با سلام به وبلاگ معلم كلاس ششم خوش آمديد؛ لطفاً با نظرات خود ما را ياري نمائيد؛ اميدوارم لذت ببريد و براي بهتر شدن وبلاگ نظر بدهيد؛ مدرسه بدون کلاس !؟
زیارت عاشورا

مدرسه مدرنی که  طراحی شده است دارای هیچ کلاسی نمی باشد.کلاس ها جای خود را به فضای باز داده تا بچه ها بتوانند با هم تعامل و همکاری داشته باشند.دانش آموزان می توانند به راحتی درمحیط  این مدرسه قدم بزنند.این مدرسه منحصر به فرد  دارای مبلمان رنگی ،محل های کار و محیط های یادگیری و میز ها وحتی یک آمفی تئاتر کوچک جهت ارائه دروس می باشد.دانش آموزان در گروه های کوچک درس یاد می گیرند وهر کدام دارای یک لب تاپ هستند.مدرسه Vittra Telefonplan روش های  نوآورانه وخلاقانه را در آموزش ترویج می کند.این مدرسه در شهر استکهلم واقع در کشور سوئد می باشد.

 



ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 19 اسفند 1393برچسب:, | 9:51 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

 

 
آیا جزو آن دسته از افرادی هستید که با گوشی یا رایانه شخصی خود زیاد سرگرم بازی هستید؟ دوست داشتید که یک دسته بازی مخوف و متغیر داشتید که هم با گوشی و هم لپ تاپ کار کند؟ این دقیقا همان ایده‌ای است که شرکت l.Y.N.X طراح خلاق قطعات جانبی دستگاه‌های الکترونیکی آن را خلق کرده است.
این دسته کنترلی چندین قابلیت و کارایی داردو از سه بخش تشکیل شده است: بالهای چپ و راست و یک مغز مرکزی که آن را به یک ربات شبیه می‌کند.
 
این دسته در حالت جمع شده به اندازه کافی کوچک شده و حتی در جیب کاربر جا می‌شود. ارتباط این دسته با گوشی یا تبلت به صورت بی سیم برقرار می‌شود.
 
وقتی دسته را باز کنید با یک پدیده خارق‌العاده روبرو می‌شوید که شما را قادر می‌سازد در راحتی و آسایش هرچه تمام‌تر بازی کنید.
 
در صورت انجام بازیهای آنلاین گروهی، این دسته همچنین دارای یک صفحه کلید برای گفت‌وگو با دیگر افراد آنلاین است. این دسته جالب 300 دلار قیمت دارد.
منبع: ایسنا

 



تاريخ : دو شنبه 29 دی 1393برچسب:, | 16:13 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

 

 

 

 

 
چترهای هوشمند و متفاوتی ساخته و تولید شده اند که از قابلیت پیش بینی وضع هوا برخوردارند.
در سال های اخیر، محصولات هوشمند و متفاوتی مانند گجت یا فناوری های پوشیدنی عرضه و با استقبال چشمگیر مخاطبان مواجه شده اند. در عصر مدرنیته، تمام وسایل مورد استفاده نیز باید رنگ و بوی مدرنیته به خود بگیرند.
 
چتر هوشمند و متفاوتی ساخته شده که نه تنها می تواند همانند چترهای سنتی عمل کند بلکه با کمک اپلیکیشنی که روی اسمارت فون یا تبلت نصب می شود، قادر به پیشگویی وضعیت آب و هوایی بوده و همانند یک سازمان هواشناسی عمل کند. این چتر همچنین می تواند در زمانی که در حالت جمع و بسته قرار دارد نیز اطلاعات هواشناسی را به اسمارت فون ها ارسال کند. از دیگر قابلیت های این چتر هوشمند می توان به اعلام آب و هوای سایر مناطق نیز اشاره کرد. در زمانی که هوا آفتابی خواهد بود و در طول روز نیازی به چتر نباشد، نوتیفیکشنی مبنی بر عدم نیاز به حمل چتر بر روی اسمارت فون ظاهر می شود.
 
قیمت این چتر هوشمند در حدود 39 یورو تخمین زده شده و سه سال نیز گارانتی خدمات دارد.
منبع: مهر

 

 

 

 



تاريخ : دو شنبه 29 دی 1393برچسب:, | 16:11 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

 اگر چه تعداد معلمانی که برای آموزش از کامپیوتر استفاده می کنند از سال 1985 دو برابر شده است، تفاوت های اساسی میان معلمان ابتدایی و دبیرستان در استفاده از کامپیوتر وجود دارد. معلمان ابتدایی بیشتر از معلمان دبیرستان اعلام کرده اند که در آموزش خود به طور منظم از کامپیوتر استفاده می کنند.

بیکنر (1991) گزارش داده است که بیشتر وقت دانش آموزان مدارس ابتدایی هنگام استفاده از کامپیوتر، صرف موضوعاتی در زمینه های درسی به ویژه ریاضیات، فعالیت خواندن و زبان می شود. ولی هنوز بر مشق و تمرین مهارت های محاسبه در ریاضیات و مکانیک زبان تأکید می شود. در دبیرستان، دانش آموزان فقط 25 درصد وقتشان را در موقع کار با کامپیوتر صرف موضوعات تحصیلی می کنند. در عوض نصف وقتشان در زمان کار کردن با کامپیوتر برای یادگیری مهارت های ویژۀ کامپیوتری صرف می شود.


امروزه یکی از دلایل گسترش وسیع استفاده از کامپیوتر این است که هزینه های استفاده از آن برخلاف دیگر هزینه های تعلیم و تربیت، عملاً به مقدار قابل ملاحظه ای کاهش یافته است. نسبت به دو دهۀ قبل، بیشتر معلمان یا مربیان روی میز خودشان (یا در کیف خود) میکرو کامپیوتر یا واژه پردازهایی دارند که ظرفیت حافظه و پردازش بالایی دارند.


آمارهای موجود در مورد افزایش دسترسی به کامپیوتر و تأکیدات آشکار جامعه بر آن ها ما را وادار می کند بپرسیم، چرا اغلب معلمان از کامپیوتر کلاسشان استفاده نمی کنند. دلایلی در این زمینه وجود دارد که به تعدادی می توان اشاره کرد (1993، Ely به نقل از بیکنر)؛
1. نرم افزارهای ضعیف و عدم دقت کافی معلمان
2. عدم باور به مفید بودن کامپیوتر
3. فقدان برنامه ریزی بلند مدت؛
 بعضی از معلمان اعلام می کنند که در مدارس آن ها اغلب روندی برای برنامه ریزی بلند مدت در رابطه با تکنولوژی وجود ندارد. بنابراین آن ها مطمئن نیستند کدام نوع از تکنولوژی برایشان قابل دسترسی خواهد بود.
4. کامپیوتر به عنوان یک جانشین؛ کامپیوتر ممکن است به عنوان یک جانشین بر توجه دانش آموزان از معلم به سوی کامپیوتر مطرح شود. نرم افزارهای کامپیوتری وقتی خوب طراحی شوند می توانند به صورت آموزش فردی به کار رفته و سودمند، برانگیزنده و جالب باشند.
5. فقدان حمایت مدیریتی؛ افزایش تکنولوژی هوشمند به دانش آموزان و معلمان اجازه می دهد تا با استفاده از شبکه های کامپیوتری با یکدیگر در مدارس خود یا ناحیه یا در سراسر کشور و جهان با یکدیگر رابطه داشته باشند. از طریق شبکه های اینترنت، دانش آموزان می توانند در نظرات همدیگر شریک شوند، در یک دامنۀ وسیعی از موضوعات یا پروژۀ تحصیلی تشریک مساعی نمایند. همچنان که متخصصان سطح بالا چنین کاری می کنند (بیکنر، 1993)


یادگیری مبتنی بر کامپیوتر از هر نوع و شکل، اساساً یادگیری از طریق انجام دادن است. اساس تمام منابع آموزشی مبتنی بر کامپیوتر، فراهم آوردن فرصت های تصمیم گیری و انتخاب برای یادگیرندگان و ارائۀ اطلاعات و داده های لازم به منظور تعبیر و تفسیر این اطلاعات است. به علاوه اکثر منابع یادگیری مبتنی بر کامپیوتر، در آرامش شخصی نسبی مورد استفاده قرار می گیرند و بازخورد لازم را به دانش آموز می دهند.


به کار گیری قابلیت های چند رسانه ای (Multi Media) از طریق کامپیوتر امکان پذیر است و می تواند در تولید و استفاده از برنامه های تعاملی آموزشی، بدون هیچ گونه دانش و برنامه نویسی کامپیوتری کمک نماید. بدین وسیله یادگیری از راه دور، بین معلم و دانش آموز برقرار می گردد و واکنش متقابل نیز ایجاد می شود.
در کل در مورد کامپیوترها باید گفت که این وسایل قادرند بسیاری امور را در حداقل زمان و با دقت کافی و بدون اینکه احساس خستگی نمایند و یا هزینه های زیادی را در بر داشته باشند، انجام دهند. یکی از کاربردهای کامپیوتر در آموزش افراد، نقش آموزش دهندگی آن است. کامپیوتر به عنوان یک استادی که بدون اغماض، خستگی، فراموش کاری و سایر عللی که باعث ایجاد ضعف در آموزش می گردد، با دقت بسیاری که دارد، نقش بسیار مهمی را ایفا می کند. جدیدترین یافته های بشر در هر کجا که باشند بدون محدودیت جغرافیایی و بدون بعد مسافت در اختیار شماست، به شرطی که به شبکه های اطلاع رسانی متصل باشید.

برگرفته از سایت :http://www.gfairan.com/etechdetail.asp?ID=-349722466



تاريخ : جمعه 12 دی 1393برچسب:, | 15:9 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

 5 نكته درباره تكنولوژي


چكيده:
تحولات فني و تكنولوژيك با سرعت فزاينده‌اي در حال شكل‌گيري است، اما وقوع اين تحولات در عرصه فناوري، هرگز به معني تأمين آرامش و آسايش بشر نبوده و نه تنها در بسياري از موارد، معضلات اجتماعي را حل نكرده بلكه آنها را تشديد نموده است. متن زير، ترجمه سخنراني نيل پستمن در كنفرانسي به نام «فناوري جديد و وجود انسان» است كه طي آن به بررسي پنج ويژگي تحولات تكنولوژيك مي‌پردازد.



موضوع اين كنفرانس، «فناوري جديد و وجود انسان: اعتقادات و باورها در هزاره‌ي جديد»، بالطبع نمايانگر نگراني شما از آينده باورها و اعتقادات خود در هزاره‌ي جديد است و بايد هم چنين باشد. واضح است كه همگان از اين امر در هراسند. در كنار حكما و دين‌مداران، تجار و سياستمدارني نيز در نگراني به سر مي‌برند. با وجود خطراتي كه خبر از آمدن دشمني مي‌دهد كه در لباس دوست ظاهر شده، آيا باز هم مي‌توان از آرامش و آسودگي خاطر دم زد؟
موضوع بحث بنده، 5 نكته در خصوص تحولات فناوري است كه دانستن آنها ضروري است. اساس اين نظريات، مطالعات و تحقيقات  است كه در زمينه‌ي تاريخ تحولات تكنولوژيك داشته‌ام و به نظر مي‌رسد نظراتي آكادميك و يا مسائلي مبهم و پيچيده نباشند، بلكه چيزهايي است كه هر كس اندكي با مباحث توازن فرهنگي سروكار داشته باشد، بايد با آنها آشنا شود و بنده به اميد اين كه اين مطالب، در زمينه‌ي بررسي تأثيرات تكنولوژيكي بر اعتقادات و باورها سودمند باشد، آنها را تقديم مي‌كنم.

