ببرید. چرا فقط دو وظیفه اولویتدار؟ زیرا دو وظیفه حتی با یک وقفه یک روزه بالاخره انجام شدنی هستند و زمانی که آن دو را به سرانجام برسانید، به پیدا شدن حس بهرهور بودن درون شما کمک میکنند.
۴. چک نکردن دائم ایمیلها
آیا هر زمان که روی صندلی خود در دفتر مینشینید، شروع به چک کردن ایمیلهای تازه میکنید؟ اینکار شما را به درون کارهای پیچیده دیگری سوق میدهد و در نهایت با خراب کردن برنامه شما، تمام نقشههایی که دیشب کشیده بودید را به تاخیر میاندازد. ساعتهای اولیه روز خود را روی وظایفی قرار دهید که بیشترین اولویت و اهمیت را دارند. از این طریق پیشرفتی در کار خود خواهید دید و بعدا نیز با احتمال بیشتری برمیگردید و کار خود را تکمیل میکنید.
۵. زمانی برای ارتباط با دیگران
تمرکز در زمانی که دائم گوشی شما زنگ میخورد، ایمیل دریافت میکنید یا دیگران با یکدیگر صحبت میکنند، بسیار سخت است. ۳۰ دقیقه از زمان کار هر روز خود را برای برقراری ارتباط با دیگران بگذارید. پس از آن در کمال تعجب میتوانید کارهایی بیشتری را تکمیل کنید.
۶. بستن درها
اگر یک دفتر مخصوص خود دارید، در زمان نیاز از بستن در و گذاشتن یک علامت «مزاحم نشوید» بر روی آن نترسید. اگر نیاز هست با تلفن درخواستهای ملاقاتی که در زمانهای حساس میشود را رد کنید یا مودبانه از همکارهای خود بخواهید بعدا پیش شما بازگردند یا بعدا به آنها سر بزنید. زمانی که در حال کار حساس و مهم خود هستید، درها را بر روی اینترنت هم ببندید و نگذارید حواس شما را پرت کند. اپلیکیشنهایی همچون Freedom یا Self-Control کمک میکنند تا از هر دو مورد جلوگیری کنید.
۷. زمانی برای کار نکردن
وقفه در بین کار آزار دهنده است اما گاهی اوقات ضروری مینماید. شاید چیزی به توجه آنی شما نیاز داشته باشد یا ممکن است یک جلسه ناگهانی آغاز شود. لازم نیست با برنامه ریزی دقیقه به دقیقه روز خود را نابود کنید، به جای آن، انتظار انجام کار واقعی به مدت ۴ تا ۵ ساعت در روز را از خود داشته باشید و باقی وقت را به رفع پیشآمدها مشغول شوید.
۸. ادغام وظایف مشابه
زمانی که به ناحیه محل کار خود وارد میشوید، سعی کنید وظایف مشابه را با هم انجام دهید. با اینکار حجم کاری که باید در طول روز انجام دهید ناگهان کاهش پیدا میکند و تمرکز بر روی وظایف اصلی در محل کار بیشتر میشود.
۹. مراقبت از سلامتی
تا به حال شده شبها تا دیر وقت کار کنید و فردای آن روز خسته و بیحوصله روز کاری خود را شروع کنید؟ خواب مناسب و کافی، غذا خوردن با برنامه و ورزش قطعا بهرهوری شما را افزایش خواهد داد. مراقب سلامتی خود باشید.
۱۰. توجه به ریتم زندگی
به قدم اول بازمیگردیم، چه زمانی شما بیشترین و بالاترین مقدار بهرهوری خود را حس میکنید؟ ممکن است پس از صرف یک وعده غذا یا شاید ۴۵ دقیقه پس از خوردن چایی یا قهوه صبحگاهی. با توجه به تجربه روزانه خود سعی کنید اوقات حداکثر بهرهوری خود را پیدا و از آن برای پیشرفت و انجام کارهایی مهم و حساس استفاده کنید. برای زمانهای حداکثر بهرهوری خود برنامه ریزی کنید و با انرژی زیاد کارهای خود را انجام دهید. بهتر است کارهای روتین و روزمره را بگذارید برای زمانهایی که بهرهوری شما کاهش پیدا کرده است.
جایی در مقاله ای می خواندم که یکی از مدیران مالی موفق هر روز ساعت 4 صبح از خواب بلند می شود تا چند نوع روزنامه مطالعه نموده و بعد کار خود را آغاز کند. بعد تمام روز را سخت کار کرده و شب دیروقت به خانه می رود، به طوری که شبانه روز فقط سه ساعت وقت استراحت دارد. همیشه برایم سوال بوده که چطور او می تواند با 3 ساعت خواب در شبانه روز سر پا باشد. حتماً برای این کار خود دلیلی دارد.