نكته اول
اولين نكته اين است كه در تمام تحولات فني، نوعي تعامل و بده و بستان مطرح است. من مايلم از آن به عنوان معامله ارزش‌هاي معنوي در قبال كسب دنيا نام ببرم.

تكنولوژي مي‌دهد و مي‌ستاند. اين بدين معناست كه همواره فناوري جديد به ازاي هر فايده و مزيتي كه عرضه مي‌دارد، ضرر و زياني نيز به دنبال خواهد داشت. ضرر و زيان يك پديده ممكن است بيشتر از سود و فايده آن باشد، يا شايد هم مزيت‌هايش چشمگير و قابل سرمايه‌گذاري باشد. شايد اين مسأله تا حدودي پيش پا افتاده به نظر برسد، ولي بسيار متعجب خواهيد شد اگر بدانيد افراد زيادي هستند كه تحولات موجود در عرصه فناوري را هديه و موهبتي صرف مي‌شمرند.
كافي است تعصب بعضي افراد را در مورد كامپيوتر تصور كنيد و از كسي كه تا حدودي با كامپيوتر آشناست بخواهيد كه در مورد اين وسيله نظر دهد؛ خواهيد ديد كه چگونه كوركورانه و متعصبانه در مورد شگفتي‌هاي كامپيوتر اغراق مي‌كند. همچنين در بسياري از موارد، افراد از شمارش عيوب كامپيوتر كاملاً چشم‌پوشي مي‌كنند. اين عدم توازن، خطري جدي است، زيرا هر قدر جنبه‌هاي شگفتي‌انگيز تكنولوژي بيشتر باشد، دستاوردها و نتايح منفي آن نيز بيشتر خواهد بود.
اتومبيل را تصور كنيد، در كنار تمام مزايا و فوايد آن، هواي ما را سمي نموده، شهرها را خفه كرده و زيبايي چشم‌اندازهاي طبيعي را از بين برده است. يا در تكنولوژي پزشكي، با يك پارادوكس مواجه هستيم، در عين حال كه مداواهاي حيرت‌انگيز و در خور ستايشي مي‌بينيم، امراض و از كارافتادگي‌هايي وجود دارد كه به وضوح قابل اثبات است كه علل آنها همين فناوري‌هاي پزشكي بوده‌اند كه نقش بسيار مهمي نيز در كاهش مهارت‌هاي تشخيص پزشكان ايفا كرده‌اند.


بد نيست يادآوري كنيم، در كنار دستاوردهاي فكري و اجتماعي كه به دنبال ظهور ماشين چاپ حاصل شد، به همان ميزان، ارزش‌هاي ديگر به سطور تاريخ سپرده شد. ماشين چاپ، نثرنويسي را به غرب آورد، ولي شعر و شاعري را به سوي ارتباطي نخبه‌گرا و مهجور سوق داد. اين صنعت، استقراء را به ما داد ولي حساسيت‌هاي مذهبي را تبديل به موهومات و خرافات كرد.
شايد بهترين شيوه‌ي طرح اين پديده، پرداختن به اين موضوع باشد كه اهميت و ارزش سوالي كه مي‌گويد: «تكنولوژي جديد چه مي‌تواند كند؟» كمتر از سوال ديگري است كه «تكنولوژي جديد چه نمي‌تواند بكند؟» و قطعاً سوال آخر مهم‌تر است، چرا كه كمتر طرح شده است. ممكن است كسي بگويد ترديد و شك نسبت به تحولات تكنولوژيك، از سوي كساني مطرح مي‌شود كه اعتقادي به تاريخ و يا برخي توازن‌ها در حوزه‌هاي فرهنگي ندارند! اگر من مسووليتي در اين امور داشتم، مانع ديگران از بحث فناوري اطلاعات جديد مي‌شدم، مگر اين كه شخص نشان مي‌داد، مختصري در مورد تأثيرات اجتماعي و رواني ساعت مكانيكي، صنعت چاپ، تلگراف و مطبوعات مي‌داند و به عبارت ديگر، نسبت به پي‌آمدهاي فناوري‌هاي بزرگ و مهم بي‌اطلاع نيست. پس در مجموع، نكته‌ي اول اين شد كه هميشه فرهنگ براي تكنولوژي هزينه مي‌پردازد.


نكته‌ي دوم
سهم افراد بشر از منافع و مضار فناوري‌هاي مدرن، يكسان نيست. بدين معني كه هر پديده‌ي مدرن، به گروهي سود و به گروهي ديگر ضرر و زيان مي‌رساند. مجدداً به مثال ماشين چاپ در قرن شانزدهم برمي‌گرديم كه مارتين لوتر از آن چنين ياد مي‌كند: «بيشترين و بالاترين درجه رحمت خداوند بود كه به وسيله آن، انجيل رونق گرفت».
انبوه كتب چاپ شده، نفوذ و اعتبار روحانيون مسيحي را از بين برده و تجزيه‌ي حوزه‌ي اسقف مقدس رم را سرعت بخشيد. پروتستان‌هاي آن زمان، از اين اتفاقات رو به رشد، اظهار شادماني مي‌كردند، اما در مقابل، كاتوليك‌ها بسيار خشمگين و عصباني مي‌شدند.
كسي كه نسبت به تحولات فناوري مدرن آگاهي داشته باشد، اين سوالات به ذهنش متبادر مي‌شود كه: چه كسي يا كساني، به طور مشخص از توسعه و رشد تكنولوژي جديد بهره‌مند مي‌شوند؟ كدام گروه، دسته يا شخص؟ و در اين بين، كدام صنعت مقدم است؟ و ديگر اينكه، كدام گروه از مردم به واسطه‌ي آن، متحمل ضرر و زيان مي‌شوند؟
بي‌شك رايانه در سرويس‌دهي به سازمان‌هاي بي‌شماري چون ارتش، خطوط هواپيمايي، بانك‌ها يا سازمان‌هاي متصدي امور مالياتي، خدمات زيادي ارائه داده و خواهد داد و به همان ميزان، پرواضح است كه كاربرد رايانه‌اي براي محققان برجسته و حرفه‌اي در زمينه فيزيك و ساير علوم طبيعي بسيار ضروري است. ولي در باب فناوري رايانه‌اي، اين سوال مطرح است كه رايانه تا كجا قادر است به اين سيل متراكم جمعيت خدمات ارائه دهد؟ به كارگران صنايع استيل، متصديان فروشگاه‌هاي ميوه و تره‌بار، مكانيك‌هاي اتومبيل، موسيقي‌دانان، نانواها، خشت‌مال‌ها، دندان‌پزشكان و حتي حكما و بسياري ديگر كه كامپيوتر اين روزها سر زده و بدون اجازه وارد زندگي آنها مي‌شود؟ اين افراد، مسائل شخصي و خصوصي خود را به راحتي در دسترس مؤسسات قدرتمند و ذي‌نفوذ قرار داده‌اند. اينان به راحتي مورد كنترل و پي‌گيري، قرار گرفته و موضوع آزمايش‌هاي زيادي قرار مي‌گيرند و تصميمات ناخواسته و ندانسته‌اي كه براي آنها گرفته مي‌شود، آنها را حيران و سرگردان مي‌كند. اين قبيل افراد، بيش از هميشه به اعداد و ارقام تبديل مي‌شوند، پست‌هاي الكترونيكي (
E – mail) مزخرف و بيهوده آنها را ميرانده و دفنشان مي‌كند و در نهايت تبديل به اهداف سهل‌الوصولي براي مؤسسات تبليغاتي و سياسي مي‌شوند.
در يك كلام، اين افراد بازندگان انقلاب عظيم رايانه‌ هستند. برندگان اين عرصه كه شركت‌هاي رايانه‌اي، بنگاه‌هاي چندمليتي و يا دولت مي‌باشند، بازندگان را نسبت به فناوري رايانه‌اي تشويق و ترغيب مي‌كنند.
شيوه‌ي آنها بدين ترتيب است كه ابتدا به بازندگان چنين القا مي‌كنند كه يك فرد ميانسال با داشتن يك كامپيوتر شخصي قادر خواهد بود، حساب و كتاب چك‌هاي صادره‌اش را تنظيم كرده، دستورالعمل طبخ غذاها را مرتباً پيگري نمايد و ليست خريد بهتر و حساب‌ شده‌تري تهيه كند. بعدها مي‌گويند كه كامپيوتر اين امكان را براي آنها فراهم كرده است كه از داخل منزل خود در رأي‌گيري شركت كنند، در خانه باشد و اقدام به خريد كنند و از هر گونه سرگرمي كه دوست دارند، بهره ببرند.
مجموع اينها زندگي اجتماعي را غيرضروري ترسيم مي‌نمايد. امروزه اصحاب عصر فناوري اطلاعات، مدعي هستند كه هر چه اطلاعات شما در زمينه رايانه بيشتر باشد، قادر خواهيد بود مشكلات و موانع بيشتري را حل كنيد، نه تنها موانع شخصي، كه مي‌توانيد بسياري از معضلات اجتماعي را نيز مرتفع سازيد، اما چگونه مي‌توان باور كرد كه اين ادعاها واقعيت دارد؟ اگر امروزه در جهان، كودكاني باشند كه از گرسنگي جان مي‌سپارند، كه قطعاً وجود دارند، به دليل كمبود اطلاعات نيست.
سال‌هاست كه ما به اين دانش رسيده‌ايم كه چگونه غذاي مناسب و كافي براي كودكان كره‌ي زمين تهيه كنيم؛ پس چگونه اجازه مي‌دهيم آنها از گرسنگي تلف شوند؟ اگر زنان مورد تجاوز قرار مي‌گيرند، اگر طلاق، ترويج سكس و بيماري‌هاي رواني روبه افزايش است، هيچ كدام ارتباطي به كمبود اطلاعات ندارد. من به جرأت مي‌گويم، اينها به خاطر فراموشي چيزهاي ديگري است و فكر هم نمي‌كنم كه من موظف به بيان و تشريح آنها براي حضار باشم. اگر تكنولوژي مدرن چنان ما را كور كرده باشد كه مشكلات و گرفتاري‌ها را نبينيم، اين عصر اطلاعات، مايه‌ي نكبت و نابودي ما خواهد شد.
اينجاست كه ما بايد مدام از شيفتگان فناوري رايانه‌اي سوال كنيم كه چرا چنين عمل مي‌كنيد؟ شما كدام جذابيت‌هاي را برمي‌شمريد؟ به دنبال تعويض قدرت با چه كسي هستيد؟ مركز كنترل اين قدرت كجاست؟
غرض اين نيست كه درصدد تقبيح اين مسائل باشم، چه رسد به اين كه بخواهم انگيزه‌هاي شيطاني و ناصواب را به كسي نسبت دهم. سخن اينجاست كه در كنار منافعي كه به يك گروه و ضررهايي كه به گروهي ديگر مي‌رسد، اين سوالات اساسي مطرح است. بنابراين، نكته‌ي دوم چنين شد كه همواره در تحولات تكنولوژيك، يك طرف ذي‌نفع و طرف ديگر بازنده است.



نكته‌ي سوم
در هر تكنولوژي، به طور ثابت يك ايده‌ي مؤثر و محوري موجود است؛ بعضي اوقات نيز دو يا سه ايده‌ي منتفذ و مؤثر وجود دارد. اين ايده‌ها اغلب به دليل خاصيت ذهني‌شان از معرض ديد ما به دور مي‌مانند، ولي اين بدان معنا نيست كه اثرات علمي بر جاي نگذارند. شايد اين سخن قديمي‌ترها را شنيده باشيد كه «آدمي كه چكش در دست دارد، همه چيز را ميخ مي‌بيند» اين بيان قابل تعميم است: آدمي كه مداد به دست است، همه چيز برايش مجله به نظر مي‌رسد. كسي كه دوربين تلويزيوني به دست گرفته است، همه چيز براي او يك صحنه و سوژه‌ي تصويري است. آدمي كه كامپيوتر در اختيار دارد، همه چيز را داده‌هاي اطلاعات فرض مي‌كند. معناي ظاهري اين عبارات، مورد نظر نيست؛ آن چه در وراي اين كلمات قصار نهفته و توجه ما را جلب مي‌كند، اين است كه هر تكنولوژي به همراه خود اقتضائات و ضرر و زيان‌هايي دارد.
در فرهنگ غيرمكتوب (گفتاري)، حافظه‌ي بشر مهم‌ترين نقش را دارد، هم چنان كه ضرب‌المثل‌ها، حكمت‌ها، اشعار و تصانيف، اهميت به سزايي داشته و در درون آنها مجموعه دانش شفاهي انباشته‌اي است كه طي اعصار و قرون گذشته شكل گرفته است. به همين خاطر است كه سليمان (ع) حكيم‌ترين و با سوادترين مردان عصر خود بود. آن گونه كه نقل مي‌كنند، در ميان پادشاهان آن دوران، او 3000 ضرب‌المثل حفظ بوده است، اما در فرهنگ مكتوب، چنين شاهكارهاي ذهني، بيهوده و وقت‌گير تلقي مي‌شوند و ضرب‌المثل‌ها فقط خيالات و تصوراتي بي‌ربط هستند. كسي كه با نوشتار سروكار دارد، علاقه وافري به سازمان منظم و تحليل سيستماتيك دارد، كسي كه با تلويزيون حشر و نشر دارد، ارزش لحظه‌ها را بيشتر از تاريخ مي‌داند. در مورد اصحاب رايانه چه بايد بگوييم؟ كساني كه از كاربران پرطرفدار كامپيوتر به شمار مي‌روند، براي اطلاعات، بيشتر از علم و به طور مشخص حكمت و دانايي ارزش قائلند. يقيناً در عصر رايانه، مفهوم حكمت و دانايي به طور كامل از بين مي‌رود.
پس خلاصه‌ي نكته‌ي سوم چنين مي‌شود كه هر تكنولوژي فلسفه‌اي دارد كه در وادار كردن مردم به نوعي خاص از تفكر، نحوه‌ي استفاده از اعضا و جوارح، نحوه‌ي قانومند كردن جهان، تقويت بعضي از حس‌هاي ما و فروكش كردن برخي از تمايلات فكري و اجتماعي، تأثير داشته و به نوعي پشتوانه آن محسوب مي‌شود. اين ايده، خلاصه‌ي بيان مشهور مارشال مك لوهان، كاتوليك معروف است كه مي‌گويد: «رسانه، پيام است».



نكته‌ي چهارم:
نكته‌ي چهارم به اين شرح است: تغييرات تكنولوژيكي، خاصيت تقويت‌كنندگي ندارند، بلكه توازن اكولوژيكي را بر هم مي‌زنند. با يك مقايسه بهتر مي‌توان اين مطلب را تشريح نمود. اگر يك قطره رنگ قرمز، داخل پياله‌اي پر از آب تمييز بريزيم، چه اتفاقي رخ مي‌دهد؟ آيا آب تمييز به همراه يك قطره رنگ خواهيم داشت؟ مسلماً خير. ما مولكول‌هاي آب را از نو رنگ‌آميزي كرده‌ايم. اين همان چيزي است كه من آن را تغييرات اكولوژيكي مي‌نامم. در سال 1500، بعد از اختراع ماشين چاپ، شما ديگر اروپاي قديمي نداشتيد كه به آن ماشين چاپ اضافه شده باشد، بلكه با اروپايي متفاوت روبه‌رو بوديد. بعد از [اختراع] تلويزيون، آمريكا ديگر آن آمريكايي نبود كه فقط تلويزيون به آن افزوده شده باشد؛ تلويزيون به رقابت‌هاي سياسي انتخابات، به هر خانه، مدرسه و صنعت و غيره، رنگ و لعاب جديدي بخشيده بود.
به همين خاطر است كه بايد در قبال ابداعات فني، محتاطانه پيش برويم. نتايج و آثار اين تحولات، همواره گسترده و اغلب غيرقابل پيش‌گويي و تغيير ناپذيرند. به همين علت است كه بايد نسبت به سرمايه‌سالاران (كاپيتاليست‌ها) خيلي هم خوش‌بين نباشيم. سرمايه‌سالاران در يك جمله، بيش از اين كه بخواهند شخصاً خود را به خطر بيندازند، جهت خطر را متوجه فرهنگ مي‌كنند. خلاق‌ترين و شجاع‌ترين آنها، به فكر بهره‌برداي هر چه بيشتر از تكنولوژي است، بدون توجه به اين كه چه سنت‌هايي در اين مسير به فراموشي سپرده مي‌شوند و يا اين كه اصلاً فرهنگ منهاي سنت‌هاي ديرين، بقايي خواهد داشت يا خير؟ بهتر است بگوييم، آنها در يك واژه خلاصه مي‌شوند: «راديكال‌ها». در آمريكا، مشهورترين عناصر افراطي، هميشه سرمايه‌سالاران بوده‌اند؛ مرداني چون بل. اديسون، فورد، كارنگي، سارنوف، گلدوين. اين بزرگان، قرن 19 را محو كرده و قرن بيستم را رقم زدند و هنوز براي من روشن نشده است كه چرا اين سرمايه‌سالاران را محافظه‌كار تلقي مي‌كنند؟ شايد به اين دليل باشد كه تمايل به پوشيدن كت و شلور تيره به همراه كراوات خاكستري داشتند!
در هر صورت بايد نسبت به كاپيتاليست‌ها، وسواس و دقت بيشتري به خرج دهيم. شاهد مثال اين كه، آنها از خانواده، ازدواج، پرهيزكاري و عزت نفس دم مي‌زنند، اما اگر برايشان فرصتي پيش آيد كه از ظرفيت‌هاي اقتصادي فناوري مدرن بهره جويند، آن ارزش‌ها و فضيلت‌ها را به فراموشي مي‌سپارند.
به جاست كه در اين رابطه به دو مثال اشاره كنم كه امروزه آمريكا با آن دست به گريبان است؛ اولين مورد در ارتباط با مسأله آموزش است. در قرن حاضر چه كسي بيشترين تأثير را بر فرآيند آموزش گذاشته است؟ اگر بگوييد جان ديوئي يا هر فيلسوف ديگر، مي‌گويم اشتباه مي‌كنيد. تأثيرگذارترين آنها، مردان گمناني بودند با كت و شلواهاي خاكستري كه در حومه نيويورك، پرينستون و نيوجرسي اقامت داشتند. آنها در فراگيري و رشد تكنولوژي كه از آنها به عنوان تست‌هاي استاندارد (
GRE), (SAT), (IQ) نام مي‌بريم، نقش مهم و به سزايي داشتند. اين تست‌ها، مفهوم يادگيري را مجدداً از نو معنا كرده و موجبات بازنگري برنامه‌هاي آموزشي را فراهم آوردند.
مثال دوم در ارتباط با سياست است. امروزه واضح و آشكار است، آنهايي كه اساسي‌ترين تأثير را بر سياست آمريكا داشته‌اند، ايدئولوگ‌هاي سياسي يا دانشجويان معترض با موهايي بلند، به همراه كپي‌هايي از [آموزه‌هاي] كارل ماركس [و يا ديگر متفكرين اجتماعي و سياسي] در زير بغل‌هايشان نيستند. اصلاح‌طلبان تندرويي كه سياست آمريكا را از اساس تغيير دادند، صاحبان شركت‌هايي بودند با لباس‌هاي تيره و كراوات‌هاي خاكستري كه تلويزيون آمريكا را اداره مي‌كنند. آنها به دنبال ساختن سرگرمي از گفتمان‌هاي سياسي نبودند؛ آنها نمي‌خواستند مانع رسيدن آدم‌هاي بي‌نهايت چاق [و در عين حال بالياقت] به پست‌هاي عالي سياسي شوند. 1 قصدشان محدود كردن رقابت‌هاي سياسي در آگهي تجاري 30 ثانيه‌اي نبود؛ آن چه آنها دنبال مي‌كردند، تبديل تلويزيون به ماشين پول‌سازي بود كه بي‌وقفه كار مي‌كرد. از همين جا بود كه خيلي راحت، طي فرآيندي، گفتمان بنيادين سياسي را ضايع نمودند.



نكته‌ي پنجم
در اينجا مي‌رسيم به پنجمين و آخرين نكته و آن بدين شرح است: تكنولوژي‌هاي نوين به دنبال آن هستند كه «افسانه‌اي» شوند. اين واژه را به مفهومي به كار مي‌برم كه نقاد ادبي فرانسوي، رونالد بارتز، از آن استفاده نمود. منظور وي در آنجا از به كارگيري اين واژه، اشاره به نوعي رويكرد همگاني به اختراعات فني است، با اين تصور كه اين اكتشافات، خدادادي بوده و جزء ذاتي و طبيعت اشياء [و نتيجه سير تكاملي تاريخ] هستند. ماشين، هواپيما، تلويزيون، سينما و روزنامه‌ها و … نه به خاطر جلوه‌هاي تصنعي آنها در برخي زمينه‌هاي خاص سياسي و تاريخي، بلكه به اين دليل كه مواهب طبيعي تلقي مي‌شوند. جايگاه اسطوره‌اي و افسانه‌گونه پيدا كرده‌اند. خطر آن جاست كه يك تكنولوژي، صورت اسطوره‌اي پيدا كند، چرا كه اگر اين گونه شد، ديگر به راحتي مستعد اصلاح يا كنترل نيست. به عنوان مثال، طرحي مبني بر عدم پخش برنامه‌هاي تلويزيوني تا ساعت 5 بعدازظهر و خاتمه برنامه‌ها در ساعت 11 عصر را با مردم آمريكا در ميان بگذاريد، اين ايده‌ها بسيار خنده‌دار و مسخره جلوه مي‌كند. اين طرز تلقي به دليل مخالفت‌ آنها با اين ايده‌ي فرهنگي نيست.
آنها به اين خاطر شما را مسخره مي‌كنند كه پيشنهاد شما را تغيير در يكي از اركان طبيعت تلقي مي‌كنند. چيزي شبيه اين كه پيشنهاد كنيد، خورشيد به جاي طلوع در ساعت 6 صبح، 10 صبح طلوع كند. هر زمان كه به قابليت افسانه‌اي شدن تكنولوژي فكر مي‌كنم، اين سخن پاپ ژان پل دوم در خاطرم جلوه مي‌كند كه مي‌گويد علم قادر است، دين را از خطا و موهـوم‌پرستي پاك كند. دين مي‌تواند علم را از بت‌پرستي و خودكامگي تنزيه نمايد». آن چه من معتقدم، اين است كه اشتياق افراطي ما به تكنولوژي مي‌تواندبه نوعي از بت‌پرستي و اعتقاد ما به خدمت‌رساني آن، مي‌تواند به خودكامگي كاذب بينجامد.
بهترين تلقي از تكنولوژي اين است كه تكنولوژي، مزاحمي عجيب و غريب است و فراموش نكنيم كه محصول گونه‌اي از تدبير الهي نبوده، بلكه ساخت خلاقيت و غرور انسان است و ظرفيت بالقوه خوبي يا بدي آن، كاملاً بستگي به ميزان آگاهي و شناخت انسان‌ از آن چه تكنولوژي با ما و براي ما مي‌كند، دارد.
اينها، مجموع 5 نكته‌اي بود كه در باب تحولات فني به عرض رساندم. اول اينكه، ما هميشه براي دستيابي به تكنولوژي، ملزم به پرداخت هزينه‌ايم و هر چه اين فناوري، عظيم‌تر و پيچيده‌تر باشد، هزينه‌اي كه مي‌پردازيم، بيشتر است. دوم اينكه، در اين بين هميشه گروهي برنده و ديگران بازنده‌اند و برندگان مي‌كوشند تا به مغلوبين القا كنند كه برنده شده‌اند. سوم اينكه، در نهاد هر فناوري مهم، نوعي تبعيض و تعصب معرفت‌شناختي سياسي يا اجتماعي نهفته است. گاهي اين تعصب‌ها نتايج حاصله را تحت‌الشعاع خود قرار مي‌دهد و گاهي هم نه. [اختراع] ماشين چاپ، سنت‌هاي گفتاري ما را به نابودي كشاند. تلگراف، فاصله را بي‌معنا نمود. تلويزيون، واژه را بي‌معنا كرده است و شايد كامپيوتر، در آينده زندگي را بي‌ارزش كند و قس علي هذا. چهارم، فناوري مدرن تقويت‌كننده نيست، بلكه اكـولوژيكي است، بدين معنا كه توازن همه چيز را بر هم مي‌زند.
و در نهايت، پنجمين نكته اين كه، تكنولوژي دوستدار اسطوره‌اي شدن است؛ توضيح اينكه، فناوري امروز مي‌خواهد بخشي از نظم طبيعي جهان شمرده شود و بر همين اساس، زندگي ما را بيش از آنچه براي ما ضرورت دارد، تحت نفوذ و سيطره‌ي خود درآورد. اگر فرصت بيشتري در اختيار داشتم، مسائل قابل توجه ديگري هم در اين باب بود كه به عرض رسانده شود، اما به همين قدر اكتفا مي‌كنم و عرايضم را با ذكر اين مهم به پايان مي‌رسانم: در گذشته، با چشماني بسته با اين گونه تغيير و تحولات در حوزه تكنولوژي برخورد مي‌كرديم؛ شعار ناگفته‌ي ما «به خدمت گرفتن تكنولوژي است» و تا به امروز، بيشتر توان خود را در راه برآورده كردن نيازهاي تكنولوژي به كار بسته‌ايم تا نيازهاي فرهنگ؛ اين كار نوعي حماقت است، به ويژه در عصر تحولات گسترده تكنولوژيك. بايد با چشماني كاملاً باز حركت كنيم تا پيش از آن كه به استخدام تكنولوژي درآييم، آن را به خدمت خود درآوريم