واقعاً چرا او اینقدر کار می کند؟ شاید به پول نیاز دارد تا قروضش را بپردازد؟ شک دارم. شاید می خواهد پولدار شود؟ فکر نمی کنم چون همین الان هم خیلی ثروت دارد. خلاصه بگویم، دلیل اینکه چرا او اینقدر سخت کار می کند این است که کارش را دوست دارد و این مسئله کاملاً مشخص است. البته درست است که کمی افراطی کار میکند اما جدیداً گفته است که کم کم برنامه اش را کمی سبک تر می کند تا توازن بیشتری به زندگیش بدهد.
نکته ای که می خواستم با این مثال به شما بگویم این است که برای موفقیت حتماً باید کارتان را دوست داشته باشید. نباید صبح ها افسرده و بی میل از خواب بلند شوید. باید خوشحال باشید كه باز صبح شده است و می توانید کارتان را شروع کنید.
در این نوشته به نکاتی اشاره می کنیم که به شما ثابت می کند داشتن انگیزه و هدف در کار چقدر به پیشبرد هدف ها و موفقیت شما کمک می کند.
بالاتر رفتن بازدهی
اگر عاشق کارتان باشید، سخت تر، طولانی تر و بهتر کار خواهید کرد چون برایتان لذت بخش است. وقتی چیزی برای ما لذت بخش باشد، با توجه به طبیعت انسان به سمت آن متمایل خواهیم شد و تا می توانیم آن لذت را ادامه خواهید داد. چرا برقراری رابطهی جنسی اینقدر برای همه لذت بخش است؟ چون قبل، در طی آن و بعد از آن احساس خوبی دریافت می کنیم. کار ما نیز باید چنین رضایت و خشنودی به ما بدهد.
بیشتر شدن چالش ها و مسئولیت ها
اگر عاشق کارتان باشید، بیشترین تلاش را برای رسیدن به اهدافتان به کار خواهید گرفت. با این کار بازدهی بیشتری داشته و مفیدتر خواهید بود و به سرعت در کارتان ترفیع می گیرید. سرانجام با ترفیع گرفتن مسئولیت ها و چالش هایتان هم بیشتر خواهد شد و باعث می شود علاقه تان به کارتان بیشتر هم بشود. چالش و مسئولیت چیزی است که افراد موفق را به ادامه ی کار تشویق می کند. بدون اینها فرد نمی تواند پتانسل درون خود را به کار متمركز دارد و به مرحله ی عمل بکشاند.
بالاتر رفتن درآمد و مقام
آبدارچی یک شرکت برای به دست آوردن آن مقام تلاش کرده است، همینطور مدیر عامل شرکت. تفاوت آنها فقط در سختی کار و چالش ها و مسئولیت های آنهاست. البته مدیرعامل شرکت فشار کاری و مسئولیت بیشتری نسبت به آن آبدارچی دارد. او باید درمورد کارمندانش، شرکایش، مشتریانش و...فکر کند. کار او به مراتب بسیار دشوارتر است.
به علاوه برای رسیدن به چنین درجه ای باید خیلی چالش ها را پشت سر بگذارد. با پشت سر گذاشتن سختی ها و مشکلات و به دست آوردن موفقیت، پاداش خوبی به چنگ آورده است و آن هم درآمدی عالی و مقامی بالا است. این چیزها را کسی به او اهداء نکرده است، نتیجه ی تلاش های خودش بوده است.
بهتر شدن زندگی شخصی
ما یک سوم زندگیمان را به کار می گذرانیم. به همین خاطر اگر کارمان برایمان ناخوشایند باشد، چطور می توانیم پس از 10 ساعت کار متوالی ساعات خوبی را بگذرانیم؟ ترک کار ممکن است رنج را موقتاً قطع کند اما نمی تواند شادی هم برایمان بیاورد.
اگر هنگام کار کردن خوشحال و خوشبخت باشید، این شادی و خوشبختی را به زندگی خصوصیتان هم خواهید کشاند. یعنی پس از کار و زمانی که به منزل می آیید، باز هم مثل همان موقع که در اداره به کار مشغول بودید احساس خوبی خواهید داشت و خوشحال خواهید بود.
به علاوه اگر کارتان را دوست داشته باشید و سخت کار کنید، در کارتان ترفیع خواهید گرفت و همین باعث افزایش درآمد شما می شود. و گرچه پول خوشبختی نمی آورد، اما باعث راحت تر گذراندن بدبختی که می شود! اگر در زندگی مالی شما همه چیز بر وفق مراد باشد، زندگی خصوصیتان نیز بسیار بی دغدغه تر و راحت تر و خوشایندتر خواهد شد.
بهتر شدن کیفیت کلی زندگی
بعضی می گویند زندگی به هیچ وجه منصفانه نیست. من عقیده دارم که انسان چیزی را به دست می آورد که طلب کرده باشد. اگر شما فردی سخت کوش باشید، زندگی هم پاداشتان را خواهد داد. در جامعه ی امروز، زندگی ما حول و حوش کارمان میچرخد. پس اگر کارمان را دوست داشته باشیم بسیار خوشبخت تر زندگی خواهیم کرد. هرچه زودتر این حقیقت را باور کنید، خیلی زودتر در مسیر ترقی و پیشرفت قرار خواهید گرفت.
علاقه ی شما به کارتان باعث خواهد شد که سخت کوشانه تر و جدی تر کار کنید. با این نوع کار کردن مشئولیت ها و چالش های بیشتری هم جلوی پایتان قرار خواهد گرفت. با پشت سر گذاشتن این چالش ها ترفیع رتبه گرفته و درآمد و مقامتان افزایش می یابد. با این وضعیت هم از کارتان لذت خواهید برد و هم از نتایج حاصله از آن بهره خواهید برد و باقی ساعات زندگیتان را هم به همان اندازه که در اداره هستید، خوشبخت خواهید بود. تنها کاری که باید برای رسیدن به چنین موقعیتی بکنید این است که بروید و کاری را پیدا کنید که دوستش داشته باشید.
سایت مردمان mardoman.com
Organizational Health
مقدمه
سلامت سازمانی، یکی از گویاترین و بدیهیترین شاخصهای اثربخشی سازمانی است. در یک سازمان سالم مدیر رفتاری کاملا دوستانه و حمایتگر با کارمندان خود دارد و در برنامه های خود دارای یگانگی است. کارمندان نیز تمایل بیشتری برای ماندن و کار کردن در سازمان دارند و به طور موثرتری کارها را انجام می دهند. « مایلز » معتقد است سلامت سازمانی به دوام و بقای سازمان در محیط خود و سازگاری با آن و ارتقا و گسترش توانایی خود برای سازش بیشتر اشاره می كند. « هرزبرگ » عواملی چون طرز تلقی و برداشت كاركنان، شیوه اداره امور، خط مشیهای سازمان، ماهیت و میزان سرپرستی، امنیت كاری، شرایط كاری، مقام و منزلت، سطح حقوق و دستمزد، استقرار روابط متقابل دو جانبه، سرپرستان، همگنان و مرئوسان و زندگی شخصی كاركنان را برای تأمین و حفظ سلامت سازمان لازم دانسته است و معتقد است نبود این عوامل ممكن است چنان كارمندان را دچار عدم رضایت سازد كه سازمان را ترك كرده و موجودیت آن را به مخاطره اندازند.
تعریف سلامت سازمانی
« كیت دیویس » سازمان سالم را سازمانی می داند كه در آن كاركنان احساس كنند كاری سودمند و مفید انجام میدهند و به احساس رشد و پرورش شخصی دست مییابند. آنان بیشتر كاری شوقانگیز را كه خشنودی درونی فراهم میآورد، دوست دارند و میپذیرند. بسیاری از كاركنان مسئولیت و فرصت پیشرفت و كامیابی شغلی را جستوجو میكنند. آنان میخواهند كه به سخنانشان گوش داده شود و با آنان چنان رفتار شود كه گویی هر یک دارای ارزش وجودی فردی هستند. آنان میخواهند كه اطمینان یابند سازمان به راستی برای نیازها و دشواریهای آنان دلسوزی میكند. ازنظر « لایدن و كلینگل » سلامت سازمانی یك مفهوم تقریباً تازه ای است و شامل توانایی سازمان برای انجام وظایف خود به طور موثر و رشد و بهبود سازمان می گردد. یك سازمان سالم جایی است كه افراد می خواهند در آنجا بمانند و كار كنند و خود افرادی موثر و سودمند باشند « ماتیو مایلز » یک سازمان سالم را به عنوان سازمانی تعریف می کند که « نه تنها در محیط خود دوام می آورد بلکه در یک برهه زمانی طولانی نیز به طور کافی سازش کرده و تواناییهای بقاء و سازش خود را به طور مداوم توسعه داده و گسترش می دهد ». چیزی که در این تعریف واضح است این است که سازمان سالم با نیروهای مانع بیرونی به طور موفقیت آمیزی برخورد کرده، نیروی آن را به طور اثربخشی در جهت اهداف و مقاصد اصلی سازمان هدایت می کند. البته عملکرد سازمان در یک روز مشخص، ممکن است اثربخش و یا غیر اثربخش باشد اما علایم درازمدت در سازمانهای سالم، مساعد اثربخشی است.