برگرفته از سایت : http://www.gfairan.com/etechdetail.asp?ID=-1471126805

 



تاريخ : جمعه 12 دی 1393برچسب:, | 15:5 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

 این اصول عبارت است از:

1. اصل چندرسانه ای : دانش آموزان زمانی خوب یاد می گیرند که ازکلمات وتصاویردرکنارهم استفاده شود نه اینکه تنهاازکلمات استفاده شود.
 منطق نظری : 
زمانیکه کلمات وتصاویر در کنار هم ارائه می شوند، دانش آموزان فرصت ساختن مدل های ذهنی تصویری وکلامی ونیز ایجاد ارتباط میان آنها را بدست می آورند.زمانیکه تنها کلمات ارائه می شوند، دانش آموزان فرصت ایجاد یک مدل ذهنی کلامی را دارند؛ اما این احتمال کمتر است که بتوانند یک مدل ذهنی تصویری را ایجاد کند وارتباطاتی را میان مدل های ذهنی تصویری وکلامی بوجود آورد.
 منطق تجربی :
در شش آزمون از نه آزمون [اجراشده]یادگیرندگانی که متن وتصاویر یا بیان شفاهی وانیمیشن را دریافت کردند، در آزمون های یاد داری بهتر از یادگیرندگانی که فقط متن یا فقط بیان شفاهی را دریافت کردند،عمل کردند.در نه آزمون از نه آزمون[اجراشده]، یادگیرندگانی که متن وتصاویر یا بیان شفاهی وانیمیشن را دریافت کردند، در آزمون های انتقال [ یادگیری] بهتر از یادگیرندگانی که فقط متن یا فقط بیان شفاهی را دریافت کردند، عمل کردند.
تئوری شناختی یادگیری چند رسانه ای بر این ایده استوار است که انسانها دارای دو کانال برای پردازش مواد هستند که از لحاظ کیفی متفاوتند،یکی برای بازنمایی های مبتنی بر تصاویر و دیگری برای بازنمایی های کلامی.اساس زیر بنایی این نظریه این است که بازنمایی های ذهنی تصویری و بازنمایی های ذهنی کلامی به خاطر طبیعت شان از لحاظ کیفی باهم متفاوتند؛بازنمایی های دیداری وکلامی به لحاظ اطلاع رسانی نمی توانند معادل باشند.
خلاصه این قضیه به این صورت است که کلمات وتصاویر دو سیستم متفاوت از لحاظ کیفی هستند که برای ارائه دانش بکار می روند.از یک طرف زبان یکی از مهمترین ابزار های شناختی است که تاکنون بوسیله انسان اختراع شده است.با استفاده از کلمات ما می توانیم مواد را به شیوه تفسیری یا خلاصه شده شرح دهیم طوری که نیاز به مقداری تلاش ذهنی برای ترجمه یا برگردان داشته باشد. متن عبارت است از واحدهای مجزایی که بصورت توالی خطی ارائه شده است. از طرف دیگر،تصاویر احتمالاًسبک اصلی بازنمایی دانش در نزد انسانهاست. با استفاده از تصاویر ما می توانیم مواد را به فرمی که بیشتر درک شده وبه تجارب حسی دیداری مان نزدیکتر باشد مجسم کنیم. تصاویرامکان بازنمایی اطلاعات را به صورت غیر خطی وکل گرا به ما می دهند اگر چه همان کلمات می توانند به شکل کلمات توضیح داده شوند و به صورت تصویر مجسم گردند. نتیجه وحاصل بازنمایی دیداری وکلامی از لحاظ اطلاع رسانی یکسان نیستند.هر چند بازنمایی دیداری وکلامی ممکن است همدیگر را تکمیل کنند.نمی توانند جایگزین یکدیگر باشند.
کار معلم فقط ارائه مواد نیست بلکه کمک به هدایت فرآیند شناختی مواد ارائه شده در فراگیر است.بویژه اینکه انتظار می رود که فراگیران بازنمایی های دیداری و کلامی ایجاد کرده وبین آنها ارتباط برقرار کنند.پیام های چند رسانه ای که خوب طراحی شده باشند می توانند این فرآیند را در یادگیرنده پرورش دهند.بر اساس تئوری شناختی یادگیری چند رسانه ای،ارائه چند رسانه ای دارای ظرفیت بیشتری در ایجاد یادگیری و فهم عمیق نسبت به ارائه فقط بوسیله یک فرم می باشد.
ارائه چند رسانه ای به فراگیران اجازه می دهد که به طور همزمان بازنمایی های دیداری وکلامی را در حافظه فعال به هم ربط دهند. بدین ترتیب شانس اینکه فراگیران بتوانند ارتباط ذهنی بین آنها برقرار سازند افزایش می یابد. بر طبق نظریه یادگیری چند رسانه ای،عمل ایجاد ارتباط بین مدل های ذهنی دیداری وکلامی،یک گام مهم در درک مفهومی است،بنابراین دانش آموزانی که پیام های مناسب چند رسانه ای دریافت می کنند باید در آزمونهای انتقال[یادگیری] که برای اندازه گیری در ک آنها به کار می رود بهتر از دانش آموزانی که پیام ها را فقط به شکل کلمات دریافت می کنند، عمل کنند.
با ارتباط کلمات با تصاویر ، دانش آموزان قادرند که بازنمایی معنادارتری را به وجود بیاورند که احتمالاً شامل همه گام های ضروری در بیان علت ومعلولی است.این بازنمایی می تواند به دانش آموزان در یادآوری هر یک از گام های ضروری در زنجیره علی،یعنی آن چیزی است که ما در آزمون یادداری اندازه می گیریم،کمک کند.بنابراین من به طور تجربی پیش بینی می کنم که دانش آموزانی که کلمات وتصاویری به آنها ارائه داده شده،نسبت به آنهایی که فقط کلمات دریافت کرده انددر آزمون های یادداری بهتر عمل خواهند کرد.
2. اصل مجاورت مکانی : دانش آموزان زمانی خوب یاد می گیرندکه در صفحه یا صفحه نمایشگر، تصاویر وکلماتی که مربوط به هم هستند نزدیک به هم یا در کنار هم به نمایش در آیند تا اینکه دور از هم به نمایش در آیند. 
 منطق نظری : 
وقتی بر روی صفحه یا صفحه نمایشگر،کلمات وتصاویر مربوط به هم نزدیک یکدیگر یا در کنار هم قرار دارند؛یادگیرندگان مجبور نیستند منابع شناختی خود را برای جستجوی دیداری صفحه یا صفحه نمایشگر،صرف کنند واحتمال زیادی هست که یادگیرندگان قادر به نگهداری هردوی آنها در حافظه فعال خود در آن واحد باشند.وقتی کلمات وتصاویر مربوط به هم دور از یکدیگر بر روی صفحه یا صفحه نمایشگر قرار دارند یادگیرندگان مجبورند منابع شناختی خود را برای جستجوی دیداری صفحه یا صفحه نمایشگر، برای [پیدا کردن] کلمات وتصاویر مربوط به هم، صرف کنند.بنابراین؛احتمال کمی وجود دارد که یادگیرندگان قادر باشند هر دوی آنها در حافظه فعال خود در آن واحد ،حفظ ونگهداری کنند.
 منطق تجربی
در دو آزمون از دو آزمون[اجراشده] ،یادگیرندگان در آزمون های یادداری،زمانیکه بر روی صفحه متن وتصویر مربوط به هم(یا متن و بخش های انیمیشنی مربوط به هم) ،نزدیک هم قرار گرفته بودند بهتر از وقتی که آنها دور از هم قرار داشتند عمل کردند. در پنج آزمون از پنج آزمون [اجراشده] یادگیرندگان در آزمون های انتقال [یادگیری]،زمانیکه بر روی صفحه متن وتصویر مربوط به هم(یا متن و بخش های انیمیشنی مربوط به هم) ،نزدیک هم قرار گرفته بودند بهتر از وقتی که آنها دور از هم قرار داشتند عمل کردند.
هنگام ارائه مطلب چندرسانه ای-کلمات وتصاویر- بر روی صفحه کامپیوتر یا صفحه کتاب درسی، مقدار فضای موجود محدود است.یک صفحه کامپیوتر یا صفحه کتاب فقط گنجایش مقداری محدودی مطالب شفاهی/ نوشتاری ویا دیداری را داراست.بنابراین فضای صفحه نمایش یا کاغذ به عنوان یک منبع محدود در نظر گرفته می شود که انتظار زیادی از آن می رود.تصمیم درباره طراحی چند رسانه ها از جمله طراحی های اقتصادی است که در به چگونگی تعیین فضا بر روی صفحه کاغذ یا صفحه کامپیوتر از بین موارد چند گانه توجه دارد به عنوان مثال تحلیل من از کتابهای درسی علوم نشان داده است که در حدود نیمی از فضای کتاب های درسی برای شکل ها ونیمی دیگر به کلمات اختصاص داده می شود(مایر،1993).
بی رو در بایستی،چه چیز اشتباهی در عقیده عام در مورد وضعیت تصاویر وکلمات مجزا یا متفاوت از هم در ارائه چند رسانه ها وجود دارد؟ منظور من این است که این دیدگاه بر اساس دید ناقص نسبت به چگونگی یادگیری افراد است، ایده ای که می گوید یادگیری مستلزم افزودن اطلاعات موجود به حافظه شخص است.در مقابل،نظریه شاختی یادگیری چندرسانه ای بر این عقیده استوار است که یادگیری فرآیند فعالی است که فراگیر می کوشد تا از مطالب موجود مفهوم بسازد.این تلاش مفهوم سازی هنگامی که کلمات وتصاویر مرتبط بطور ذهنی در حافظۀ فعال فراگیر یکپارچه شوند،تقویت می شوند. در وضعیت یکپارچه،کلمات وتصاویر به طریقی جدا می شوند که فراگیر را به ایجاد ارتباط ذهنی بین آنها تشویق می کنند.فراگیر نباید دنبال صفحه ای بگردد تا شکلی راکه مرتبط با جمله چاپ شده است، بیابد.بنابراین آنها می توانند منابع شناختی خود را به روند یادگیری فعال که شامل ایجاد ارتباط بین کلمات وتصاویر است اختصاص دهند.بر طبق نظریه شناختی یادگیری چند رسانه ای،یادگیری معنی دار چند رسانه ای بستگی به ایجاد ارتباط بین بازنمایی ذهنی از تصاویر وکلمات مرتبط دارد.بنابراین ارائه یکپارچه،درکی را که در اجرای آزمون های انتقال وبه همان اندازه در آزمون های یادداری انعکاس می یابد،پرورش می دهد.

3. اصل مجاورت زمانی : زمانیکه کلمات وتصاویر مربوط به هم، به جای اینکه بصورت پیاپی وپشت سرهم ارائه شود،بصورت همزمان ارائه می شود؛دانش آموزان بهتر یاد می گیرند.
 منطق نظری : 
زمانیکه بخش انیمیشن وبیان شفاهی( یا گفتار گوینده) مربوط به آن در یک زمان ارائه می شوند، این احتمال زیاد هست که یادگیرنده بتواند بازنمایی های ذهنی هر دو را در حافظه فعال خوددر یک زمان نگهداری کند وبنابراین احتمال بیشتری وجود دارد که یادگیرنده قادر باشد ارتباطات یا پیوندهای ذهنی میان بازنمایی های دیداری وکلامی برقرار کند. زمانیکه بین بخش انیمیشنی وبیان شفاهی مربوط به آن از لحاظ زمانی فاصله وجود دارد احتمال کمی وجود دارد که یادگیرنده قادر باشد بازنمایی های ذهنی هر دو را در حافظه فعال خود در یک زمان نگهداری کند و بنابراین احتمال کمتری هست که او قادر باشد پیوندها یا ارتباطات ذهنی بین بازنمایی های دیداری وکلامی برقرار سازد.[حتی] اگر زمان میان شنیدن یک جمله ودیدن بخش انیمیشنی مربوط به آن،کوتاه باشد در این صورت نیز باز این امکان هست که یادگیرنده بتواند پیوند ها یا ارتباطاتی را بین تصاویر وکلمات برقرار سازد.از طرف دیگر،اگر یادگیرنده یک متن طولانی را گوش کند و انیمیشن کاملی را در زمان های جداگانه تماشا کند،در این صورت احتمال کمی وجود دارد که یادگیرنده بتواند پیوند هایی را بین تصاویر وکلمات برقرار سازد.
 منطق تجربی
در سه آزمون از پنج آزمون[اجراشده] یادگیرندگان زمانیکه بخش انیمیشنی وبیان شفاهی مربوط به آن،بجای آنکه پیاپی وپشت سر هم ارائه شوندبصورت همزمان ارائه شدند در آزمون های یادداری بهتر عمل کردند.در هشت آزمون از هشت آزمون[اجراشده] ،یادگیرندگان، زمانیکه بخش انیمیشنی وبیان شفاهی مربوط به آن،بجای آنکه پیاپی وپشت سرهم ارائه شوند بصورت همزمان ارائه شدند درآزمون های انتقال[یادگیری] بهتر عمل کردند. علاوه بر این، زمانیکه ارائه پیاپی وپشت سرهم بر اساس بخش های خیلی کوتاه بود- همچون جمله ای که یک عملی را تشریح می کندوبلا فاصله بعد،دیدن چند ثانیه انیمیشن از آن عمل- مجاورت زمانی ،تأثیری قوی بر یادداری (در سه آزمون از سه آزمون اجرا شده) یا انتقال یادگیری(در سه آزمون از سه آزمون اجرا شده) نداشت.
دانش آموزانی که مطالب را به صورت همزمان دریافت می کنند نسبت به دانش آموزانی که مطالب را به صورت متوالی دریافت می کنند ،توضیحات را بهتر می فهمند.باید این اختلاف در اجرای آزمون انتقال یادگیری به صورت همزمان که منجر به یادگیری بهتری نسبت به ارائه متوالی مطالب می شود منعکس شود.پیش بینی در مورد آزمون یادداری وضوح کمتری دارد به خاطر اینکه نتیجه دو رقابت در عمل معلوم می شود:
(1) دانش آموزان در شرایط همزمان احتمال بیشتری جهت ایجاد مفهوم از مطالب ارائه شده دارند وبنابراین پیش بینی می شود که نسبت به دانش آموزانی که مطالب به صورت متوالی به آنها ارائه شده در آزمون یادداری بهتر عمل می کنند. اما (2) دانش آموزان در شرایط متوالی،احتمال بیشتری جهت توجه وتمرکزبر جمله بندی ارائه کلامی مطالب دارند.بنابراین در آزمون های یادداری کلامی بهتر عمل می کنند.رویهم رفته، من ارزش بیشتری به پردازش معنی دار قائل هستم وبنابراین پیش بینی می کنم که دانش آموزان در گروه همزمان در قسمت های یادداری کلامی نسبت به دانش آموزان در گروه متوالی بهتر عمل خواهند کرد. 
مجاورت مکانی و ومجاورت زمانی دو فرم مرتبط از مجاورت، در طراحی ارائه چندرسانه ای می باشند.مجاورت مکانی یعنی قرار دادن کلمات وتصاویر مرتبط نزدیک هم بر روی صفحه می باشد درحالی که مجاورت زمانی یعنی ارائه کلمات وتصاویر مرتبط نزدیک به هم از لحاظ زمانی است.هردو آنها بر اساس یک بنیاد و مکانیسم شناختی می باشند- یعنی دانش آموزان زمانی قادرند بین کلمات وتصاویر ارتباط برقرار سازند که بتوانند از لحاظ ذهنی آنها را در یک زمان پردازش کنند.
ارائه همزمان مطالب با شیوه کار ذهن انسان بسیار مطابقت دارد.بخصوص ارائه همزمان دارای مزیتهای:
1. قابلیت های دو کانالی انسان برای فراهم ساختن بیان کلامی برای گوش ها وانیمیشن برای چشم ها.
2. قابلیت محدود هر کانال به خاطر عدم نیاز که موجب می شود فراگیران تعداد زیادی مطالب را در یکی از دو کانال نگهدارند.
3. نیاز به پردازش شناختی فعال بوسیله تشویق فراگیران به ایجاد ارتباط بین بازنمایی های کلامی ودیداری مرتبط.
4. اصل پیوستگی یا انسجام : دانش آموزان زمانی خوب یاد می گیرند که از گنجانده شدن مواد درسی نامربوط و نا مرتبط جلوگیری شود.اصل انسجام یا پیوستگی می تواند درسه تعبیر یا برگردان تکمیلی بخش بندی شود: (1) زمانیکه ارائه چند رسانه ای گیرا وجالب توجه است اما تصاویر وکلمات نامرتبط اضافه شده اند به یادگیری دانش آموز لطمه وارد می شود،(2) زمانیکه ارائه چند رسانه ای گیرا وجالب توجه است اما اصوات و موسیقی نامرتبط اضافه شده است به یادگیری دانش آموز لطمه وارد می شود،(3) زمانیکه کلمات [وتصاویر] غیر ضروری از ارائه چند رسانه ای حذف شوند یادگیری دانش آموز بهبود پیدا می کند.
 منطق نظری : 
مواد درسی نامربوط یا بی ربط، منابع شناختی را در حافظه فعال به چالش می کشند ومی توانند توجه و آگاهی را از مواد درسی مهم منحرف کنند، آنهامی توانند فرآیند سازماندهی مواد درسی را مختل سازند و همچنین می توانند باعث شوند که یادگیرنده مواد درسی را به شکل نامناسبی سازماندهی کند.
 منطق تجربی
در یازده آزمون از یازده آزمون[اجراشده] ،یادگیرندگانی که برنامه های چند رسانه ای را به صورت مختصر یا موجز دریافت کردند در آزمون های یادداری،بهتر از یادگیرندگانی که پیام های چند رسانه ای مشتمل بر مواد درسی نامربوط را دریافت کرده بودند عمل کردند.در یازده آزمون از یازده آزمون[اجراشده] ، یادگیرندگانی که برنامه های چند رسانه ای را به صورت مختصر یا موجز دریافت کردند در آزمون های انتقال[یادگیری]،بهتر از یادگیرندگانی که پیام های چند رسانه ای مشتمل بر مواد درسی نامربوط را دریافت کرده بودندبهتر عمل کردند. 
برطبق نظریه تحریک پذیری افزودن مواد جالب اما نامربوط به فراگیران انرژی می دهد طوری که آنها توجه بیشتری کرده و رویهم رفته بیشتر یاد می گیرند.در این مورد هیجان(محرک) بر شناخت تأثیر می گذارد،سطح بالاتری از لذت بوسیله جزئیات اغوا کننده القاء می شود که باعث توجه بیشتر فراگیر و رمزگردانی بیشتر او از مواد درسی می شود.برعکس رویکرد عام،نظریه تحریک پذیری بر اساس دیدگاه کهنۀ یادگیری با عنوان «اکتساب اطلاعات» بنا شده است(همانند نظریه ارائه اطلاعات در یادگیری چند رسانه ای)این عقیده که یادگیری دربر گیرنده گرفتن اطلاعات از معلم ودادن آن به فراگیر است. درمقابل نظریه شناختی یادگیری چند رسانه ای بر اساس دیدگاه یادگیری تحت عنوان «ساخت دانش» بنا شده است- این عقیده که فراگیر به طور فعال فراگیر به طور فعال بازنمایی های ذهنی از آنچه ارائه می شود و آنچه قبلاً می دانسته است را می سازد.
به طور عام، پژوهش های اخیر روی جزئیات اغواکننده، استناد به این دارد که افزودن زمینه جذاب که با مضمون متن بی ارتباط است،موجب کاهش یا عدم یادآوری ایده های اصلی متن می شود(گارنر،1992؛گارنر،1989؛هیدی وبایرد،1988؛مُهر،گلوورو رونینگ،1984؛شیری،1992؛شیری و رینالدز،1988؛وِد،1992؛ود و آدامز ،1990؛)..به طور خلاصه، نظریه شناختی یادگیری چند رسانه ای یک اثر پیوسته را پیش بینی می کند که افزودن مواد جالب- به شکل موسیقی واصوات- به یادگیری دانش آموزان لطمه می زند.
مفاهیم طراحی چندرسانه ای براساس این اصول واضح هستند : (1) تصاویر وکلمات فرعی را به ارائه چند رسانه ای اضافه نکنید. (2) اصوات وموسیقی که لازم نیستند را به طراحی چندرسانه ای اضافه نکنید. (3) محدود کردن ارائه در قالب مطالب کوتاه ونکته ای.ارائه مختصر وموجز به فراگیران این امکان را می دهد تا یک بازنمایی ذهنی پیوسته ایجاد کنند- یعنی تمرکز روی عناصر کلیدی وسازماندهی ذهنی آنها به طریقی که منجر به ادراک شود.به طور خلاصه،نتایج ما نشان می دهد که طراحان چند رسانه ای باید با وسوسه افزودن صدای زنگ وصوت های غیر ضروری به یک ارائه آموزشی مخالفت کنند. اجتناب از کلمات،تصاویر واصوات جالب به طور واضح،راهبرد طراحی پیوسته است که این مسئله ربطی به پیام ومفهوم اصلی درس ندارد. توضیح مورد نیاز باید بعد از اینکه فراگیر ارائه ذهنی پیوسته ای از سیستم بنیادی علت ومعلولی را ساخت؛ارائه شود به عنوان مثال بعد از یک ارائه چند رسانه ای مختصر که به فراگیرکمک می کند تا مراحل اصلی روند رعد وبرق را بفهمد،مواد اضافی می تواند در هر مرحله جهت بسط مطلب ارائه شود.