پویاییهای سازمانی: سالم تا غیرسالم:
مفهوم سلامتی مثبت در یك سازمان، توجه را به شرایطی جلب می كند كه رشد و توسعه سازمان را تسهیل كرده و یا مانع پویاییهای سازمان است. « تالکوت پارسونز » معتقد است كه همه سیستمهای اجتماعی، اگر قرار باشد که رشد و توسعه یابند، باید چهار مشکل اساسی انطباق، کسب هدف، یگانگی و ناپیدایی ( AGIL ) را فرو نشانند. به عبارت دیگر، سازمانها باید درحل چهار مشكل موفق باشند:
• مشكل كسب منابع كافی و سازش با محیط خود ( Adaptation )
• مشكل تعیین و اجرای هدف (Attainment Goal )
• مشكل نگهداری وحدت در داخل سازمان (Integration )
• مشكل ایجاد و حفظ ارزشهای منحصر به سیستم (Latency )
بنابراین، سازمان باید به نیازهای انطباق و كسب هدف و نیز نیازهای بیانی، یگانگی اجتماعی و هنجاری برخورد بكند، در واقع فرض بر این است كه سازمانهای سالم، به طور اثربخشی هر دو دسته از نیازها را برآورد می كنند. « تالکوت پارسونز » پیشنهاد می کند که سارمانهای رسمی مثل مدرسه، مسئولیت و کنترل این نیازها را در سه سطح متفاوت از خود بروز می دهند:
1. سطح نهادی: سازمان را با محیط پیوند می دهد.
2. سطح اداری: میانجی تلاشهای داخلی سیستم بوده، آنها را کنترل می کند.
3. سطح تکنیکی ( فنی ): محصول سازمان را تولید می کند.
چارچوب فوق متعلق به « تالکوت پارسونز »، برای مفهوم سازی و اندازه گیری سلامت سازمانی یک مدرسه طرح یگانه ای ارائه می کند. به طور اخص، سازمان سالم سازمانی است که در آن سطوح فنی، اداری و نهادی در هماهنگی هستند. سازمان نیازهای بیانی و نهادی را برآورده می کند و با نیروهای خارجی به طور موفقیت آمیزی برخورد کرده و نیروی آنها را در جهت هدف اصلی سازمان هدایت می کند.
ابعاد سلامت سازمانی « تالکوت پارسونز » در مدارس :
هفت بعد سلامت سازمانی برحسب سطوح مسئولیت و نیاز کارکردی عبارتند از:
1. سطح نهادی
یگانگی نهادی مدرسه ای را توضیح می دهد که دارای یگانگی در برنامه آموزشی خود می باشد. مدرسه به علایق کوچک از طرف جامعه محلی و درخواستهای والدین مستعد است و قادر است که بطور موفقیت آمیزی با نیروهای بیرونی مخرب سازش کند. ( نیاز نهادی )
سئوال نمونه: بعضی از شهروندان در هیئت امنای مدرسه نفوذ دارند؟
2. سطح اداری
نفوذ مدیر به توانایی وی در تاثیر کردن به عمل مافوقها اشاره می کند. مدیر با نفوذ، ترغیب کننده بوده و با رئیس ناحیه به طور اثربخشی کار میکند اما در عین حال در فکر و عمل خود استقلال دارد. ( نیاز ابزاری )
سئوال نمونه: مدیر هر چه را که از مافوق خود می خواهد می گیرد؟
رعایت نشاندهنده رفتاری از مدیر که دوستانه، حمایتی، باز و همکارانه است. ( نیاز بیانی )
سئوال نمونه: مدیر به رفاه شخصی هیئت آموزشی توجه دارد؟
ساختدهی به رفتاری از مدیر که وظیفه مدار و موفقیت مدار است. ( نیاز ابزاری )
سئوال نمونه: مدیر استانداردهای دقیق عملکرد را حفظ می کند؟
حمایت منابع به مدرسه ای که دارای مواد و وسائل آموزشی لازم بوده و وسائل اضافی دیگر براحتی قابل حطول است. ( نیاز ابزاری )
سئوال نمونه: معلمان به مواد آموزشی لازم دسترسی دارند؟
3. سطح تکنیکی ( فنی )
روحیه به احساس اطمینان، اعتماد، همدردی و دوستی که در بین معلمان وجود دارد اشاره می کند. معلمان احساس خوبی به یکدیگر داشته و احساس می کنند کار خود را به خوبی انجام می دهند. ( نیاز بیانی )