5. اصل کانال های حسی : دانش آموزان از انیمیشن وبیان شفاهی بهتر از انیمیشن ومتن روی صفحه[مانیتور] یاد می گیرند؛ به عبارت دیگر،دانش آموزان زمانی خوب یاد می گیرند که کلمات موجود در پیام های چند رسانه ای به جای متن چاپی به صورت گفتاری ارائه شود.
 منطق نظری : 
زمانیکه تصاویر وکلمات هر دوبصورت دیداری ارائه می شود(همانند انیمیشن ومتن[چاپی]) ظرفیت کانال تصویری/دیداری پر می شود؛در حالی که کانال کلامی/شنیداری بدون استفاده می ماند.زمانیکه کلمات بصورت شنیداری ارائه می شود آنها می توانند در کانال کلامی/شنیداری پردازش شوند،بدین ترتیب کانال تصویری/ دیداری، فقط برای پردازش تصاویر اختصاص پیدا می کند.
 منطق تجربی :
در چهار آزمون از چهارآزمون [اجراشده] ،یادگیرندگانی که انیمیشن و[همراه آن] بیان شفاهی را دریافت کردند،در آزمون های یادداری بهتر از یادگیرندگانی که انیمیشن ومتن روی صفحه[تایپ شده] را دریافت کرده بودند؛ عمل کردند. در چهار آزمون از چهارآزمون [اجراشده] ،یادگیرندگانی که انیمیشن و[همراه آن] بیان شفاهی را دریافت کردند در آزمون های انتقال[یادگیری] بهتر از یادگیرندگانی که انیمیشن ومتن روی صفحه[تایپ شده] را دریافت کرده بودندعمل کردند.
نظریه بنیادی وزیر بنایی اثر کانال های حسی،نظریه پردازش دو کانالی است؛ ایده ای که می گوید برای پردازش مواد ارائه شده دیداری و شنیداری کانال های مجزایی وجود دارد. نظریه رمز گردانی دو گانه پایویو(1986) تا حدی تمایز مشابهی را نشان می دهد.دومین نظریه زیر بنایی اثر کانال های حسی،[فرضیه] ظرفیت محدود می باشد- عقیده ای که می گوید هر کانال در مقدار پردازش دارای محدودیت است. بالاخره سومین نظریه زیر بنایی،یادگیری فعال است- عقیده ای که می گوید یادگیری معنادار زمانی رخ می دهد که یادگیرنده عمل انتخاب، سازماندهی ویکپارچه سازی دانش[کسب شده] را در هر کانال انجام دهدواین فرآیند ها نیاز به ظرفیت شناختی دارند. 
چه ارتباطی بین اثر شناختی [درک] فضایی و اثر کانال حسی وجود دارد :
در اثر شناختی [درک] فضایی،ارائه متن وتصویر می تواند منجر به یادگیری معنادار شود.در حالی که در اثر کانال حسی،ارائه متن(نوشتاری) وتصاویر منجر به یادگیری ضعیف تر می شود.
اولاً اثر شناختی[درک] فضایی،محل قرار گیری متن نزدیک بخش مرتبط تصویری(یا انیمیشنی) را با قرار گیری متن دور از آن مقایسه می کند.برطبق نظریه یادگیری چند رسانه ای قرار گیری متن نزدیک تصویری که آن را توضیح می دهد،شانس فراگیر را جهت ایجاد ارتباط ذهنی بین کلمات و تصاویر مرتبط؛افزایش می دهد.دوماً اثر کانال های حسی ارائه انیمیشن وبیان شفاهی را با ارائه انیمیشن ومتن ( چاپی) – هنگامی که متن دور از بخش انیمیشنی قرار دارد- مقایسه می نماید.به طور خلاصه، میزان اثر بخشی حافظه فعال می تواند با ارائه اطلاعات به صورت مخلوط(حالت شنیداری و دیداری) در مقایسه با حالت منفرد، افزایش می یابد(موسوی ،1995ص320).می توانم نتیجه گیری کنم که بهترین راه برای ارائه کلمات وتصاویر متحرک در محیط مبتنی بر کامپیوتر با سرعت ارائه ثابت درقالب انیمیشن همراه با بیان شفاهی کوتاه می باشد.

6. اصل افزونگی یا مازاد : دانش آموزان ازطریق انیمیشن وبیان شفاهی بهتراز انیمیشن،بیان شفاهی و متن[چاپی] یاد می گیرند.
 منطق نظری : 
وقتی تصاویر وکلمات هر دو بصورت دیداری ارائه می شود(همانند انیمیشن ومتن چاپ شده ) ، در این صورت امکان دارد ظرفیت کانال دیداری پر شود.
 منطق تجربی :
در دو آزمون از دو آزمون[اجراشده]،یادگیرندگانی که انیمیشن و بیان شفاهی را دریافت کردند در آزمون های یادداری بهتر از یادگیرندگانی که [هر سه مورد] انیمیشن،بیان شفاهی ومتن[چاپ شده] را دریافت کرده بودند عمل کردند. در دو آزمون از دو آزمون[اجراشده]یادگیرندگانی که انیمیشن و بیان شفاهی را دریافت کردند درآزمون های انتقال [یادگیری] بهتر از یادگیرندگانی که[هر سه مورد] انیمیشن،بیان شفاهی ومتن[چاپ شده] را دریافت کرده بودند عمل کردند.
منطق اضافه کردن متن بر روی صفحه نمایش در انیمیشن های مبتنی بر بیان شفاهی کوتاه ، بر آنچه که می توان آن را فرضیه ترجیحات یادگیری نامید، استوار است.افراد مختلف به شیوه های مختلف یاد می گیرند برای مثال : اگر دانش آموزی ترجیح می دهد که از کلمات گفتاری یاد بگیرد،این دانش آموز می تواند به بیان شفاهی توجه کند؛اگر دانش آموز دیگری ترجیح می دهد که از کلمات چاپ شده یاد بگیرد، این دانش آموز می تواند به متن روی صفحه نمایش توجه کند.با بکارگیری چندین شکل ارائه آموزش دهندگان می توانند خودشان را با هر سبک یادگیری ترجیحی دانش آموزان همسو و منطبق سازند.همانطور که می بینید فرضیه ترجیحات یادگیری مبتنی بر نظریه یادگیری اطلاعات در یادگیری چند رسانه ای است.
در فرضیه ترجیحات یادگیری چه خطا واشتباهی وجود دارد؟در بیشتر سطوح مقدماتی، فرضیه ترجیحات یادگیری بر نظریه ارائه اطلاعات در یادگیری چند رسانه ای متکی است که یادگیری را به مثابه انتقال اطلاعات از سوی معلم به یادگیرنده در نظر می گیرد.براساس این مفهوم یادگیری زمانی رخ می دهد که اطلاعات بوسیله آموزش دهنده ارائه می شود وبوسیله دانش آموز دریافت می گردد.آنچه پیش می آید این است که؛دریافت زمانی بهتر انجام خواهد شد که بیش از چند مسیر ارائه بکار گرفته شود،بویژه در مواردی که برخی از مسیر ها مسدود هستند.این نگرش با نظریه یادگیری چندرسانه ای در تضاد است که می گوید یادگیرندگان به صورت فعال بازنمایی های ذهنی را در درون سیستم های پردازش اطلاعات خودشان ایجاد می کنند.
یکی از موارد مخالف با اضافه شدن متن بر روی صفحه نمایش بر فرضیه ظرفیت محدود مبتنی است.افراد برای پردازش مواد شنیداری ارائه شده دارای ظرفیت محدودی هستند.فرضیه ظرفیت محدود بر اساس نظریه شناختی یادگیری چند رسانه ای می باشد.زمانیکه کلمات- همانند متن روی صفحه نمایش- بصورت دیداری ارائه می شوند این کاربار اضافی را بر کانال پردازش اطلاعات وارد می کند.این بار شناختی اضافه شده در کانال دیداری،میزان پردازشی را که افراد می توانند در انیمیشن بکار بگیرندکه آنهم از طریق کانال دیداری وارد می شود،کاهش می دهد.
وقتی که هرسه نوع تصاویر،کلمات چاپ شده وکلمات گفتاری ارائه می شود ظرفیت سیستم می تواند به دو صورت پر شود : اولاً؛تصاویر وکلمات چاپ شده در کانال دیداری بر سر منابع محدود شناختی با هم رقابت می کنند به خاطر اینکه هر دوی آنها از طریق چشم ها وارد سیستم پردازش اطلاعات می شوند. دوماً؛وقتی که اطلاعات کلامی به هر دو صورت دیداری وشنیداری ارائه می شود ممکن است یادگیرندگان برای بدست آوردن هر دوی آنها در یک بار تلاش وتطبیق هر دو جریان اطلاعات، وسوسه و بر انگیخته شوند.این فعالیت های اضافی ونامرتبط نیاز به منابع شناختی دارد که نتیجتاً برای پردازش انیمیشن وپیوند ذهنی آن با بیان شفاهی،منابع شناختی کافی در دسترس نیست.فرآیند یکپارچه سازی برای یادگیری معنی دار ضروری است.در مقابل؛ مؤثرترین شیوه برای ارائه مواد کلامی، ارائه بواسطه کانال شنیداری می باشد که تنها بصورت متن گفتاری صورت می گیرد.به دلیل اینکه در این شیوه مواد کلامی با تصاویر منابع شناختی در کانال دیداری رقابتی ندارد.بر اساس این نظریه ما می توانیم نشان دهیم که اثر افزونگی یا مازاد به هنگام اضافه شدن متن بر روی صفحه نمایش در یک انیمیشن مبتنی بر بیان شفاهی کوتاه،منجر به یادگیری ضعیف تری خواهد شد،همانطور که نتایج آزمون یادداری نشان می دهد و همین طور نتایج آزمون انتقال[یادگیری] فهم ضعیفتری را نشان می دهد.
اثر افزونگی یا مازاد این امکان را به ما می دهد که اصل دیگری به اصول طراحی چند رسانه ای اضافه سازیم.به هنگام ایجاد یک نمایش چند رسانه ای مشتمل بر انیمیشن های مبتنی بر بیان شفاهی کوتاه،متنی را برروی صفحه نمایش اضافه نکنید درحالی که کلمات مشابه آن را هم اکنون بصورت بیان شفاهی در اختیار دارید.
اثر افزونگی یا مازاد نباید بعنوان دلیل وتوجیهی در نظر گرفته شود که ما بر اساس آن، هرگز ازمتن گفتاری و چاپ شده به همراه هم استفاده نکنیم.به عقیده من،اصول طراحی چند رسانه ای نباید بعنوان فرامین انعطاف ناپذیر تلقی شده وبکار گرفته شوند،بلکه آنها باید در ارتباط با نظریه های مختلف در مورد چگونگی یادگیری افراد تفسیر شوند. 

7. اصل تفاوتهای فردی : تاثیرات طراحی[ آموزش چندرسانه ای] بریادگیرندگان دارای دانش کمتر نسبت به یادگیرندگان دارای دانش بیشتر وهمچنین بر یادگیرندگان دارای [درک] فضایی بالا نسبت به یادگیرندگان دارای[ درک] فضایی پایین تاثیرگذارتروموثرتراست.
 منطق نظری :
یادگیرندگان دارای دانش بیشتر قادرند تا از دانش قبلی خودشان برای جبران فقدان راهنمایی در ارائه [چندرسانه ای] بهره ببرند- نظیر شکل دادن مناسب ذهنی به تصاویر از طریق کلمات- در صورتی که یادگیرندگان دارای دانش کمتر به میزان کمتری احتمال دارد که قادر باشند به هنگامی که ارائه چندرسانه ای فاقد راهنمایی است خود را در یک فرآیند پردازش شناختی درگیر سازند.یادگیرندگان دارای [درک] فضایی بالا برای یکپارچه کردن بازنمایی های دیداری وشنیداری از ارائه های چند رسانه ای تأثیرگذار،ظرفیت شناختی را در اختیار دارند؛ در مقابل،یادگیرندگان دارای [درک] فضایی پایین باید ظرفیت شناختی خیلی زیادی را برای نگهداری تصاویر ارائه شده در حافظه خود اختصاص دهند در حالی که این احتمال کم است که آنها برای یکپارچه سازی بازنمایی های دیداری وشنیداری ظرفیت کافی را در اختیار داشته باشند.
 منطق تجربی :
در دو آزمون از دو آزمون [اجرا شده]،یادگیرندگان دارای دانش کمتر در مقایسه با یادگیرندگان دارای دانش بیشتر، در آزمون های یادداری بواسطه اجرای اصول طراحی چند رسانه ای امتیاز بیشتری را کسب کردند.در چهار آزمون از چهار آزمون[اجرا شده]،یادگیرندگان دارای دانش کمتر در مقایسه با یادگیرندگان دارای دانش بیشتر، در آزمون های انتقال[یادگیری] بواسطه اجرای اصول طراحی چند رسانه ای امتیاز بیشتری را کسب کردند.در دو آزمون از دو آزمون [اجراشده]،یادگیرندگان دارای درک فضایی بالا در مقایسه با یادگیرندگان دارای درک فضایی پایین، در آزمون های انتقال[یادگیری] بواسطه اجرای اصول طراحی چند رسانه ای امتیاز بیشتری را کسب کردند.آزمون هایی شامل آزمون های یادداری برای یادگیرندگان دارای [درک] فضایی بالا وپایین وجود نداشت.
برگرفته از سایت : http://www.gfairan.com/etechdetail.asp?ID=1723926703


تاريخ : جمعه 12 دی 1393برچسب:, | 15:3 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

 عمده ترین تکنیک هایی که در حیطه مهارت های شناختی و رفتاری قرار دارد و بر یاددهی و یادگیری اثر می گذارند عبارتند از :
0رفتار معلم درچگونگی نگاه کردن به دانش آموز
0لحن کلام معلم در برخورد با دانش آموز
0حالات روحی معلم در ایجاد جو مطلوب یادگیری
0مهارت ایجاد انگیزه در یادگیرندگان
0آگاهی از توانایی ها و میزان درک دانش آموز و به عبارت دیگر مخاطب شناسی
0کاهش توقعات نابجا
0انتظارات بی اساس معلم در اجبار دانش آموزان به حفظ مطالب بدون توجه به کار آیی آن ها
0مهارت تقویت خلاقیت در دانش آموزان
0آگاهی از روان شناسی شناختی و فرا شناختی 
دومین شاخه علم تکنولوژی آموزشی بعد ابزاری آن است . در این دیدگاه علم تکنولوژی آموزشی به مجموعه ابزارها و تجهیزاتی می گردد که سبب تسهیل فرآیند یادگیری می شود . برخی از عمده ترین تاثیرات به کارگیر ی مواد و ابزار آموزشی و کمک آموزشی به قرار زیر می باشد :
0کاستن از میزان مصرف انرژی معلم و پیشگیری از خستگی مفرط
0کاستن از سخنرانی و افزودن به تجارب یادگیری دانش آموزان
0خروج کلاس از یکنواختی روش های تدریس سنتی و معلم محوری
0کسب تجربه عینی و واقعیت توسط دانش آموزان و در نتیجه تعمیق یادگیری
0افزایش مهارت های حرکتی و فعالیت های بدنی دانش آموزان و مصرف انرژی روانی آن ها 
0 تقویت یادگیری با دو مغز: زیرا دست انسان مغز دوم آن هاست 
0افزایش بهره وری کلاس در نتیجه استفاده بهینه از زمان کلاسی
0در گیر شدن فراگیران با فرآیند یاددهی
0پیاده کردن روش های مورد علاقه دانش آموزان
0علاقه مندی بیشتر دانش آموزان به کلاس و معلم 
0یادگیری مبانی اولیه رسانه شناسی و نحوه کاربرد آن ها
0درک عمقی پدیده ها و روابطی که به صورت عینی و یا با چشم غیر مسلح قابل دریافت نیستند
0مشاهده بی خطر حوادث و وقایعی که مشاهده واقعی آن ها خطر ناک است 
0ایجاد جذابیت برای نسل جدید که علاقه مندند مطابق پیش رفت های روز به پیش روند 
0ایجاد حس مشارکت در مالکیت بیت المال و احترام به حقوق دیگران در استفاده از رسانه های جمعی و تجهیزات.

تکنولوژی آموزشی اغلب با تکنولوژی ارتباطات اشتباه می شود :

IT زیر مجموعه ای از ET می باشد و بر مفهوم مبتنی است که I زیرگروه e است . فرآیند یکپارچه و پیچیده ای است که به افراد عقاید تدابیر، دستورالعمل ها وسازماندهی برای تحلیل مسائل و ابداع به کارگیری ارزشیابی مدیریت راه حل های آن مسائل می پردازد. البته در موقعیت هایی که در آنها یادگیری یک فرآیند کنترل شده و هدف مند است. در IT راه حل مسائل از شکل عناصر و اجزا سیستم آموزشی اتخاذ میگردد که در طراحی ، انتخاب و کاربرد پیش ساخت شده اند و برای تکمیل سیستم آموزشی تلقیق شده اند. به این عناصر به عنوان پیام ها، افراد، مواد،تدابیر،تکنیکها و زمینه ها شناسایی می شود.
بنابراین کل IT در شاخص های et وجود دارد.در حالیکه کل et در بین شاخص های IT وجود ندارد. اگر IT در کار است پس الزاما et هم هست. ولی عکس این امر صادق نیست. در et توسعه و مدیریت عملکردها حساب شده تر هستند چرا که آنها در منابع یادگیری بیشتر به کار می روند نسبت به وقتیکه فقط عناصر سیستم آموزشی مد نظر هستند. در مورد تکنولوژی آموزشی مد نظر قرار داده است که این مقدمه را چنین تعریف می کند :"به کارگیری دانش علمی ما در مورد یادگیری انسان برای تکالیف علم و فرآیند تدریس و تعلیم."
در سال 1977 انجمن مورد نظر (انجمن تکنولوژی و ارتباطات آموزشی) این تعاریف را برای رشته تکنولوژی آموزشی ارائه نمود : "تکنولوژی آموزشی فرآیندی است پیچیده که به افراد ، خط مشی ها ، آراء تدابیر و سازمان ها برای حل مسائل و ابداع ، به کارگیری ، ارزشیابی و مدیریت راه حل این مسائل د رهمه جنبه های یادگیری انسان می پردازد " .
جدیدترین تعریف این انجمن از تکنولوژی آموزشی در سال 1994 ارائه شده است و بیان می دارد که :"تکنولوژی آموزشی رویکرد طراحی ، تولید ، کاربرد ، مدیریت و ارزشیابی فرآیند ها و منابع یادگیری است ."
(سینروریچی 1994)
در ادامه مطلب نگاهی به تغییرات و یا جنبش های اصلی در رشته تکنولوژی آموزشی ارائه شده است :
قبل از دهه 1920 : ارزیابی و آزمون جنبش
دهه 1920 : نشانه های تکنولوژی در حال پیشرفت . جنبش "آموزش دیداری" .زمانیکه تصاویر و تصاویر متحرک مورد استفاده قرار می گرفت تا واقعیت را به کلاس درس ببرد .
جنبش یادگیری مبتنی بر اهداف و جنبش آموزش انفرادی و ... )
دهه 1930 : جنبش اهداف رفتاری (رالف تایر)
دهه 1950 : آموزش برنامه ای (اسکینر)و تحلیل تلیف (بلوم)
دهه 1960: حرفه ای سازی رشته دیداری و شنیداری(جیمز فین)
دهه 1970: مدل های Maturation ID (رسش) ( اندرووگارسون )
دهه 1980: رشد و توسعه میکرو کامپیوتر ها (آموزش مبتنی بر کامپیوتر و شبکه )
برگرفته از سایت : http://www.gfairan.com/etechdetail.asp?ID=1528476673



تاريخ : جمعه 12 دی 1393برچسب:, | 15:0 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |

 وقتي ‌فناوري ‌به ‌كمك آموزش مي آيد


جوامع بشري با سرعتي شگفت‌انگيز در حال توسعه، تغيير و تحولند و اين تحولات جنبه‌هاي گوناگون زندگي را در بر مي‌گيرد. 
پيشرفت علوم و فنون دانش‌هاي جديد را مطرح مي‌كند. بنابراين آموزش بايد با سرعت و كيفيت بيشتر انجام شود. 
به همين دليل، بسياري از روان‌شناسان و صاحب‌نظران در مباحث تربيتي به بهره‌گيري از فناوري آموزشي توصيه مي‌كنند، چراكه فناوري آموزشي باعث سهولت، سرعت و دقت در امر آموزش و يادگيري مي‌شود.

آموزش بايد با رشد كودكان متناسب و تدريس بايد در سطحي باشد كه براي سن كودك نه خيلي سخت و دشوار و پردغدغه و نه خيلي آسان و خسته‌كننده باشد. نخست بايد موثرترين و كارآمدترين روش‌هاي آموزشي را مشخص كنيم و آنگاه براي تدارك فعاليت‌هاي يادگيري، مواد آموزشي را به گونه‌‌اي انتخاب كنيم كه تحقق آنها ميسر شود. وقتي مواد آموزشي مورد نياز و مربوط به آنها را هم مشخص كنيد و در اين زمان از خود بپرسيد: «تجهيزات مورد نياز به اندازه كافي در مدرسه وجود دارد يا بايد آنها را خريد»؟ در هنگام خريد بايد به نكاتي دقت كرد. مثلا اين كه در امر آموزش استفاده از دستگاه‌هاي لوكس و پيچيده هرگز مطلوب نيست.

بويژه هزينه نگهداري و تهيه قطعات مورد نياز بسيار زياد است. از اين رو دستگاه‌هاي ساده با قيمت مناسب كه بتواند مقاصد و انتظارات آموزشي را تامين كند، همواره بر دستگاه‌هاي پيچيده و لوكس ارجحيت دارد. نكته آخر اين كه معلمان بايد به تدريج از نكات قوت و ضعف ديگر روشها و مواد آموزشي نيز آگاه شوند و با داشتن چنين پشتوانه تجربي مي‌توان مواد و روش‌هاي آموزشي را براساس هدف‌ها، ويژگي‌ها و نياز شاگردان تنظيم كرد.

فراهم كردن وسايل كافي براي استفاده معلمان و وجود التزام در مدارس براي استفاده معلمان از وسايل كمك‌آموزشي و نظارت بر آن بسيار داراي اهميت است كه اين امر نيز بويژه در مقاطع ابتدايي و راهنمايي حتي باعث ترغيب دانش‌آموزان مي‌شود.