سئوال نمونه: معلمان دارای روحیه زیادی هستند؟
تاکید علمی به تاکید مدرسه برای یادگیری دانش آموزان اشاره می کند. محیط یادگیری منظم و جدی است. اهداف علمی سطح بالا ولی قابل حصول برای دانش آموزان وضع شده است. ( نیاز ابزاری )
سئوال نمونه: دانش آموزان برای اطلاح یادگیریهای قبلی خود تلاش می کنند؟
مشخصه های فضاهای كاری سالم :
درگذشته توجه تحقیقات سلامت سازمانی به محیط فیزیكی كار معطوف بود اما تحقیقات جدید مولفه های روانی محیط كار را بیشتر مورد تاکید قرار دادند. محققان دریافتند كه اینچنین اقدامات سازمانی بوجود آورنده مفاهیم، كنترل شغل، الزامات روانی كار، حمایت اجتماعی، امنیت شغلی كه به ترتیب اثرگذار بر جسم و روان كاركنان می باشند، هستند. 10 مشخصه از محیطهای كاری سالم بر اساس نتایج تحقیقات اخیر كه در ارتباط با كار و سلامتی انجام شده اند عنوان می گردد. این فهرست همچنین مبین این واقعیت هستند كه سازمانها بایستی این استراتژیها را دنبال كنند چرا كه آنها برای سلامتی كارکنان بسیار مهم هستند. همچنین دلیلی هستند بر اینكه باور كنیم در نظر گرفتن این اقدامات منجر به افزایش بهره¬وری و موفقیتهای اقتصادی سازمانها می گردد. این مشخصات عبارتند از:
• وضوح نقش و قابلیت دسترسی آن
• الزامات كاری معقول
• كنترل شغل و حدود اختیارات در تصمیم گیری
• حمایت اجتماعی محیط كار
• پاداش های عادلانه و رفتارمنصفانه
• دستمزد كافی
• ساعات كاری رضایت بخش
• امنیت شغلی
• جو سازمانی امن
• ترتیبات استخدامی سالم
نتیجه:
مدیر یک سازمان سالم، رهبری پویایی ایجاد می کند. رهبری که هم وظیفه مدار بوده و هم رابطه مدار است. چنین سازمانی حامی کارمندان است، مع هذا آنان را هدایت کرده و استانداردهای عملکرد بالاتری را حفظ می کند. به علاوه، مدیر در فکر و عمل خود استقلال دارد. کارمندان در یک سازمان سالم، با علاقه و رضایت کامل به محل کار می آیند و از کار کردن در محیط کاری خود نهایت لذت را می برند. کارمندان به آموزش و یادگیری مستمر متعهد هستند. همدیگر را دوست دارند، به همدیگر اعتماد کرده، در کار خود دلسوز و وظیفه شناس هستند و به سازمان خود افتخار می کنند.
منابع:
1.پولانی، مایکل. (1386). اقداماتی در جهت سلامت سازمانی. ( ترجمه محمد رضا علی پور ). موسسه پژوهش و آموزش همكاران سیستم ( تاریخ انتشار به زبان اصلی، 2004 ).
2. علاقه بند، علی. ( 1381 ). مبانی نظری و اصول مدیریت آموزشی. تهران: روان.
3. هوی، وین ک و میسکل، سیسیل. ( 1382 ). مدیریت آموزشی ( تئوری، تحقیق و عمل )، ( ترجمه میر محمد سید عباس زاده ). ارومیه: انتشارات دانشگاه ارومیه.
خانم فاطمه اسلامیه
http://www.feslamieh.blogfa.com
در این مقاله اقدامات سادهای را گرد آوردهایم که اگر به عادات روزانهمان اضافه شوند میتوانند ما را به فردی باهوشتر و دقیقتر تبدیل کنند.
همه ما از کودکی درگیر سنجش هوش خود و مقایسه آن با دیگران هستیم و اغلب تلاش میکنیم افراد باهوش و دقیقی باشیم یا حداقل در مراودات کاری و اجتماعی اینگونه به نظر برسیم. اما باهوش و دقیق بودن پروسهای یک شبه نیست و نیاز به توجه و پرورش دارد. در این مقاله اقدامات سادهای را گرد آوردهایم که اگر به عادات روزانهمان اضافه شوند میتوانند ما را به فردی باهوشتر و دقیقتر تبدیل کنند.
۱- هر روز ۱۰ ایده بسازید
به این فکر کنید که چگونگه میتوانید فقر را در جامعه کاهش دهید، برای حل مشکلات روزمره خود چه کاری میتوانید انجام دهید، اگر فیلمساز بودید چه موضوعی را جهت ساخت فیلم انتخاب میکردید و مواردی از این دست.
مهم نیست که ایدههای شما چگونه پشتیبانی میشوند و یا به ثمر میرسند، این تنها یک تمرین هر روزه برای مغز است هرچند که نگاه کردن به لیست ایدهها میتواند زمانی آغازگر یک مسیر در راه کسب موفقیت باشد. بسیاری از کتابهایی که نوشته شدهاند و یا وسیلههایی که مبتکرانه اختراع شدند، زمانی در حد یک ایده دور از ذهن بودند.
۲- روزنامه بخوانید
خواندن روزنامه به شما کمک میکند که از اخبار اطراف دنیا آگاه باشید و در کل دانش شما ارتقا پیدا میکند.
خواندن روزنامه همچنین امکانی را فراهم میکند که بین مسائل و موضوعات به ظاهر نامرتبط اتصالها را پیدا کرده و در جمع دوستان و اطرافیان نظراتتان را مطرح کنید. همچنین بتوانید نظرات آنها را تحلیل کرده و به چالش بکشید.
۳- وکیل مدافع شیطان باشید
این بازی را هر روز تکرار کنید و یکی از آموختههای اخیر خود را به نقد بکشید گویی که شما نظر مخالفی دارید. سعی کنید برای مخالفت خود دلایل و شواهدی داشته باشید. به عنوان مثال فرض کنید امروز از یکی از همکاران خود ترفندی را آموختهاید که میتواند مصرف برق مصرفی شما را کاهش دهد. در ذهن خود دلایلی برای رد نظریه او بیابید و سعی کنید که اثبات کنید که این تکنیک نمیتواند به نتیجه مطلوب برسد. این بازی به شما کمک میکند که به ذهن خود وسعت داده و بهتر فکر کنید.
اگر هنوز نمیدانید از کجا باید شروع کنید مقالات انتقادی که در مجلات نوشته میشود، میتواند مسیر را به شما نشان دهد که چگونه برای نظرات خود استدلالهای محکم بسازید و از ایدههای خود دفاع کنید.
۴- یک فصل از کتاب داستانی یا یک کتاب غیرداستانی را مطالعه کنید
خواندن یک کتاب در هفته را به عنوان هدف خود مشخص کنید و در طول روز از اوقات استراحت و زمانهایی که در انتظار اتوبوس یا مترو هستید برای ادای این دین استفاده کنید. کتابهای جیبی از آن جهت که همواره میتواند درکنار شما باشند، گزینه مناسبی هستند.
کتابهای داستانی در درک شخصیتها و دیدگاههای اجتماعی مفید هستند و کتابهای غیر داستانی دانش ما را در خصوص فلسفه، سیاست، علوم مختلف و مباحث جدید افزایش میدهند. خواندن کتاب به راحتی میتواند مثل دنبال کردن یک سریال و یا چک کردن روزانه و حتی ساعتی ایمیل، به یک عادت تبدیل شود.
۵- به جای تماشای برنامههای بیمحتوای تلویزیون، فیلمهای آموزشی تماشا کنید
گاهی تماشای یک برنامه علمی برای ما بسیار سرگرم کنندهتر و مفیدتر از مطالعه یک مطلب در این خصوص است.
در حال حاضر با دسترسی به اینترنت به سهولت میتوانید فیلم موضوعات مورد علاقه خود را ببینید و دنبال کنید. مطالبی که شما از طریق فیلمهای آموزشی میآموزید اغلب در ذهن شما ماندگارترند.
۶- در صفحههای اجتماعی که اطلاعات جدید و سرگرمکننده را منتشر میکنند مشترک شوید
شاید این ترفند بتواند جهت ارتقای سطح هوش در جامعه کنونی به خوبی مورد استفاده قرار گیرد، هر چند که در ایران با یک جوزدگی خاص نیز همراه شده است. اما در حقیقت هر کدام از ما در برنامههای اجتماعی مختلفی عضو هستیم و حداقل یک یا دو کانال یا صفحه از کانالها و صفحات اجتماعی را میشناسیم که مطالب و تازهها را از طریق این صفحات دنبال میکنیم بنابراین به این کار ادامه دهید.
۷- منابع دانش مورد علاقه خود را بررسی کنید
به دنبال فراگیری دانش حرکت کنید. هر روزه در وبلاگهای تخصصی در خصوص رشته، حرفه و حتی علایق شما مطالب جدید نشر پیدا میکند. حتی اگر فرصت آن را ندارید که هر روزه اطلاعات خود را آپدیت کنید مقالهها را ذخیرهسازی کرده و پیش از خواب فرصت کوتاهی را برای مرور این مطالب اختصاص دهید.
۸- آنچه را که از افراد دیگر آموختهاید به اشتراک بگذارید
شما هم احتمالا در طول تحصیل یا مباحث کاری این تجریه را داشتهاید که زمانی که مبحثی را نقل میکنید و یا آموزشی را انجام میدهید مطلب خیلی بهتر در مغز شما مینشیند و میتوانید مطمئن باشید که مفهوم آن را درک کردهاید. اگر اخیرا با یکی از دوستان خود در خصوص مبحثی گفتگو کردید و جنبههای مختلف آن را تحلیل و آنالیز کردهاید میتوانید نتیجه مذاکرات خود را با دیگران به اشتراک بگذارید و دیدگاههای آنها را نیز بخوانید و یا بشنوید. در حقیقت این اشتراکگذاری را می توانید در یک گفتگوی رو در رو و یا به صورت تلفنی انجام دهید. با توجه به مشغلههای زندگی و دغدغههای کاری شاید فرصت این گونه بحثها به راحتی میسر نشود، بنابراین وبلاگ نویسی میتواند روش جایگزین مناسبی جهت تعامل و خواندن دیدگاههای مختلف باشد.
۹- دو لیست تهیه کنید
یکی مهارتهای مربوط به کار و تخصص شما که اکنون نیاز است که یاد بگیرید و دومی مهارتهایی که در آینده تمایل به یادگیری آن دارید. Google Docs یک راه مناسب برای پیگیری فهرست شما است. برای کلیه موارد لیستتان تصمیمگیری کنید منابع آموزشی و محدودیتها را شناسایی کنید. به عنوان مثال اگر در زمینه علوم کامپیوتر مشغول به کار هستید لیست اول شما میتواند شامل یادگیری تازههای Python در یک روز و یا استفاده از MongoDB در روز دیگر باشد و اهداف بلند مدت شما مثل بازاریابی پیشرفته به کمک کامپیوتر و یا یادگیری نرمافزارهای تخصصی معماری در لیست دوم قرار میگیرند. حال نیاز است که به گامهای ساده مراحل رسیدن به اهداف کوتاه و بلندمدت را برنامهریزی کنید.
۱۰- فهرست I did یا «انجام دادهام»، لیستی که به آن نیاز دارید
در پایان هر روز کارهایی که با موفقیت به پایان رساندهاید را لیست کنید.
این لیست به شما کمک میکند حس بهتری نسبت به خود داشته باشید همچنین برای تصمیمگیریهای آتی تصویر صحیحی به شما ارائه میدهد.
۱۱- هر چه را که یاد میگیرید بنویسید
مهم نیست که این نوشتن را چگونه و کجا انجام میدهید اما نوشتن به شما این امکان را میدهد که دانش و یافتههای خود را پیگیری کنید و صد البته که مدون کردن کمک میکند مطالب را بهتر به خاطر بسپارید. هم چنین میتواند برای شما انگیزهای ایجاد کند که بیشتر بیاموزید و اطلاعات بیشتری را ثبت کنید.
۱۲- ذهن خود را تحریک کنید
پیادهروی روزانه زمان مناسبی برای حرکت ذهن و حفظ سلامتی روانی است.
در طول پیادهروی میتوانید به پروژه کاری یا تصمیمگیریهای مهم خود فکر کنید و یا اطلاعات جدید را در مغز خود پردازش کنید.
13- در دورههای آنلاین شرکت کنید
لیست دورههای آنلاین تخصصی را بررسی کنید با توجه به رایگان بودن و دسترسی آسان بر حسب زمینه فعالیت و علایق خود یک یا دو دوره از این دورهها را انتخاب کنید و با تمرکز و پیگیری برنامه درسی هر روز گام به گام پیش روید.
۱۴- با افرادی که برای شما جالب هستند صحبت کنید
اغلب برای ما پیش آمده است که در جمعی قرار گرفته باشیم و فردی به واسطه شخصیت و یا موفقیت در زندگی یا حرفه خود برای ما جالب باشد. از گفتگو نترسید یک مکالمه دوستانه و در پی آن یک آشنایی ضمنی با نوع رفتار و دیگاه این افراد میتواند برای شما بسیار آموزنده و الهامبخش باشد.
۱۵- وقت خود را با افراد باهوشتر از خودتان بگذرانید
در معاشرت با این افراد همواره فروتن و مشتاق یادگیری باشید. تا جایی که امکان دارد و موجب آزار فرد نمیشود سوالات خود را بپرسید.
وقتی اطراف خود را با افراد باهوشتر از خود پر کنید هیچ چارهای به جز کسب اطلاعات و آموختن ندارید.
۱۶- سوالات خود را دنبال کنید
پرسشهایی که در ذهن ما ایجاد میشوند نقطه شروع کسب دانش هستند.
هر چند که ممکن است پاسخهای که میشنوید دلسرد کننده باشد اما تا زمانی که پاسخ مورد قبول خود را کسب نکردهاید دست از کنجکاوی و کنکاش برندارید.
۱۷- از برنامههایی استفاده کنید که هر روز یک کلمه را آموزش میدهند
با برنامههای word-of-the-day دامنه لغات خودتان را وسیعتر میکنید که میتواند در آزمونهایی مانند SAT یا GRE به شما کمک کند یا حتی در مکالمات روزمره برایتان مفید باشد.
میتوانید حتی برای یادگیری لغات زبانهای دیگری به جز انگلیسی تلاش کنید. سعی کنید هر روز ۵ تا ۱۰ لغت به دامنه لغات زبان خارجی که یاد میگیرید بیافزایید. در این راه میتوانید از سایتهایی مانند LiveMocha یا Basuu یا DuoLingo استفاده کنید.
۱۸- با ترسهایتان روبرو شوید
از محدوده امنی که برای خود ساختهاید و موجب میشود عاقلتر به نظر برسید بیرون بیاید و هر روز خودتان را مجبور کنید که بیشتر از این محدوده فاصله بگیرید. در گروهها و تیمهای عمومی شرکت کنید و سعی کنید که گروه را در جهت رسیدن به اهداف رهبری کنید. برای شروع تشکیل یک گروه از دوستان و اطرافیان برای یک سفر کوتاه و رهبری گروه میتواند کارآمد باشد. به عنوان حرکتی دیگر میتوانید برای کسی که همواره در محیط کار مورد تحسین شما است ایمیلی بزنید و از او در پروژهای کمک و راهنمایی بخواهید.
۱۹- مناطق جدید را کشف کنید
مسلما برای همه ما ممکن نخواهد بود که به سفر دور دنیا برویم و مناطق بکر و معروف را ببینیم.
اما امکان یک طبیعتگردی در اطراف شهر و روستای محل سکونت ما وجود دارد. پس فرصت را از دست ندهید برای درک جهان پیرامون و آشنایی با فرهنگها و افراد جدید سفر کردن بسیار کارآمدتر از برنامههای تلویزیون است.
۲۰- از بازیهای فکری غافل نشوید
با انجام بازیهایی نظیر شطرنج، پازل و سودوکو ذهن خود را به چالش بکشید.
۲۱- زمانی را به «هیچ کاری نکردن» اختصاص دهید
اوقاتی را در سکوت به استراحت بپردازید. آرامش میتواند برای شما منبع الهام باشد.
۲۲- برای سرگرمی فعالیتهایی را انتخاب کنید که شما را رشد میدهند
نواختن یک ساز و یا یک قطعه موسیقی، خواندن کتاب و یادگیری مهارتها و نرمافزارهای کامپیوتری میتواند جایگزین مناسبی باشد.
۲۳- آنچه را که آموختهاید به کار بگیرید
و در نهایت اگر مهارت جدیدی کسب کردهاید، از آن در زندگی شخصی و کاری خود استفاده کنید. این بهترین مسیر برای تبدیل دانش به تخصص و هوش است.
یک پزشک - شیدا شریفپور
یک پزشک - شیدا شریفپور: تفکر ما در خصوص چگونگی ساز و کار مغز و آنچه که در حقیقت انجام میشود مسئلهای است که همواره مایه حیرت و شگقتی من بوده است. مثلا مدتها فکر میکردم راه مشخصی برای انجام برخی کارها وجود دارد اما با گذشت زمان دریافتهام که کاملا در اشتباه بودهام. به عنوان مثال من همیشه فکر میکردم که انسانها میتوانند چندکاره باشند، یعنی در یک زمان میتوانند سریال مورد علاقهشان را تماشا کنند، با ایمیل یک قرار کاری را هماهنگ کنند و حواسشان به تکالیف فرزندانشان هم باشد. و از آن جالبتر این انتظار را همیشه از اطرافیانم داشتم که در قبال موضوعات مرتبط با من همینگونه رفتار کنند.
.: Weblog Themes By Pichak :.