نقش فناوري اطلاعات در آموزش‌‏

تحقيقات در كشورهايي كه در استفاده از فناوري اطلاعات در آموزش از ما پيشتازتر بوده‌اند، نشان داده است خودآموزي از طريق كامپيوتر و ديگر دستورالعمل‌هاي مبتني بر كامپيوتر در زمينه مهارت‌هاي اوليه مي‌تواند عملكرد دانش‌آموزان را در درس رياضي و علوم بهبود بخشد. يكپارچه كردنIT همراه با آموزش در پايه‌هاي اوليه محتمل‌تر است، زيرا معلمان بر توسعه مهارت‌هاي اوليه تاكيد دارند. بنابراين بهتر است آموزش با IT از مقطع ابتدايي آغاز شود.

براي افزايش كارايي IT در دروس مختلف بايد با محتواي آموزشي سازگار باشد. براي موفق شدن در اين عرصه، اولين قدم فراهم كردن امكانات سخت‌افزاري و نرم‌افزاري در مدارس است.


تاثيرات مثبت فناوري اطلاعات‌

كاهش محدوديت‌هاي يادگيري و تقويت برابري فرصت‌ها. امكان تسهيل دستيابي همگان به فرصت‌هاي يادگيري با كيفيت خوب و با بهاي مناسب.
امكان از ميان برداشته شدن محدوديت‌هاي ناشي از زمان يادگيري، طول يادگيري و مكان يادگيري. امكان از ميان برداشته شدن محدوديت‌هاي ناشي از جنس، نژاد، قوميت، موقعيت اقتصادي اجتماعي فراگير كه هر كدام مي‌تواند در يادگيري اختلال ايجاد كند. امكان از ميان برداشته شدن محدوديت‌هاي ناشي از معلوليت‌هاي جسمي و ذهني در فرآيند يادگيري. ارتقاي كيفيت يادگيري، اعطاي مسووليت يادگيري به خود دانش‌آموز و برقراري نظام منسجم، هماهنگ و جامع براي ارائه خدمات آموزشي به دانش متناسب با نيازهاي او در هر زمان و مكان. بيشتر شدن سهم دانش‌آموزان در فرآيند يادگيري و مشاركت هر چه بيشتر او در اين زمينه كه به يادگيري در سطوح بالاتر مي‌انجامد.


كامپيوتر

در عصر ارتباطات و سواد كامپيوتري، كامپيوترها سريع‌تر از آنچه ما فكرش را مي‌كرديم، به كلاس‌هاي درس راه يافتند. امروزه با پيشرفت سطح فكري معلمان و از ميان رفتن تصورات نادرست مبني بر اين كه كامپيوترها فقط براي دروس رياضي، علوم و بازرگاني مناسب هستند رفته‌رفته استفاده از كامپيوترها در مطالعات اجتماعي و رشته علوم اجتماعي متداول‌تر مي‌شود. كامپيوترها براي معلم و شاگردان آزادي عمل بيشتري به ارمغان آورده‌اند.‌ آزادي در اشتباه كردن، يعني از طريق كامپيوتر آنها بدون ترس از مسخره شدن و يا بدون خجالت و شرمندگي مرتكب اشتباه مي‌شوند. به كارگيري مستقيم كامپيوتر و نرم‌افزارها در امر آموزش عنوان CAI «آموزش با كمك كامپيوتر» به اين ابزار اطلاق شدCAI .

يعني كامپيوتر و نرم‌افزاري را به عنوان يك وسيله كمك‌آموزشي به كار گيريم. CAI عملكرد شاگردان را در زمينه‌هاي تشخيص و عاطفي بهتر مي‌كند و باعث افزايش علاقه و نگرش‌هاي مثبت نسبت به مدرسه مي‌شود CAI. اين قابليت را دارد كه بلافاصله بازخورد و نظرات شاگردان را منعكس كند. به طور كلي، اگر كامپيوتر بدرستي به كار گرفته شود، وسيله بسيار خوبي براي كسب مهارت و يادگيري محتواست و باعث تقويت بهترسازي امر آموزش مي‌شود. استفاده از كامپيوتر مي‌تواند به درك كودك از خود و جامعه‌پذيري وي و تسهيل تعاملات گروهي، همكاري و شكل‌گيري دوست‌ها منجر شود.


فيلم استريپ‌

فيلم استريپ را مي‌توان به وسيله يك صفحه نمايش بزرگ براي كلاس به نمايش گذاشت يا هر يك از شاگردان از طريق نمايشگرهاي كوچك به تماشاي اين فيلم استريپ بنشينند. اين تصاوير صامت و ساكن گاهي با شرح زير تصاوير و گاهي بدون آن به نمايش گذاشته مي‌شوند. گاهي همراه با نمايش اين تصاوير، شرح‌‌هايي كه روي نوار كاست يا صفحه ضبط شده‌اند نيز پخش مي‌شود. چطور از اين تكنيك مي‌توان در آموزش استفاده كرد؟

1- شما بايد تصميم بگيريد چه وقت مناسب‌ترين زمان براي نمايش بريده فيلم در كلاس است.

2- اين فيلم استريپ‌ها بايد كاملا مرتب با محتواي درس و مطالب آموزشي باشند.

3- اگر معلم بخواهد خود روي تصاوير صحبت كند، بايد مطالبي را كه لازم است بگويد از قبل آماده كند. اين فرصت بسيار خوبي است براي ترغيب شاگردان به بحث و گفتگو. معلم بايد پرسش‌هايي را در اين زمينه تهيه كند و از شاگردان خود بپرسد اين شيوه انعطاف‌پذير و سازنده است.

4- فيلم استريپ را به نمايش بگذاريد و هر زمان لازم بود، محتواي اين تصاوير را به محتواي درس ربط دهيد.

5- فيلم را پس از نمايش اول، يك بار ديگر براي مرور و يادآوري نمايش دهيد و نكات مهمش را گوشزد كنيد.

6- در صورت امكان از فيلم استريپ‌هاي بدون شرح استفاده كنيد. در اين نوع فيلم‌ها شاگردان با تكيه بر توانايي‌هاي خود تصاوير را تفسير مي‌كنند. اگر تصاوير با شرح‌هاي زيرنويس شده همراه باشد، شاگردان اين شرح را ملاك و سند فرض مي‌كنند و هنگام بحث، تحت‌تاثير آنها قرار مي‌گيرند و در همان چارچوب صحبت مي‌كنند.

روش آزمايشي

آزمايش فعاليتي است كه در جريان آن فراگيران با به كاربردن وسايل و مواد بويژه درباره مفهومي خاص، عملا تجربه كسب مي‌كنند.
اين روش محيطي مناسب را براي حل مساله براي بچه‌ها ايجاد مي‌كند.

آزمايش براي تدريس مفاهيم علوم تجربي بويژه فيزيكي، بسيار لازم است و بدون آن دانش‌آموزان نمي‌توانند مفاهيم مورد نظر را بدرستي فراگيرند. دانش‌آموزان به اين روش خيلي علاقه‌ دارند، خواه معلم انجام دهد، خواه دانش‌آموز. البته حتي‌الامكان بايد آزمايش‌ها از سوي دانش‌آموزان انجام شود. هنگام استفاده از اين روش، از وسايل كمك‌آموزشي ديگر مثل تخته‌سياه، نمودار و تصوير استفاده كنيد. اين روش باعث مي‌شود شاگردان بتوانند پيرامون خود را بهتر كشف كنند و راه‌حل مسائل را ياد بگيرند. 

اسلايد

نمايش اسلايدها در كلاس تجربه‌اي است از چيزهايي كه براي شاگردان ناشناخته‌اند. در اين حالت، هر يك از تصاوير تك‌تك روي صفحه نمايش ظاهر مي‌شوند. معلم مي‌تواند ترتيب نمايش تصاوير را تنظيم كند و هر يك از تصاوير را انتخاب و نشان دهد. معلم مي‌تواند از اسلايدهاي موجود در بازار يا اسلايدهايي كه خود درست كرده استفاده كند يا مي‌تواند اين اسلايدها را از كتابخانه قرض بگيرد.


چطور مي‌توان از اسلايد در امر آموزش استفاده كرد؟

1- معلم همواره بايد دنبال اسلايدهايي باشد كه با محتواي درس تناسب دارند.

2- اگر معلم تصميم دارد در كلاس از اسلايد استفاده كند، بايد قبل از كلاس تصاوير را تنظيم كند.

3- زماني كه معلم اسلايد مورد نظرش را انتخاب كرده، بايد آنها را پيش از كلاس در دستگاه پخش بگذارد تا مطمئن شود دستگاه به درستي كار مي‌كند و ترتيب تصاوير درست است.

4- اسلايدها را بدون عجله و با حوصله به نمايش بگذاريد. درخصوص هر اسلايد قبل از نمايش اسلايد بعدي بحث و گفتگو كنيد، طوري كه هيچ پرسشي بي‌پاسخ نماند.

5- در پايان نمايش تصاوير يك جمع‌بندي كلي انجام دهيد. پس از اتمام آنها را در جاي خشك و خنك بگذاريد.

عروسك خيمه‌شب‌بازي

اين عروسك‌ها وسايل آموزشي منحصر به فردي هستند كه به شاگردان اجازه مي‌دهند به‌ طور ناشناس، احساسات و باورهاي خود را بيان كنند و توضيح دهند.

استفاده از عروسك خيمه‌شب‌بازي به فرد اجازه مي‌دهد ارتباطي دروني ميان دروس اجتماعي و ديگر موضوعات بيابد. معلم مي‌تواند با پوشاندن لباس‌هاي سنتي به اين عروسك‌ها، فرهنگ‌هاي مختلف را به شاگردان نشان دهد.

سكوت

از فنوني است كه مي‌تواند حواس دانش‌آموزان را به تدريس معلم متمركز بخشد، سكوت بنا به موقعيت و تشخيص معلم مي‌تواند چند ثانيه يا بيشتر طول بكشد.

نقش وسايل آموزشي در فرآيند آموزش و يادگيري

نقش وسايل آموزشي بيشتر در چگونگي انتقال مفاهيم به شاگردان نهفته است. اگرچه انتخاب متن و محتواي آموزشي بسيار مهم است،‌ انتقال بهتر و موثر مفاهيم نيز از مسائلي است كه بايد مورد توجه قرار گيرد. تحقيقات نشان مي‌دهد وسايل آموزش مناسب در انتقال و تفهيم نقش موثري دارد كه مهمترين آن عبارتند از:

1-‌ مسائل قابل لمسي براي تفكر و ساختن مفاهيم فراهم مي‌كنند و در نتيجه سبب مي‌شوند شاگردان كمتر به مفاهيم انتزاعي متوسل شوند.

2-‌ سبب ايجاد علاقه در امر يادگيري شاگردان مي‌شوند و توجه آنان را به موضوع آموزشي معطوف مي‌كنند.

3- تجارب واقعي و حقيقي را در اختيار شاگردان قرار مي‌دهند و در نتيجه موجب فعاليت بيشتر مي‌شود.

4‌- پيوستگي افكار را در فرآيند يادگيري و آموزش فراهم مي‌كند.

5‌- معنا و مفهوم آموزشي را سريع‌تر و صريح‌تر منتقل مي‌كنند.

6- در توسعه و رشد معنا در ذهن شاگردان موثرند و به گسترش دامنه لغات كمك مي‌كنند.

7- پايه‌هاي لازم را براي شاگردان در امر يادگيري تدريجي و تكميلي فراهم و آن را دائمي مي‌كنند.

8- تجاربي را در اختيار شاگردان قرار مي‌دهند كه كسب آنها از راه‌‌هاي ديگر چندان امكان‌پذير نيست و در نتيجه به تكامل و افزايش عمق و ميزان يادگيري منجر مي‌شود.

9- و در نهايت به تحقق اهداف آموزش و پرورش (موارد بالا) مي‌انجامد.

برگرفته از سایت : http://www.gfairan.com/etechdetail.asp?ID=373629854



تاريخ : جمعه 12 دی 1393برچسب:, | 14:54 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |
صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد